Skip to main content

به گفتگوی مایکلی خوش آمدید

زمان سرانجام فرا رسید
برای یک گردهمایی
برای آشنایی بیشتر
و برای ارزش نهادن به میراث مایکل جکسون

ترجمه اشعار مایکل

بیشتر
14 سال 1 هفته قبل #6755 توسط FeanoR
پاسخ داده شده توسط FeanoR در تاپیک پاسخ: ترجمه اشعار مایکل
History

با لگد به پشتش می زنن
و می گوید که سزاوارش است
از عصبانیت برافروخته است
و هنوز جسارتش را دارد که تهییج کند
می گوید روزی مقام اورا در تاریخ خواهیم دید
او جراتش را دارد که شناخته شود
آتشی در چشمانش است
چندین قربانی را باید ببینیم که
در سراسر سرزمینهایمان بیهوده کشته می شوند
و تا کی باید سعی و تلاش کنیم
قبل از آنکه انتخاب کنیم که بر اساس طریق پیامبرانمان زندگی کنیم
هر کدام از این روزها هستند که تاریخ تورا می نگارند
و در هر راهی که قدرم می گذاری، میراث خود را ترک می کنی
هر سرباز در شکوه و افتخار خود جان می بازد
هر افسانه ای داستانی از پیروزی و آزادی را سر می دهد
نگذارید کسی شما را به زانو در آورد
خود را به قله های (سرافرازی) برسانید
و پرواز کنید
تا جایی که پادشاه قله ها گردید
هیچ قدرتی از قدرت طبیعت نمی تواند
خواسته ها و انگیزه های درونی شما را خورد نماید
آن زن می گوید که این چهره ای که می بینید
قصد (جاودانگی در ) تاریخ را دارد
چندین نفر باید بخاطر آهنگ غم و درد در سراسر سرزمینمان به گریه درآیند
و چندین کودک باید قبل از اینکه برخیزیم
و دست همیاری به هم بدهیم به خاک و خون کشیده شوند
هر کدام از این روزها هستند که تاریخ تورا می نگارند
و در هر راهی که قدرم می گذاری، میراث خود را ترک می کنی
هر سرباز در شکوه و افتخار خود جان می بازد
هر افسانه ای داستانی از پیروزی و آزادی را سر می دهد
هر کدام از این روزها هستند که تاریخ تورا می نگارند
و با ورق زند صفحه های زندگیتان میراث خود را قلم می زنید
هر قهرمانی در آرزوی فتوت و جوانمردیست
هر کدکی با این شعر من باید هم آواز گردد
ای تمامی اقوام و ملتها (با من) بخوانید
بیاییم تمام دنیا را با هم یکسو کنیم
چندین قربانی را باید ببینیم که
که در سراسر سرزمینهایمان بیهوده کشته می شوندو چندین کودک را باید ببینیم
قبل از اینکه یاد بگیریم چون برادرانی تنی زندگی کنیم
و خانواده ای مشترک را تشکیل دهیم
هر کدام از این روزها هستند که تاریخ تورا می نگارند
هر کودکی با این شعر من باید هم آواز گردد
كاربر(ان) زير تشكر كردند: مایکلا, Jasmine Jackson-mjforever

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
14 سال 1 هفته قبل #6966 توسط FeanoR
پاسخ داده شده توسط FeanoR در تاپیک پاسخ: ترجمه اشعار مایکل
Dirty Diana

