Skip to main content


جلسه ۴۶ دادگاه اای‌جی: کنی اورتگا از مصائب مایکل جکسون تا دگردیسی معجزه‌آسای او میگوید (محتوای ناراحت کننده)

mj-kenny-ortega-11.jpg امروز باز هم کنی اورتگا در جایگاه نشست. برایان پنیش، وکیل جکسون‌ها، از او پرسید که آیا برای شهادتی که در دادگاه ارائه می‌دهد از اای‌جی پول می‌گیرد؟ پاسخ منفی بود. پنیش از او در مورد عبارت "کشیدن دو شاخه" پرسید. اورتگا در ایمیلی به فیلیپس نوشته بود که اگر شرایط تغییر نکند شاید لازم شود که "دو شاخه را بکشند" و تور را متوقف کنند. در آن زمان مایکل یک هفته بود که از تمرینات غیبت داشت و اورتگا می‌گوید تنها راه دسترسی به او از طریق دکتر موری میسر می‌شد. پنیش پرسید که آیا عبارت "کشیدن دوشاخه" را در اشاره به مایکل به کار برده است، وی گفت خیر، در رابطه با تور بوده است. پنیش پرسید که آیا رندی فیلیپس نیز از همین عبارت استفاده می‌کرد؟ اورتگا گفت که نمی‌داند، اما آنها وقتی مایکل از تمرینات غیبت داشت در مورد توقف تور صحبت کرده بودند. اورتگا در ایمیل: "بدون مایکل نمی‌دانم چگونه می‌توانیم ادامه بدهیم." تراویس پین، طراح رقص تور، در جلسه ۱۱ دادگاه گفته بود که در میانه‌ی ماه ژوئن ۲۰۰۹ صحبت از این بود که اگر نتوانند کار را یکپارچه کنند و نظم دهند، کمپانی تور را لغو می‌کند. پس از یک تمرین ضعیف در روز جمعه ۱۲ ژوئن و غیبت از تمرین در روز بعد، اورتگا ۱۴ ژوئن در ایمیلی به پل گانگ ور نوشت که آیا او، رندی فیلیپس و فرانک دلیو، می‌دانند دکتر موری روز گذشته انجام تمرینات را برای مایکل ممنوع کرده بود. پنیش: "آیا هرگز پیش آمده بود که پزشکی، یک هنرمند را از تمرین بازدارد؟" اورتگا پاسخ مثبت داد. او گفت می‌خواست کمپانی را در جریان امور قرار دهد. ایمیل: "آیا خبر دارید که پزشک ام‌جی دیروز به او اجازه نداد تا در تمرین حاضر شود؟ آیا رندی و فرانک خبر دارند؟ لطفا از آنها بخواه که بدون دخالت در حریم شخصی مایکل از وضع سلامت او مطلع شوند. شاید ایده‌ی خوبی باشد که با دکتر او صحبت کنیم و مطمئن شویم که احتیاجات مایکل تامین می‌شود." مدیران اای‌جی سپس به اورتگا گفتند که با موری صحبت کرده‌اند و او را به عنوان مسئول حضور مایکل در تمرینات تعیین نموده‌اند. آنها گفتند اگر می‌خواهد از حضور مایکل مطلع شود باید از دکتر بپرسد. شماره تلفن موری به وی داده شد که اورتگا آن را در گوشی خویش وارد کرد. وقتیکه مایکل برای یک هفته‌ی دیگر پیدایش نشد، اورتگا در روز ۱۸ ژوئن به موری زنگ زد و این تماس نیم ساعت به درازا انجامید. "به من گفته شده بود که دکتر موری برنامه‌ی تمرین را می‌چیند و این برنامه جواب نمی‌داد. اورتگا گفت که از این وضعیت به تنگ آمده بود و در ایمیل‌ها آن را بیان می‌کرد. ایمیل از اورتگا به گانگ ور، ۱۴ ژوئن: "پل، ام‌جی جمعه‌ی خوبی نداشت و شنبه هم نیامد. دیر آمدن او عادت شده است. فکر می‌کنم با مسائل بسیاری روبروست. من عشق و همدردی بسیاری نسبت به آنچه که وی پشت سر گذاشته است، قائلم. به عنوان یک گروه باید تمام تلاش خود را بکنیم تا هر روز نیازهایش را تامین کنیم. او به توجه و مدیریت بیشتری نیاز دارد. همانطور که گفته‌ام براستی باور دارم که او به مشاور تغذیه و فیزیوتراپی (ماساژ) برای رفع خستگی عضلانی و آسیب‌هایش نیاز دارد، شرایط جسمانی او خیلی خوب نیست. باور دارم که رنج می‌کشد. در پیشبرد کار کند بوده است. بیست روز وقت مانده، نمی‌توانیم بگذاریم که لیز بخورد. من هر روز هرآنچه که از دستم برمی‌آید را انجام می‌دهم تا اعتماد بنفس او را بیشتر کنم و برنامه‌ای بریزم که او را برای آماده شدن یاری کند و ما را به هدفمان برساند. هربار او که تاخیر می‌کند یا به تمرین نمی‌آید، امکان (رسیدن به هدف) را کمتر می‌کند. دیگر نمی‌شود به تراویس زنگ زد و از او خواست به خانه بیاید، باید به ام‌جی گفته شود که وقت آن است که جدی باشد. او باید مراقب خودش باشد تا بتواند طبق برنامه پیش برود و اگرنه پی آمدهایی در پیش است. برای تمرینات باقی مانده در فروم و استپلس و تعدادی در اُتو در ماه جولای، به یک ام‌جی سالم، آسوده و آماده نیاز داریم، مرسی. ک.