- ارسال ها: 850
- تشکرهای دریافت شده: 328
به گفتگوی مایکلی خوش آمدید
زمان سرانجام فرا رسید
برای یک گردهمایی
برای آشنایی بیشتر
و برای ارزش نهادن به میراث مایکل جکسون
زمان سرانجام فرا رسید
برای یک گردهمایی
برای آشنایی بیشتر
و برای ارزش نهادن به میراث مایکل جکسون
ترجمه اشعار مایکل
14 سال 1 روز قبل #7991
توسط Termeh
پاسخ داده شده توسط Termeh در تاپیک پاسخ: ترجمه اشعار مایکل
You Are Not Alone
تو تنها نیستی
روز دیگری سپری شد،من هنوز تنها هستم
چطور میتوانسته اینچنین باشد،زمانی که تو اینجا با من نیستی
هرگز نگفتی خداحافظ ،کسی به من بگوید چرا
تو مجبور بودی بری ، دنیای مرا سرد گذاشتی و ترکم کردی
هر روز مینشینم و از خود میپرسم
چگونه عشق به دوردستها گریخت؟
چیزی در گوشم نجوا میکند و میگوید
که تو تنها نیستی،من اینجا با تو هستم ،گرچه در دور دستهایی
من اینجا با تو هستم،تو تنها نیستی،من اینجا با تو هستم
گرچه از هم جداییم،تو همیشه در قلب منی
تو تنها نیستی،..تنها...تنها.....چرا تنها
شب دیگری ،فکر کردم گریه هایت را میشنوم،از من تقاضا میکردی تا بیایم و تو را در آغوش بگیرم
میتوانم دعاهایت را بشنوم،بارهایت را حمل کنم
اما در ابتدا نیازمند دستانت هستم،پس ابدیت میتواند آغاز شود
هر روز مینشینم و از خود میپرسم
چگونه عشق به دوردستها گریخت؟
چیزی در گوشم نجوا میکند و میگوید
که تو تنها نیستی،من اینجا با تو هستم ،گرچه در دور دستهایی
من اینجا با تو هستم،تو تنها نیستی،من اینجا با تو هستم
گرچه از هم جداییم،تو همیشه در قلب من هستی
سه کلمه را نجوا کن و من دوان خواهم آمد و دختر تو میدانی که آنجا خواهم بود......آنجا خواهم بود
تنها در جست و جوی من باش
در صبح،در شب
تنهایی کافیست
تنها بودن را نمیتوانم تحمل کنم
تو تنها نیستی
روز دیگری سپری شد،من هنوز تنها هستم
چطور میتوانسته اینچنین باشد،زمانی که تو اینجا با من نیستی
هرگز نگفتی خداحافظ ،کسی به من بگوید چرا
تو مجبور بودی بری ، دنیای مرا سرد گذاشتی و ترکم کردی
هر روز مینشینم و از خود میپرسم
چگونه عشق به دوردستها گریخت؟
چیزی در گوشم نجوا میکند و میگوید
که تو تنها نیستی،من اینجا با تو هستم ،گرچه در دور دستهایی
من اینجا با تو هستم،تو تنها نیستی،من اینجا با تو هستم
گرچه از هم جداییم،تو همیشه در قلب منی
تو تنها نیستی،..تنها...تنها.....چرا تنها
شب دیگری ،فکر کردم گریه هایت را میشنوم،از من تقاضا میکردی تا بیایم و تو را در آغوش بگیرم
میتوانم دعاهایت را بشنوم،بارهایت را حمل کنم
اما در ابتدا نیازمند دستانت هستم،پس ابدیت میتواند آغاز شود
هر روز مینشینم و از خود میپرسم
چگونه عشق به دوردستها گریخت؟
چیزی در گوشم نجوا میکند و میگوید
که تو تنها نیستی،من اینجا با تو هستم ،گرچه در دور دستهایی
من اینجا با تو هستم،تو تنها نیستی،من اینجا با تو هستم
گرچه از هم جداییم،تو همیشه در قلب من هستی
سه کلمه را نجوا کن و من دوان خواهم آمد و دختر تو میدانی که آنجا خواهم بود......آنجا خواهم بود
تنها در جست و جوی من باش
در صبح،در شب
تنهایی کافیست
تنها بودن را نمیتوانم تحمل کنم
لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
13 سال 9 ماه قبل - 13 سال 9 ماه قبل #13781
توسط Farnaz
پاسخ داده شده توسط Farnaz در تاپیک پاسخ: ترجمه اشعار مایکل
planet earth.myhome.my place
a capricious anomaly in the sea of space
planet earth are you just
floating by a cloud of dust
a minor globe about to bust
a piece of metal bound to rust
a speck of matter in a mindless void
a lonely spaceship a large asteroid
اين يکی از شعرهای سروده مايکل هستش که در کتاب "Dancing The Dream" اومده.