هیچوقت نمیذاری آروم باشم
پس لشتو از زندگی من ببر بیرون
هر حرکتی که بکنی من میدونم میخوای چیکار کنی
پس چرا منو رها نمی کنی
من قبلا هم پیشت اینجا (تنها) بودم
ولی اینقدر کور بودم که نمی دیدم
که تو همه مردها رو (به راحتی) اغفال می کنی
ولی اینبار دیگه نمیذارم منو اغفال کنی
داینا بهم گفت: بی خیال
هر کاری میخوای بکن
چیزایی دارم که تو میخوای
من همون چیزیم که بهش نیاز داری
دایانا تو چشمام نگاه کرد
منو نوازش کرد
بهم گفت که دیگه راه برگشتی ندارم
و بعد در تله قلبش منو گرفتار کرد
دایانای کثیف
دست از سرم بردار
اون عاشق پسرای آوازه خونه
و میدونه که کی میان به شهر
اون از طرفتارای خواننده هاست و وقتی پرده نمایش پایین میاد
اون پشت در سالن منتظر میمونه
منتظر پسرای با پرستیژ
کسایی که بهش وعده پول و شهرت و زندگی بی دقدقه میدن
بهم گفت، بی خیال
عزیزم هر کاری میخوای بکن
من امشب معشوقتم
من *** که میتونی***
و اصلا برام مهم نیست چی میگی
میخوام پا فراتر از این حرفا بذاریم
من همه چیز تو میشم
اگه منو تبدیل به یه ستاره معروف کنی
دایانای کثیف
دایانا گفت: باید برم خونه
میبینی که خیلی خستم
ولی از تنها بودن متنفرم
خب تو چرا باهام نمیای
بهش گفتم: آخه نامزدم خونست
ممکنه شب دلواپسم بشه
بهش زنگ نزدم که بگم
حالم خوبهداینا اومد پیشم و
گفت که تمام شب رو برای من خواهد بود
منم دویدم طرف تلفن و
به نامزدم زنگ زدم و گفتم که: عزیزم من حالم خوبه
و گفتم: عزیزم چفت درو باز بذار
چون کلید رو فراموش کردم با خودم بیارم
دایانا (گوشی رو گرفت) و به نامزدم گفت: اون امشب نمیاد خونه
چون میخواد امشب رو با من باشه
دایانای کثیف
كاربر(ان) زير تشكر كردند: مایکلا, Termeh

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
14 سال 1 هفته قبل - 14 سال 1 هفته قبل #7084 توسط FeanoR
پاسخ داده شده توسط FeanoR در تاپیک پاسخ: ترجمه اشعار مایکل
Beat it

اونا بهش گفتن که دیگه اینورا پیدات نشه
دوس نداریم دوباره قیافتو ببینیم، به نفعته دیگه آفتابی نشیآتیشو تو چشاشون ببین، حرفاشون هم خیلی جدیه
پس بزن به چاک، فقط بزن به چاک
پس بدو، این تنها کاریه که می تونی بکنی
اگه نمیخوای خون و خونریزی بشه، کله شق بازی در نیار
میخوای خودتو خشن نشون بدی، ولی بهتره کاری رو که میتونی بکنی
پس بزن به چاک، اما میخوای آدم بدی باش!
ولی فقط بزن به چاک، بزن به چاک
کسی دوست نداره کم بیاره
میخوای قدرت و خشونتت رو بهش نشون بدی
مهم نیست حق باکیه یا حق با کی نیست
فقط بزن به چاک، بزن به چاک
دارن بهت می رسن، بهتره سریع فلنگو ببندی
دارن بهت می رسن، بهتره سریع فلنگو ببندی
میخوای نشون بدی که دیگه بچه نیستی و بزرگ شدی
میخوای زنده بمونی، پس بهتره کاری رو که می تونی انجام بدی رو بکنب
فقط بزن به چاک، بزن به چاک
باید بهشون نشون بدی که واقعا نترسیدی
البته با این کار داری با زندگیت بازی می کنی، این با شجاعت و حقیقت فرق داره
اونا با مشت و لگد میفتن به جونت
بعدشم بهت می گن که حقت بود
پس فلنگو ببند، اما میخوا آدم بدی باشی
فقط بزن به چاک، بزن به چاک
میخوای قدرت و خشونتت رو بهش نشون بدی
مهم نیست حق باکیه یا حق با کی نیست
ولی فقط بزن به چاک، بزن به چاک
:mj6: :mj6: :mj6: :mj6: :mj6: :mj6: :mj6: :mj6: :mj6: :mj6: :mj6: :mj6: :mj6: :mj6: :mj6: :mj6::mj6: :mj6: :mj6: :mj6:
Last edit: 14 سال 1 هفته قبل by FeanoR.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: مایکلا, farzam, Termeh

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
14 سال 1 هفته قبل #7089 توسط Termeh
پاسخ داده شده توسط Termeh در تاپیک پاسخ: ترجمه اشعار مایکل
Scream



فریاد


مایکل

خسته از بی عدالتیها،خسته از نقشه ها و توطئه ها،گونه ای از تنفر،پس این چه معنایی دارد؟
مرا از پا در میاورند،من میخواهم بلند شوم،مانند همان صدای آزاردهنده ای که به گوش میرسد،تمام این سیستم را لعنت کن