ا." پاسخ گانگ ور به اورتگا، همان روز: "من و فرانک همین الان در موردش بحث کردیم و یک جلسه‌ی رو در رو با دکتر درخواست کرده‌ایم. می‌خواهیم به او یادآوری کنیم که این اای‌جی است که حقوق او را می‌پردازد، نه ام‌جی. می‌خواهیم او بداند که چه انتظاری از او می‌رود." پنیش: "آیا می‌توان گفت که در روز ۱۴ ژوئن، تور را در خطر می‌دیدید؟" اورتگا: "بله." پنیش: "آیا می‌توان گفت که در روز ۱۴ ژوئن همه زیر فشار بودند؟" اورتگا: "بله." پنیش گفت که اورتگا دست کم چهار بار شاهد بود که مایکل در حالیکه تحت تاثیر دارو بود، در تمرینات حاضر شده بود. اورتگا تایید کرد. پنیش پرسید آیا تراویس پین به اورتگا گفته بود که مایکل پس از بازگشت به تمرین، "مساعدت" شده بود. اورتگا گفت به خاطر نمی‌آورد که تراویس از این اطلاح استفاده کرده باشد اما گفتگو با وی در این مورد را رد نمی‌کند، گرچه به خاطر نمی‌آورد. اورتگا گفت که می‌داند این اصطلاح برای توصیف فردی استفاده می‌شود که تحت تاثیر دارو قرار دارد. kenny-ortega-aeg.jpg "من فکر کردم که او از نزد پزشک باز می‌گشت. نیازی نبود که آقای پین مرا از این موضوع آگاه کند." پنیش: "(تاثیر دارو) کاملا واضح بود؟" اورتگا: "بله." اورتگا گفت که در این زمان تور هنوز بیمه‌نامه‌ی لغو دریافت نکرده بود. اورتگا که طراحی افتتاحیه‌ی بازی‌های المپیک را نیز در کارنامه‌اش دارد گفت که برای المپیک بیمه شده بود و برای دریافت بیمه نامه، تست سلامت داده بود. اورتگا نام افرادی را که در مورد سلامتی مایکل به وی ابراز نگرانی کرده بودند، برشمرد: کارن فی، تراویس پین، الیف سانکی و نیز استیسی واکر و جیمز فاریس (دستیاران). از این پنج تن، همه به جز جیمز فاریس در دادگاه شهادت داده‌اند. رابطه‌ی کارن فی و اورتگا فقط کاری است و دوست نیستند. "فکر می‌کنم او (فی) منافع مایکل را زیر نظر داشت، گرچه این بار مسائل ام‌جی را مخفی نگاه نداشت." مایکل بیردن کارگردان موسیقی تور بود. اورتگا میگوید او از بهترین‌های صنعت موسیقی و بسیار مورد احترام است. پنیش پرسید که آیا او نیز نگران مایکل بود، اورتگا گفت شاید. ایمیل از بیردن به اورتگا، ۱۶ ژوئن ۲۰۰۹ در مورد آوازخوانی مایکل: "نمی‌دانم که آیا می‌توانیم به موقع به آنچه که می‌خواهیم برسیم یا نه. مایکل هنوز برای خواندن و رقصیدن بطور هم زمان آمادگی ندارد. می‌تواند تصنیف‌های آرام را زنده اجرا کند و اینگونه اعتماد بنفس‌ و قدرت‌اش را تقویت نماید. وقتی قدرت‌ و اعتماد بنفس‌اش را بازیافت، من اطمینان صد در صد دارم که می‌تواند بیشتر آهنگ‌های کنسرت را زنده اجرا کند. صدای او اکنون بی‌نظیر به گوش می‌رسد. باید تقویت‌اش کند. ما اکنون باید آهنگ‌های رقص زیادی را در دست بگیریم و بر روی طراحی رقص‌شان کار کنیم." اورتگا در جایگاه گفت: "ام‌جی از نظر صدا هنوز آماده نبود. نمی‌توانست همزمان بخواند و برقصد." پاسخ اورتگا به بیردن، همان روز: "امروز در ساعت ۲:۳۰ در خانه‌ی مایکل با فرانک، رندی، پل و دکتر ملاقات دارم. من نگرانی و درخواست تو را به فهرست بلندبالایی که برای درمیان گذاشتن با مایکل تهیه کرده‌ام، اضافه می‌کنم." اما اورتگا به خاطر نمی‌آورد که در روز ۱۶ ژوئن به منزل مایکل رفته بود یا خیر، گرچه گفت که چیزی را انکار نمی‌کند. پنیش پرسید که آیا شرایط مایکل از روز ۱۶ژوئن بهتر شده بود؟ اورتگا گفت: "بدتر شده بود." اورتگا گفت که نشست روز ۲۰ ژوئن در منزل مایکل را یک «مداخله» توصیف می‌کند. این نشست به خاطر اتفاقات روز پیش از آن تشکیل شده بود. در روز ۱۹ ژوئن، اورتگا از مشاهده‌ی شرایط مایکل وحشت کرده بود. پس از روزهای ۱۶،۱۷ و ۱۸ ژوئن، مایکل در روز ۱۹، حدود ساعت ۹ شب در تمرینات حاضر شد. "مایکل مرا ترساند. می‌لرزید و سردش بود. فکر کردم یک مشکل احساسی، به شدت احساسی، یک مشکل جسمی دارد. شرایط جسمانی‌اش بسیار نگران کننده بود." پنیش: "پوست و استخوان بود؟" اورتگا: "نه، او هیچوقت سنگین وزن نبود، چیزی که نگرانش بودم وزن نبود. ظاهرش بود." پنیش: "آیا وزن از دست داده بود؟" اورتگا: "بله، هرگز آنگونه ندیده بودم‌اش. به شدت نگرانم کرد. سرگردان، سرما زده، وحشت زده به نظر می‌رسید." اورتگا گفت که در نخستین برخورد به نظرش آمد که مایکل توانایی سخن گفتن ندارد اما وقتی با او شروع به سخن گفتن کرد، شرایط بهتر شد و مایکل می‌توانست شمرده سخن بگوید. "او خودش را گرم کرد و حالش بهتر شد، آرام گرفت، درگیر کار شد، اما حال‌‌اش برای تمرین به اندازه‌ی کافی خوب نبود." اورتگا سپس به جلسه‌ی پرو لباس بر تن مایکل پرداخت. او گفت که از ابتدا در اتاق نبود، کارن او را صدا کرد و از او خواست که وی نیز حضور داشته باشد. پنیش تصویری از مایکل مربوط به آن جلسه را نشان داد و از اورتگا پرسید که آیا ظاهر مایکل همیشه اینگونه بود؟ "خیر، در اینجا بسیار لاغر است. من او را با تیشرت ندیده بودم، نمی‌دانستم تا این حد لاغر شده است." اورتگا آن شب از مایکل پرسید که آیا چیزی خورده است و سپس برایش غذا سفارش داد. "به دکتر زنگ زدم، یادم نیست که جواب داد یا من پیغام صوتی گذاشتم. بسیار آشفته و نگران بودم. می‌خواستم یک فرد متخصص از شرایط مایکل باخبر شود. من نهایت تلاش خود را به خرج دادم تا موارد نیاز مایکل را تامین کنم. ما حرف زدیم، کارن یک بخاری روشن کرد، کفش‌هایش را درآورد، من پاهایش را ماساژ دادم، او گفت که (ماساژ) حس خیلی خوبی داشت." مایکل به اورتگا گفت که پیش از آن هیچکس پاهایش را ماساژ نداده بود و اورتگا نمی‌توانست این را باور کند. اورتگا سالاد مایکل را تکه تکه کرد، مایکل خورد. آنها صحبت کردند و مایکل گفت که نمی‌خواهد به خانه برود، می‌خواست تمرینات را تماشا کند. مایکل درخواست کرد که تراویس پین روی صحنه برود و نقش او را بازی کند و مایکل و کنی تماشایش کنند. هاگدال، مدیر تولید تور در ایمیلی به مدیران اا‌جی در مورد همین شب نوشته بود: "کنی گفت که مایکل می‌لرزید و نمی‌توانست کارد و چنگال را در دست بگیرد. کنی غذایش را برای او تکه کرد تا بتواند بخورد و بعد مجبور شد از انگشتانش استفاده کند." mj-kenny-ortega-17.jpg اورتگا آن شب از شدت نگرانی برای مایکل به گریه افتاده بود. پنیش: "آیا بی‌جهت نگران نشده بودید، شلوغ نمی‌کردید؟" اورتگا: "خیر." پنیش: "مسئله جدی بود؟" اورتگا: "بله." پنیش: "و هرچه در توان داشتید انجام دادید؟" اورتگا: "بله، هرآنچه که به ذهنم می‌رسید." پنیش: "آیا شما به اای‌جی گفتید که مشکلی در میان است؟" اورتگا: "مطمئنم که شما مدارک‌اش را در دست دارید." پنیش ایمیل‌های مشهور روز ۱۹ژوئن با عنوان "مشکل در خط مقدم" را بار دیگر عرضه کرد. اورتگا گفت فرستادن این ایمیل به نظرش ضروری بود. او در این لحظه نفس عمیقی کشید. پنیش حال‌اش را پرسید، اورتگا درخواست ادامه‌ی کار را داد. ایمیل از تیم لویک به فیلیپس به تاریخ ۱۹ ژوئن: "یک جلسه بذار." ایمیل از فیلیپس به اورتگا: "در جلسه حضور داشته باش." ایمیل از هاگدال (باگزی) به فیلیپس و گانگ ور: "نمی‌خواهم جنجال به راه بیاندازم. کنی اورتگا از من خواست تا به شما دو نفر بگویم که ام‌جی امروز بدون اینکه حتی پایش به صحنه برسد به خانه بازگردانده شد. او کاملا درمانده بود و کنی می‌ترسید که روی صحنه خودش را مضحکه و یا بدتر از آن، زخمی کند. گروه (در غیاب مایکل) به تمرین ادامه می‌دهد اما شک و تردیدها به قوت خودش باقی است." اورتگا گفت که از باگزی نخواسته بود تا این واژه‌ها را بنویسد او فقط خواسته بود تا به پل و رندی خبر دهد. "اینها کلمه‌های من نیستند. باگزی را از موقعیت خبردار کردم، حتی یادم نیست که خودم به او گفتم یا فرد دیگری را نزدش فرستادم." "جانب مایکل را تا وقتی که از آنجا رفت، ترک نکردم، می‌خواستم با او باشم. نمی‌خواستم ترک‌اش کنم." وقتی پنیش پرسید که آیا کنی نگران سرنوشت تور بود، کنی آزرده خاطر شد. "در روز ۱۹ ژوئن به