"سياره زمين، خانه من، جای من
يک نوع هوسبازی بی ترتيب در دريای فضا
سياره زمين آيا فقط
با ابری از گرد و غبار شناوری؟
کره ای کوچک در مرز خرد شدن
مانند تکه ای فلز، خم شده تا حد زنگ زدن
لکه ای جوهر (ماهيتی) در پوچی (خاموشی) بی فکرانه
سياره ای تنها... شهابی بزرگ
این شعر کامل نیست کسی می دونه بقیش چیه؟
این نیست؟:
cold as a rock without a hue
held together with a bit of glue
something tells me this isn't true
you are my sweetheart soft and blue
do you care.have you a part
in the deepest emotions of my own heart
tender with breezes caressing and whole
alive with music.haunting my soul
سرد مثل سنگ، بدون صورت
به هم نگاه داشته شده توسط کمی چسب
چيزی به من ميگه که اين واقعيت نداره
تو دلدار من هستی، نرم و آبی
برات اهميت داره که
در عميقترين احساسات من نقش داری؟
ترد و تازه با نسيمی که من رو در آغوش ميکشه
زنده با موسيقی، در پی روح من
a capricious anomaly in the sea of space
planet earth are you just
floating by a cloud of dust
a minor globe about to bust
a piece of metal bound to rust
a speck of matter in a mindless void
a lonely spaceship a large asteroid
اين يکی از شعرهای سروده مايکل هستش که در کتاب "Dancing The Dream" اومده.
"سياره زمين، خانه من، جای من
يک نوع هوسبازی بی ترتيب در دريای فضا
سياره زمين آيا فقط
با ابری از گرد و غبار شناوری؟
کره ای کوچک در مرز خرد شدن
مانند تکه ای فلز، خم شده تا حد زنگ زدن
لکه ای جوهر (ماهيتی) در پوچی (خاموشی) بی فکرانه
سياره ای تنها... شهابی بزرگ
این شعر کامل نیست کسی می دونه بقیش چیه؟
این نیست؟:
cold as a rock without a hue
held together with a bit of glue
something tells me this isn't true
you are my sweetheart soft and blue
do you care.have you a part
in the deepest emotions of my own heart
tender with breezes caressing and whole
alive with music.haunting my soul
سرد مثل سنگ، بدون صورت
به هم نگاه داشته شده توسط کمی چسب
چيزی به من ميگه که اين واقعيت نداره
تو دلدار من هستی، نرم و آبی
برات اهميت داره که
در عميقترين احساسات من نقش داری؟
ترد و تازه با نسيمی که من رو در آغوش ميکشه
زنده با موسيقی، در پی روح من
Last edit: 13 سال 9 ماه قبل by Farnaz.
لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
13 سال 9 ماه قبل #13787
توسط mahan
پاسخ داده شده توسط mahan در تاپیک پاسخ: ترجمه اشعار مایکل
We are the world
ما آن جهان هستيم
زمانی خواهد رسيد که به آن پيام پاسخ دهيم
زمانی که جهانيان گرد هم آیند و یکی شوند
انسان ها ميميرند
اکنون هنگام دراز کردن دست حرمت به حيات است
آن عطيه برتر
تا کی وانمود کنيم که منتظریم
برای کسی که یک روز ، به زودی !برای تغييری قيام کند
ما همه خانواده بزرگ خداوندیم
زنده به حقيقت عشق
ما آن جهانيم، ما آن کودکانيم
ما آنانيم که فردایی روشن خواهند ساخت
به ما بپيوند تا بخشيدن را آغاز کنيم
حرمت به حيات خود
این راهيست که برميگزینيم
فقط من و تو ، روزهای بهتر می آوریم
قلبت را برایشان بفرست تا بدانند کسی هست برای حرمت به حياتشان
پس حياتشان نيرو خواهد گرفت و آزاد خواهد شد
خداوند به ما راه را نشان داد، وقتی که از سنگ نان ساخت
اکنون مایيم که باید دست یاری به یکدیگر بدهيم
ما آن جهانيم ، ما آن کودکانيم
ما آنانيم که فردایی روشن خواهند ساخت
به ما بپيوند تا بخشيدن را آغاز کنيم
حرمت به حيات خود
این گزین راه ماست
فقط من و تو ، روزهای بهتر می آوریم
آن زمان که فسرده و وانهادی ، بدون اميد
بدان که راه های سقوط بسته است
بدانيم که باد های تغيير هنگامی خواهند وزید
که گردهم آیيم و یکی شویم
ما آن جهانيم ، ما آن کودکانيم
ما آنانيم که فردایی روشن خواهند ساخت
به ما بپيوند تا بخشيدن را آغاز کنيم
حرمت به حيات خود
این گزین راه ماست
فقط من و تو ، روزهای بهتر می آوریم
ما آن جهان هستيم
زمانی خواهد رسيد که به آن پيام پاسخ دهيم
زمانی که جهانيان گرد هم آیند و یکی شوند
انسان ها ميميرند
اکنون هنگام دراز کردن دست حرمت به حيات است
آن عطيه برتر
تا کی وانمود کنيم که منتظریم
برای کسی که یک روز ، به زودی !برای تغييری قيام کند