جنت

زیر چشمی نگاهی در سایه بیانداز،وارد روشنایی شو،تو میگویی که من اشتباه میکنم
پس بهتر است درستی خودت را ثابت کنی
تو برای اثبات خودت هر کاری میکنی
اما من باید مراقب خودم باشم،من باید قویتر شوم
من دست از این مبارزه بر نخواهم داشت

مایکل

وجود اینهمه پریشانی تو را وادار به فریاد نمیکند؟
تجاوز و سوء استفاده تو را قربانی توطئه میکند

جنت

تو سعی میکنی که از عهده ی هر دروغ موشکافانه ی آنها بر بیایی

هر دو

لطفا کسی رحمی کند چرا که دیگر نمیتوانم تحملش کنم
مرا در تنگنا مگذار،مرا در تنگنا مگذار،مرا در تنگنا مگذار چرا که مرا وادار به فریاد میکند

مایکل

خسته شدم از اینکه هر داستانی را به روش خودت میگویی،این باعث پریشانی میشود.
تو فکر میکنی این درست است.

جنت

به تغییر قوانین ادامه بده،در حالی که من به انجام این بازی ادامه میدهم .
من نمیتوانم بیش از این تحملش کنم.فکر میکنم باید به تیمارستان بروم

مایکل

وجود اینهمه پریشانی تو را وادار به فریاد نمیکند؟
تجاوز و سوء استفاده تو را قربانی توطئه ها میکند

جنت

تو از فاش کردن هر دروغی لذت میبری

هر دو

ای پدر مقدس رحمی کن چرا که دیگر نمیتوانم تحملش کنم
مرا در تنگنا مگذار،مرا در تنگنا مگذار،مرا در تنگنا مگذار که مرا وادار به فریاد کشیدن میکند،دست از آسیب رساندن به من بردار

جنت

خدای من،آنچه را که امشب با روشن کردن تلویزیون دیدم نمیتوانم باور کنم
بیزار شدم از همه ی بی عدالتیها،همه ی بی عدالتیها

گوینده ی اخبار


مردی که اشتباها به عنوان مجرم سرقت دستگیر شده بود توسط پلیس به طرز وحشتناکی و به قصد مرگ کتک خورده بود.او مردی 18 ساله و سیاهپوست است

مایکل

وجود اینهمه پریشانی تو را وادار به فریاد نمیکند؟
تجاوز و سوء استفاده تو را قربانی توطئه ها میکند

جنت
تو سعی میکنی که از عهده ی هر دروغ موشکافانه ی آنها بر بیایی


هر دو

ای برادر رحمی کن چرا که دیگر نمیتوانم تحملش کنم
مرا در تنگنا مگذار،مرا در تنگنا مگذار،مرا در تنگنا مگذار


:scream: :scream: :scream: :scream: :MJ3: :MJ3:
كاربر(ان) زير تشكر كردند: مایکلا, شايان, farzam, FeanoR

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
14 سال 1 هفته قبل #7198 توسط FeanoR
پاسخ داده شده توسط FeanoR در تاپیک پاسخ: ترجمه اشعار مایکل
Little Susie

یک نفر سوزی کوچولو رو کشت
دختری آوازه خوان
دختری که ظهر ها برای خودش آواز میخوند
اون داشت اونجا جیغ میزد
و اینقدر جیغ زد که دیگه صداش در نمیومد
اما هیچکس به سراغش نیومد
از پله ها پرت شد پایین
لباسش پاره شد
آه، موهاش پر از خون شد
هوا مه آلود و غم گرفته بود
اون اونجا معصومانه افتاده بود
با اون جسه باریک و قلمیش
و او سوزی رو بلند کرد
آه، همینطور که خون از موهاش میچکید. . .
همه اومدن تا دختری رو که حالا مرده بود رو ببینن
چشمای کور سوزی هنوز باز بود و به مردم خیره شده بود
ناگهان صدایی از جمعیت گفت که
این دختر بیخودی زنده بود
چهرش نشون میداد که فشار و رنج زیادی رو تحمل کرده بود
تنها مردی که همسایشون بود
سوزی کوچولو رو میشناخت، و شروع کرد به گریه کردن
همونطور که داشت خم میشد تا چشای کور سوزی رو ببنده
اون اونجا معصومانه افتاده بود
با اون جسه باریک و قلمیش
و او سوزی رو بلند کرد
آه، همینطور که خون از موهاش میچکید. . .
اون فقط به خاطر خدا میخوند
تا شاید کسی یاس و نا امیدیش رو درک کنه
خیلی زجر آوره که بدونی که دیگه برات امیدی وجود نداره و تو محکوم به فنایی
ولی بعد فریاد بزنی
ولی ببینی هیچکس به فریادت نمیاد
خب سوزی میدونست که هیچ کس اهمیت نخواهد داد. . .
پدرش خونه رو ترک کرده بود، مادر فقیرشم مرده بود
و سوزی رو تنها گذاشته بودن
روح پدر بزرگش هم رفته بود پیش خدا
هیچ کس نبود بهش اهمیت بده
حتی دوسش داشته باشه
خب یه نفر مگه چقدر میتونه تحمل کنه!
آرزوهایی که تو دعاهاش می کرد پس زده میشدن!
غفلت میتونه مثل یه چاقو روحت رو بکشه
آره همینطور هم خواهد شد
اما سوزی کوچولو واسه زنده موندن خیلی مبارزه کرد. . .
اون اونجا معصومانه افتاده بود
با اون جسه باریک و قلمیش
و او سوزی رو بلند کرد
اون خیلی کوچک و معصوم بود. . .