سلامتی مایکل می‌اندیشیدم، نه نمایش. فقط به مایکل فکر می‌کردم." پس از استراحتی کوتاه، اورتگا ایمیلی را که ۲۰ ژوئن به رندی فیلیپس فرستاده بود، برای دادگاه خواند. "من هرکار که از دستم برمی‌آید برای بهبود این شرایط انجام خواهم داد. حالا که دکتر (موری) را وارد جریان کرده‌ایم و از او خواسته‌‌ایم تا همراه با مهربانی، سختگیری بیشتری به خرج بدهد و به او بگوید که یا حالا یا هیچوقت؛ نگرانی من اینست که هنرمند (مایکل) به دلیل مسائل احساسی نتواند به اوج آمادگی برسد. او (مایکل) امروز خسته و ضعیف به نظر می‌رسید. او به شدت سردش بود، می‌لرزید، هضیان می‌گفت، وسواس داشت. همه چیز به من می‌گوید که او به یک روانشناس نیاز دارد. اگر برای بازگرداندن او به صحنه شانسی داشته باشیم، این مستلزم کمک گرفتن از یک تراپیست و یک متخصص تغذیه است. طراح رقص‌مان به من گفت که امشب هنگام پرو لباس بر تن مایکل متوجه‌ی کاهش هرچه بیشتر وزن او شده بود. تا جایی که می‌دانم، هیچکسی نیست که مسئولیت نگهداری هر روزه از او را بر عهده بگیرد. امشب دستیار او کجا بود؟ امشب من به او شام دادم و به دورش پتو کشیدم تا گرمش کنم. پاهایش را ماساژ دادم تا آرام شود و به دکترش زنگ زدم. چهار مامور نگهبان در پشت در اتاق او ایستاده‌اند اما هیچکدامشان یک لیوان چای داغ دست‌اش نمی‌دهند. مهم است که همه این را بدانند، به باور من این تور برایش مهم است و واقعا آن را می‌خواهد. اگر ما الان دوشاخه را بکشیم (قرارداد تور را لغو کنیم) خرد می‌شود، قلب‌اش می‌شکند. او وحشت کرده است که نکند همه چیز از بین برود. او امشب بارها از من پرسید که آیا قصد دارم ترکش کنم؟ او عملا التماس می‌کرد که به او اعتماد داشته باشم. قلبم به درد آمد. او مانند یک پسرِ گمشده بود. هنوز هم شانسی هست تا او به جایی که باید برسد، اگر ما کمکی که به آن نیاز دارد را از او دریغ نکنیم." اورتگا توضیح داد منظورش از نوشتن "حالا که موری را وارد جریان کرده‌ایم" این بود که موری مسئول برنامه‌ی تمرین مایکل بود و کنی نیز درگیر این مسئله شده بود. او همچنین گفت که به معنای لغوی کلمه به مایکل شام نداده بود، یعنی چیزی در دهان‌اش نگذاشته بود، بلکه برایش غذا مهیا کرده بود. اورتگا پذیرفت که این ایمیل، یک فریاد کمک خواهی بوده است. اورتگا ایمیل را همراه با مکث می‌خواند، او ضمن خواندن بخش پایانی ایمیل (قلبم به درد آمد. او مانند یک پسرِ گمشده بود.) به گریه افتاد. مجبور شد خواندن را متوقف کند، عینک‌اش را برداشت و چشمانش را با دستمال پاک کرد. به دادگاه گفت "حال‌ام خوب نیست." قاضی پرسید که آیا به استراحت نیاز دارد. او گفت که فقط چند لحظه به او مهلت دهند، اما قاضی تنفس اعلام کرد، دادگاه ۱۰ دقیقه تعطیل شد. پس از بازگشت، اورتگا از همه عذرخواهی کرد، شنیده شد که به برایان پنیش گفت "این ویران کننده است" و سپس شهادت ادامه یافت. پنیش اطلاعات تماس‌های تلفنی بسیار اورتگا با موری در روز ۱۹ ژوئن را در دادگاه نمایش داد. اورتگا گفت که نهایت سعی‌اش را کرد تا با موری تماس بگیرد اما یادش نمی‌آید که موفق شده بود یا خیر. در دادگاه سال ۲۰۱۱ کانراد موری فاش شده بود که موری در این شب در کلوپ رقص برهنه‌ی زنان وقت می‌گذارند. این نکته در دادگاه حاضر بیان نشد. mj-kenny-ortega-16.jpg روز بعد اورتگا و موری یازده تماس تلفنی رد و بدل کردند و پیرامون بازنگری در مورد برنامه‌ی تمرینات مایکل حرف زدند زیرا اورتگا فکر می‌کرد که برنامه‌ی کنونی موفق عمل نمی‌کند. پنیش: "آیا در این زمان نسبت به دکتر موری دچار نگرانی شده بودید؟" اورتگا: "بله، نمی‌دانستم دکتر موری چه می‌کرد، اما دیدن مایکل در آن وضعیت نگرانم کرد، در شرایطی که زیر نظر پزشک بود." او گفت که می‌خواست ام‌جی به دست یک متخصص دیگر به جز موری درمان شود زیرا به این نتیجه رسیده بود که دکتر موری آنطور که باید به او رسیدگی نمی‌کند. در این مرحله اورتگا مایل بود تا تور را ترک کند زیرا این کار احتمالا پیشروی تور را متوقف می‌کرد. "نمی‌خواستم قلب مایکل را بشکنم، من تکه تکه شده بودم.