ما همه خانواده بزرگ خداوندیم
زنده به حقيقت عشق
ما آن جهانيم، ما آن کودکانيم
ما آنانيم که فردایی روشن خواهند ساخت
به ما بپيوند تا بخشيدن را آغاز کنيم
حرمت به حيات خود
این راهيست که برميگزینيم
فقط من و تو ، روزهای بهتر می آوریم
قلبت را برایشان بفرست تا بدانند کسی هست برای حرمت به حياتشان
پس حياتشان نيرو خواهد گرفت و آزاد خواهد شد
خداوند به ما راه را نشان داد، وقتی که از سنگ نان ساخت
اکنون مایيم که باید دست یاری به یکدیگر بدهيم
ما آن جهانيم ، ما آن کودکانيم
ما آنانيم که فردایی روشن خواهند ساخت
به ما بپيوند تا بخشيدن را آغاز کنيم
حرمت به حيات خود
این گزین راه ماست
فقط من و تو ، روزهای بهتر می آوریم
آن زمان که فسرده و وانهادی ، بدون اميد
بدان که راه های سقوط بسته است
بدانيم که باد های تغيير هنگامی خواهند وزید
که گردهم آیيم و یکی شویم
ما آن جهانيم ، ما آن کودکانيم
ما آنانيم که فردایی روشن خواهند ساخت
به ما بپيوند تا بخشيدن را آغاز کنيم
حرمت به حيات خود
این گزین راه ماست
فقط من و تو ، روزهای بهتر می آوریم
لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
13 سال 9 ماه قبل - 13 سال 9 ماه قبل #14339
توسط Farnaz
پاسخ داده شده توسط Farnaz در تاپیک پاسخ: ترجمه اشعار مایکل
in my veins i've felt the mystery
of corridors of time,books of history
life songs of ages throbbing in my blood
have danced the rhythm of the tide and flood
your misty clouds.your electric storm
were turbulent tempests in my own form
i've licked the salt.the bitter. the sweet
of every encounter. of passion. of heat
your riotous color. your fragrance. your taste
have thrilled my senses beyond all haste
in your beauty . i've known the how
of timeless bliss. this moment of now
در رگ هايم راز رو احساس کرده ام
راز دالانهای زمان، کتابهای تاريخ
آهنگ زندگی دوران مختلف در خون من ضربان دارد
ابر مه دار (مبهم) و رعد کهربايی تو
طوفانهايی متلاطم بودند در نوع خودم
من شوری، تلخی و شيرينی رو چشيده ام...
... از هر حادثه، از اشتياق، از هيجان
رنگ آشوبگرانه تو، بوی تو، مزه تو
ورای هر سرعتی حواس من رو به تپش در اوردن
در همين آن، در زيبايی تو، چگونگی سعادت ابدی (بی زمان) رو شناختم
of corridors of time,books of history
life songs of ages throbbing in my blood
have danced the rhythm of the tide and flood
your misty clouds.your electric storm
were turbulent tempests in my own form
i've licked the salt.the bitter. the sweet
of every encounter. of passion. of heat
your riotous color. your fragrance. your taste
have thrilled my senses beyond all haste
in your beauty . i've known the how
of timeless bliss. this moment of now
در رگ هايم راز رو احساس کرده ام
راز دالانهای زمان، کتابهای تاريخ
آهنگ زندگی دوران مختلف در خون من ضربان دارد
ابر مه دار (مبهم) و رعد کهربايی تو
طوفانهايی متلاطم بودند در نوع خودم
من شوری، تلخی و شيرينی رو چشيده ام...
... از هر حادثه، از اشتياق، از هيجان
رنگ آشوبگرانه تو، بوی تو، مزه تو
ورای هر سرعتی حواس من رو به تپش در اوردن
در همين آن، در زيبايی تو، چگونگی سعادت ابدی (بی زمان) رو شناختم
Last edit: 13 سال 9 ماه قبل by Farnaz.
لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
کمتر
بیشتر
- ارسال ها: 1014
- تشکرهای دریافت شده: 517
13 سال 9 ماه قبل #14341
توسط farzam
She works so hard, just to make her way
For a man who just don’t appreciate
پاسخ داده شده توسط farzam در تاپیک پاسخ: ترجمه اشعار مایکل
اين آخريه چيه فرناز ؟؟؟؟
She works so hard, just to make her way
For a man who just don’t appreciate
لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
13 سال 9 ماه قبل #14343
توسط Farnaz
پاسخ داده شده توسط Farnaz در تاپیک پاسخ: ترجمه اشعار مایکل
اینارم از تاپیکای قبلی کپی کردم اما اطلاعات خاصی ندارم راجع بهش یا چیزی نبوده که من سیو نکردم به هر حال از شعرای مایکله دیگه
لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
مدیران انجمن: مایکلا
زمان ایجاد صفحه: 0.334 ثانیه