.

.

.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: مایکلا, Termeh

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
14 سال 1 هفته قبل #7200 توسط FeanoR
پاسخ داده شده توسط FeanoR در تاپیک پاسخ: ترجمه اشعار مایکل
Man In the Mirror

میخوام برای یه بار هم که شده تغییری تو زندگیم بوجود بیارم
(مطمئنم) بعدش احساس خیلی خوبی خواهم داشت
میخوام تفاوتی بوجود بیارم
میخوام این بار این کار رو درست انجام بدم
این فکر وقتی به سرم زد که یقه کت زمستونی محبوبم
رو (تو زمستون) بالا آوردم
وقتی بچه هایی رو تو خیابون می بینم که چیزی برای خوردن ندارن
من کی هستم که خودم رو به کوری بزنم؟
و وانمود کنم که نیازهاشون رو نمی بینم
تابستون (بی رحم) توجهی نمی کنه به بطری های شکستشون،
به روح (بلند) یک مرد
اونا تو باد، پشت سر هم حرکت می کنن،. . .خودت میدونی(چی میگم)
چون جایی برای رفتن ندارن
به خاطر همینه که حالا می خوام بدونی
حالا من روبه روی مردی که توی آینه هست ایستادم
دارم ازش میخوام که راهش رو تغییر بده
و هیچ پیغامی نمی تونه اینقدر واضح باشه
اگه میخوای دنیا رو جای خوبی کنی
نگاهی به خودت بنداز
و بعد اون تغییر رو انجام بده
من قربانی یه عشق خودخواهانه شدم
وقتشه که بفهمم
که کسایی هستم، بدون سر پناه،
و حتی یه "پنی" هم پس انداز ندارن
ممکن بود من جای اونا می بودم!
(نمیتونم) تظاهر کنم که تنهاییشون رو نمی بینم
یکیشون زخمی شده و داره مثل بید می لرزه
(یکی دیگشون) قلبش شکسته
(و یکی دیگشون) مغذش رو شست و شو دادن
در مسیر باد پشت سر هم راه می افتن، خودت می بینی دیگه!
چون جایی برای موندن ندارن
به همین خاطر دارم از خودم شروع می کنم
حالا من روبه روی مردی که توی آینه هست ایستادم
دارم ازش میخوام که راهش رو تغییر بده
و هیچ پیغامی نمی تونه اینقدر واضح باشه
اگه میخوای دنیا رو جای خوبی کنی
نگاهی به خودت بنداز
و بعد اون تغییر رو انجام بده
حالا من روبه روی مردی که توی آینه هست ایستادم
دارم ازش میخوام که راهش رو تغییر بده
و هیچ پیغامی نمی تونه اینقدر واضح باشه
اگه میخوای دنیا رو جای خوبی کنی
نگاهی به خودت بنداز
و بعد اون. . .
تغییر رو انجام بده
تو اینو می دونی !
اون تغییر رو انجام بده
كاربر(ان) زير تشكر كردند: مایکلا, Termeh

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

مدیران انجمن: مایکلا
زمان ایجاد صفحه: 2.896 ثانیه
قدرت گرفته از كيوننا