غریزه‌ام به من می‌گفت تور را متوقف کنم اما نمی‌خواستم قلب مایکل را بشکنم. می‌دانستم مایکل می‌خواهد ادامه بدهد." اورتگا رندی فیلیپس را تا روز بعد، ۲۰ ژوئن، ندید. آنها در خانه‌ی کارول وود مایکل جلسه داشتند. فیلیپس در پاسخ ایمیل اورتگا در همین روز نوشته بود: "کنی، وقتی از جریان باخبر شوم به تو خبر خواهم داد. ما یک نیرو داریم، بریجیت، او در لندن مقدمات اقامت او (مایکل) را می‌چیند. ما او و فرانک (دلیو، مدیر برنامه‌ی مایکل) را در اسرع وقت (به لس آنجلس) بازخواهیم گرداند. اما من گیر افتاده‌ام، نمی‌دانم چه کسی را به عنوان تراپیست به خدمت بگیرم و این فرد چگونه می‌تواند در این مدت کم به او کمک کند." فیلیپس نوشته بود که نمی‌داند کدام تراپیست را به خدمت بگیرد و به در بسته خورده است. پنش از اورتگا پرسید که آیا او نیز احساس فیلیپس را داشت؟ اورتگا رد کرد. پاسخ اورتگا به فیلیپس: "من در خانه منتظر تماس یا دستورکار تو هستم. با توجه به شرایط روحی و جسمی او، صادقانه فکر می‌کنم که برای تور آمادگی ندارد. این برای کارن، بوش، تراویس و من؛ یادآور غش کردن او روی صحنه و لغو شدن کنسرت‌ اچ‌بی‌او است. نشانه‌های محکم پارانویا، اضطراب و وسواس در او دیده می‌شود. فکر می‌کنم بهترین کاری که می‌توانیم انجام بدهیم این است که هرچه زودتر یک روانشناس خبره برایش خبر کنیم. گویی دو انسان در وجودش زندگی می‌کنند. یکی از آنها (در عمق وجودش) سعی دارد به آنچه که در گذشته بود و هنوز هم می‌تواند باشد چنگ بزند و نمی‌خواهد که ما در این زمان مانع‌اش شویم. در همین حال بخشی دیگر از وجودش گرفتار ضعف و مشکل شده است. صادقانه بگویم که اگر دیشب به او اجازه می‌دادم بر روی صحنه تمرین کند، به خودش آسیب می‌رساند. فکر می‌کنم به مشاوره‌ی یک متخصص نیازمند هستیم." اورتگا: "مایکل می‌ترسید که من ترک‌اش کنم. اضطراب داشت، نمی‌خواست من دست از کار بکشم. " او گفت منظور از رفتار وسواسی مایکل این بود که او مرتب برای اورتگا تکرار می‌کرد که ترک‌اش نکند و دست از کار نکشد. "هیچ تردیدی در ذهنم نبود که مایکل می‌خواهد این تور را به انجام برساند. به او می‌گفتم «موردی برای ترس وجود ندارد، ما انجامش می‌دهیم.» من به مایکل وفادار بودم." اورتگا پس از ارسال این پاسخ، یک تماس تلفنی در مورد نشست بعدازظهر در خانه‌ی مایکل از گانگ ور دریافت کرد. او به نشست رفت و پس از اتمام جلسه، ایمیلی از فیلیپس دریافت کرد که از او خواسته بود خودش را پزشک یا روانپزشک نداند. اورتگا در جایگاه گفت که مقصودش اصلا این نبوده است که خود را کارشناس فرض کند. ایمیل فیلیپس به اورتگا: "لازم است که نه من، نه شما و نه هیچکس دیگر ادعای دانش پزشکی و روانشناسی نداشته باشیم. من یک گفتگوی مفصل با دکتر موری داشتم که هرچه بیشتر با او آشنا می‌شوم، احترامم نسبت به او بیشتر می‌شود. او گفت نه تنها مایکل از نظر جسمی برای تور آماده است، بلکه از نظر ذهنی نیز توانا است. دکتر موری از خانه‌ی مایکل با من صحبت می‌کرد، او صبح را با ام‌جی سپری کرده بود. این دکتر بی‌نهایت موفق است (ما همه را بررسی می‌کنیم) او به (پول) این تور نیازی ندارد، پس کاملا بااخلاق و بیغرض است. بسیار حیاتی است که ما مایکل را با عشق و حمایت‌هایمان احاطه کنیم و به حرف‌هایش و اینکه چگونه می‌خواهد برای ۱۳ جولای (افتتاح تور) آماده شود، گوش بسپاریم. تو نمی‌توانی زیان و عواقب بعدی متوقف کردن این تور در این زمان را تصور کنی. من فقط در مورد منافع اای‌جی حرف نمی‌زنم، بلکه رفاه ام‌جی، و بحران‌ها، مسائل و دادخواست‌های بسیاری که علیه او شکل خواهد گرفت را مد نظر دارم." اورتگا گفت که نمی‌دانست موری طبق توصیف فیلیپس، پزشک موفق، بااخلاق و بیغرضی بود یا خیر اما فکر نمی‌کرد که موری به خوبی از مایکل مراقبت می‌کند. فیلیپس همچنین نوشته بود که باید مایکل را با عشق و حمایت احاطه کرد. اورتگا گفت که این دقیقا کاری بود که خود وی سعی داشت انجام دهد. mj-kenny-ortega-18.jpg پنیش از اورتگا پرسید که آیا اهل نعره کشیدن بر سر مردم و قشقرق به پا کردن است یا سعی می‌کند با بقیه مدارا کند؟ اورتگا گفت: "هر دو." پاسخ او حضار دادگاه و هیئت منصفه را به خنده انداخت. پنیش: "آیا سعی می‌کردید زنگ خطر را به صدا درآورید؟" اورتگا: "بله." پنیش: "چرا" اورتگا: "چون خودم نگران بودم. چیزهایی دیدم که به شدت نگرانم کرد و احساس کردم که باید مورد توجه قرار بگیرند. می‌خواستم جدی گرفته بشوند. احساس کردم مایکل دچار مشکل شده است و کمک می‌خواهد." پنیش: "آیا سعی کردید آقای فیلیپس را متوجه‌ی این موقعیت کنید؟" اورتگا: "بله." پنیش: "اگر فیلیپس بیش از سلامت ام‌جی نگران تور بود، این شما را دلواپس می‌کرد؟" اورتگا: "بله، من بیش از هر چیز دیگر نگران مایکل بودم." متاسفانه فیلیپس هیچیک از نگرانی‌های اورتگا را جدی نگرفت. او شهادت داد که فکر می‌کرد اورتگا در کار موری مداخله می‌کند و روشنفکر نیست. اورتگا با این نظر فیلیپس مخالفت کرد و گفت که برداشت او این بود که فیلیپس تصمیم گرفته بود شخصا به موضوع رسیدگی و آن را بررسیکند. پنیش: "آیا فیلیپس هرگز به شما گفت که مشکل ام‌جی چیست؟" اورتگا: "خیر." دکتر موری سعی کرده بود تا به اورتگا بگوید که چه اتفاقی رخ می‌داد اما اورتگا هرگز پاسخ روشنی در این مورد که مشکل مایکل چیست، از وی دریافت نکرد. پنیش پرسید که آیا اورتگا می‌دانست فیلیپس در ایمیل‌هایی به دیگر افراد نوشته بود که اورتگا دارد نگران‌اش می‌کند؟ پاسخ منفی بود. نشست روز ۲۰ ژوئن با حضور مایکل، موری، فیلیپس و اورتگا در اتاق نشیمن کارول وود برگزار شد. جلسه را موری آغاز کرد. اورتگا گفت که وقتی احساس کرد جلسه در مورد اوست، از جا برخاست تا احساسات‌اش را بیان کند. پنیش از اورتگا خواست تا جلسه را با یک واژه توصیف کند. اورتگا گفت: "اتهامی." او گفت که مورد اتهام دکتر موری قرار گرفته بود. اورتگا فقط ۱۰ تا ۱۵ دقیقه در جلسه ماند و سپس به تنهایی خانه را ترک کرد. باقی افراد در خانه ماندند. سپس فیلیپس ایمیلی را برای اورتگا فرستاد. پنیش: "آیا حال مایکل رو به افول بود؟" اورتگا: "بله." پنیش: "آیا از نظر ذهنی، باثبات و توانا بود؟" اورتگا: "در روز ۱۹ ژوئن بطور قطع چنین فکر نمی‌کردم." طی نشست روز ۲۰ ژوئن موری از اورتگا عصبانی بود. اورتگا می‌گوید این برخورد، وی را شوکه کرد. اورتگا برای بیشتر مدت جلسه سرپا ایستاده بود. "من شوکه شدم زیرا حرف‌هایی که می‌زد به هیچ وجه بازتاب واقعیت نبود. او از من عصبانی بود، می‌گفت من حقی ندارم که به ام‌جی اجازه‌ی تمرین ندهم. دکتر موری گفت که مایکل سلامت است و می‌تواند تمامی مسئولیت‌هایش در تور را به انجام برساند. من مات و مبهوت بودم، زیرا فکر نمی‌کردم چنین چیزی ممکن باشد." موری به اورتگا گفت که به شغل خودش بچسبد و اجازه بدهد موری کارش را انجام دهد. اورتگا از این برخورد ناراحت شد و احساس کرد که به او توهین شده است. پنیش پرسید که آیا طی حرفه‌اش هرگز شاهد چنین برخوردهایی بوده است؟ او پاسخ داد: "بله، البته، بسیاری وقت‌ها." هیئت منصفه به پاسخ او خندید. اورتگا جلسه‌های پرآشوب بسیاری داشته است اما خوب هرگز یک پزشک با وی چنین سخن نگفته بود. پنیش: "آیا مایکل از شما دفاع کرد؟" اورتگا: "بله." اورتگا از مایکل خواست تا شرایط روز قبل را برای موری توضیح دهد و او نیز همین کار را کرد. موری گفت که مایکل یک چیز دیگر به او گفته بود و حالا چیزی متفاوت می‌گفت. "مایکل به او گفت: «نه، نه، نه.»" و مایکل و موری نیز وارد یک بحث شدند که البته به شدت بحث موری و اورتگا نبود. در این روز فیلیپس یک تماشاچی بود و هیچ سخن نگفت. در پایان، مایکل پیش از ترک جلسه، کنی را در آغوش گرفت. اورتگا به مایکل گفت که تنها او برایش مهم است. مایکل پاسخ داد "می‌دانم، می‌دانم، دوست‌ات دارم، کار را به دست می‌گیرم، خواهی دید." پنیش: "و پنج روز بعد مایکل مرد." mj-kenny-ortega-15.jpg تمرینات چند روز متوقف شد. اورتگا می‌گوید وقتی مایکل در روز ۲۳ ژوئن به تمرین بازگشت، با مایکلی که در روز ۱۹ ژوئن دیده بود از زمین تا آسمان توفیر داشت. "معجزه آسا بود! یک بهبودی معجزه آسا. مشکل هرچه که بود، آنفلوآنزا یا هر چه، دیگر وجود نداشت. انگار به یک باره از مرگ برخاسته بود. دچار یک دگردیسی شده بود. به نظر می‌رسید توانسته بود به خوبی بخوابد. من هیچ سوالی نپرسیدم. از فرط خوشی از خود بیخود شده بودم. همه متوجه‌ی این تغییر بزرگ شده بودند. هیچ اطلاعی در مورد داروها نداشتم. من در بهت و حیرت بودم، کاملا شگفت‌آور بود. باعث شد به خودم شک کنم، یادم هست با خودم فکر کردم که آیا واقعا (در روز ۱۹ ژوئن) چیزی دیده بودم؟ مایکل واقعا همان مایکل روز ۱۹ژوئن نبود." پنیش: "آیا می‌دانستید که بهبودی او به این دلیل بود که دکتر موری تزریق پروپوفول را متوقف کرده بود؟" اورتگا: "خیر." «آواز زمین» (Earth song) آخرین آهنگی بود که مایکل در ۲۴ ژوئن ۲۰۰۹ روی صحنه تمرین کرد. پنیش پرسید که آیا خوب بود؟ اورتگا لبخند زد و پاسخ مثبت داد. گفت نخستین و دومین آهنگ محبوب‌اش Man in the Mirror و بیلی جین هستند. باقی آهنگ‌ها در رده‌ی سوم قرار دارند. آنها طی تمرینات هرگز نمایش را کامل اجرا نکردند. اورتگا نفس‌های عمیق می‌کشید، دوباره احساساتی شده بود. پنیش کلیپی از اجرای «آواز زمین» را پخش کرد. مایکل یک کت بلند بر تن داشت. پنیش پرسید که آیا استپلس سرد بود؟ اورتگا: "این مکان‌ها همگی مانند یخچال هستند." اورتگا گفت مایکل یک پتو به دورش می‌پیچید اما نه مانند پنج روز پیش از آن (۱۹ ژوئن). پنیش: "روز بعد چه شد؟" اورتگا که صدایش می‌لرزید گفت: "مایکل مرد." او خبر فوت مایکل را در روز ۲۵ ژوئن از پل گانگ ور شنید. "من روی صحنه به انتظار مایکل ایستاده بودم." اورتگا فکر می‌کرد رندی فیلیپس به منزل مایکل رفته است تا او را برای تمرین به استپلس بیاورد. گانگ ور از بیمارستان به او زنگ زد و از او خواست تا بنشیند، سپس گفت: "به من گوش کن، پسرمان از دست رفت! مایکل رفت!" اورتگا باور نکرد. گفت این پل گانگ ور نیست که به او زنگ می‌زند، از او خواست تا چیزی به او بگوید که تنها خودشان دو نفر از آن آگاهی داشتند تا مطمئن شود که او گانگ ور است. اورتگا گفت که دستمزد او تمام و کمال پرداخت شده است. سونی به خاطر مستند This Is It به او پرداخت کرد. اورتگا گفت سونی تمامی فیلم‌های تمرینات را در گاو صندوقی نگاهداری ‌می‌کرد تا چیزی لو نرود. اورتگا گفت که مایکل قصد داشت تور را به دور دنیا ببرد و در ایالات متحده به آن خاتمه دهد. اگر این اتفاق می‌افتاد، اورتگا پول بیشتری دریافت می‌کرد، ۱۰۰ هزار دلار برای هر پنج قاره و ۲۵۰ هزار دلار برای ایالات متحده. قاضی دلیل آن را پرسید، اورتگا پاسخ داد که زیرا یکی از خالقان نمایش بود و مبلغی مانند حق امتیاز به او تعلق می‌گرفت. پنیش: "سابقه‌ی ام‌جی چیست؟" اورتگا: "او موسیقی ساخت، ساخت و ساخت. استانداردها را در هر زمینه‌ای که کار کرد، فراتر برد. او یک ترانه سرا، خواننده، موسیقی‌دان، رقصنده و فیلمساز خارق‌العاده بود. ما در کنار هم واقعا، بسیار به خوبی کار می‌کردیم." mj-kenny-ortega-14.jpg اورتگا گفت که مایکل می‌خواست فیلم‌هایی بر اساس آهنگ‌های تریلر و اسموت کریمینال برای This Is It بسازد. آنها برای تور، چهار فیلم کوتاه ساختند. پنیش عکسی از مایکل در کنار اورتگا که از درون نمایاب دوربین نگاه می‌کند را به نمایش گذاشت. پنیش: "واکنش شما چه بود؟" اورتگا: "گفتم «بله. لطفا!» من علاقمند به هرکاری بودم که مایکل مایل بود در کنار من انجام دهد." mj-kenny-ortega-13.png
در کنار بروس جونز، کارگردان فیلم‌های سه بعدی دیس ایز ایت
پنیش از عشق مایکل به فیلمسازی پرسید. اورتگا نام یکی از فیلم‌های مایکل را به خاطر نمی‌آورد، پنیش نیز همینطور. او به سوی کاترین جکسون رفت و کاترین گفت "کاپیتان ای‌او". پنیش عکس‌هایی از مایکل در کنار اورتگا را به نمایش گذاشت، یکی از آنها تصویر نیمرخ او و مایکل در کنار یکی از فرزندان مایکل بود. (شکم برآمده‌ی اورتگا در عکس مشخص بود.) اورتگا که پیشتر جزئیات تماس‌های تلفنی‌اش در دادگاه ارائه شده بود، به پنیش گفت: "جذاب است، شما شماره تلفن مرا نمایش نمی‌دهید، اما نیمرخ‌ام را چرا." هیئت منصفه به خنده افتاد، پنیش عذر خواست. آنها سپس بحث کردند که آیا کودک درون عکس پرینس یا پاریس است، زیرا نقاب بر چهره داشت. اورتگا گفت که فکر می‌کند پرینس است، اما مطمئن نبود. (پاسخ درست است.) mj-kenny-ortega-12.jpg او سپس در مورد فرزندان مایکل گفت: "همانطور که در مورد مادرش حرف میزد، فرزندان‌اش هم تنها موهبت بزرگ زندگی‌اش بودند. بیشترین شادی را به او می‌دادند." اورتگا گفت زندگی با مایکل برای بچه‌ها بسیار شادی‌بخش بود، هر روزشان مانند روز کریسمس بود: "ام‌جی هر روز سال برایشان جشن کریمسس می‌گرفت." اورتگا به خاطر آورد که در ماه آپریل وقتی به خانه‌ی کاروول وود رفت، همه جا با تزئیات کریسمس آذین بسته شده بود. هواپیماهای کاغذی نیز اینجا و آنجا پرتاب می‌شد. "شواهد خوشی و شادی نمایان بود. همیشه در کنار فرزندانش بود. نگران‌شان بود، پدرشان بود. آنها نیز عاشق پدرشان بودند، آشکار بود، مشخص بود، بدیهی بود." او در مورد عشق مایکل به مادرش کاترین گفت: "بسیار دوست‌اش می‌داشت، عمیقا به او اهمیت می‌داد." پس از خاتمه‌ی پرسش‌های پنیش، ماروین پوتنام از اای‌جی کارش را شروع کرد. او گفت اورتگا چند هفته‌ای اینجا نخواهد بود پس باید در پرسیدن سوال‌ها عجله کند. پوتنام در مورد اینکه چرا هزینه‌ی وکیل اورتگا توسط اای‌جی پرداخت می‌شود، پرسید. اورتگا گفت شرایط قرارداد چنین است. اورتگا برای تور رولینگ استونز در تعهد اای‌جی قرار دارد. او گفت که اای‌جی موظف به پرداخت است و اینکه "آنها احتمالا تمایلی به این کار ندارند." اورتگا گفت این تاثیری در شهادت‌اش ندارد. اورتگا گفت که طی تمرین کنسرت اچ‌بی‌او در سال ۹۵ نیز در مورد وضعیت روانی مایکل نگران شده بود. پوتنام پرسید که آیا فیلیپس یا گانگ ور در کنسرت دخیل بودند. اورتگا گفت که خیر، اای‌جی اصلا وجود خارجی نداشت. اورتگا گفت شرایط مایکل طی کنسرت اچ‌بی‌او با ۱۹ ژوئن ۲۰۰۹ متفاوت بود. در سال ۹۵، مایکل مضطرب و ناشاد بود، اما از نظر جسمی ضعیف نبود. این دو تجربه تنها تجربه‌هایی هستند که اورتگا مایکل را در شرایط بدی دیده بود. پنیش در مورد نخستین ملاقات با موری در ماه مارس یا آپریل ۲۰۰۹ پرسید که آیا ام‌جی، موری را به عنوان پزشک تور به او معرفی کرده بود، پاسخ منفی بود. مایکل گفته بود "این پزشک من است." اورتگا تا پیش از نشست روز ۲۰ ژوئن، موری را سه تا چهار بار ملاقات کرده بود. پوتنام از او در مورد عدم یادآوری پاره‌ای از ایمیل‌ها پرسید. اورتگا گفت که در آن زمان آنها را نخوانده بود. پوتنام پرسید که آیا اورتگا سعی می‌کند از پرسش‌ها فرار کند؟ اورتگا گفت: "خیر، من نهایت سعی‌ خود را می‌کنم." پوتنام سپس به ایمیل‌های روز ۱۹ ژوئن با عنوان "مشکل در خط مقدم" پرداخت و نیز اشاره کرد که در این روز دو تماس کوتاه از تلفن اورتگا به تلفن موری و یک تماس کوتاه از موری به اورتگا برقرار شده بود. پوتنام از اورتگا در مورد فیلیپس پرسید. اورتگا گفت که فکر می‌کرد فیلیپس در کارش حرفه‌ای است. پوتنام پرسید که آیا ممکن بود که فیلیپس به دلیل اطلاعات متناقضی که دریافت می‌کرد دچار سردرگمی شده باشد؟ اورتگا پاسخ مثبت داد. پوتنام پرسید که گانگ ور و فیلیپس چه دیدگاهی نسبت به مایکل داشتند؟ اورتگا: "احساس کردم که دوست‌اش داشتند." پوتنام: "آیا دلیلی وجود داشت که فکر کنید او را دوست ندارند؟" اورتگا: "خیر." اورتگا گفت که فکرمی‌کرد این مدیران برای مایکل اهمیت قائل بودند چرا که طی مراحل تور او را حمایت می‌کردند. پوتنام به پرسش‌هایش خاتمه داد و ابراز امیدواری کرد که پس از چند هفته اورتگا را در دادگاه ببیند. اورتگا برای کار عازم سفر است. منبع: eMJey.com / AP & ABC۷