Skip to main content

به گفتگوی مایکلی خوش آمدید

زمان سرانجام فرا رسید
برای یک گردهمایی
برای آشنایی بیشتر
و برای ارزش نهادن به میراث مایکل جکسون

گفته های مايکل عزيز (به ياد و خاطره قديم ها)

بیشتر
14 سال 3 هفته قبل #5703 توسط Termeh
وقتی از جلسه ضبط دلخور شده و راضی نباشم با عجله روی دوچرخه ام مینشینم و به حیاط مدرسه میروم تا در کنار بچه ها باشم.وقتی به استودیو ی ضبط برمیگردم میتوانم کوه ها را جابجا کنم.بچه ها با من همچنین کاری میکنند

من عاشق آن هستم که جادو بیافرینم...چیزی بسازم آنچنان که غیرعادی و دور از حد انتظار همه باشد.طوریکه دود از سر مردم بلند شود!!بعضی اوقات جلوتر از زمان...پنج قدم جلوتر از آنچه مردم بتوانند فکرش را کنند.

نوشتن یک آهنگ مثل بچه دار شدن است تا وقتی که تمام نشده نمیگذارد بخوابی و همین که به پایان میرسد مثل اینکه اجازه میدهی بچه پا به دنیا بگذارد خیلی سخته که رهایش کنی....
كاربر(ان) زير تشكر كردند: مایکلا, FeanoR

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
14 سال 3 هفته قبل #5759 توسط Jasmine Jackson-mjforever
4 نوامبر 2002 - World Awards
مايکل جکسون برنده جايزه World Arts Awards 2002 از مراسم اهدای جوايز World Awards شد که روز شنبه 11 آبان در شهر وين در اتريش برگزار شد. ميخائيل گورباچف خطاب به حضار چنين گفت:
"دوستان عزيز، برنده جايزه بعدی محبوبيت باورنکردنی ای دارد و شما می توانيد در باره او بسيار بگوييد. اما در عوض می توانيد تنها نام او را ببريد و اين کافی است. برنده جايزه بعدی مايکل جکسون است."
پس از صحبتهای آقای گورباچف، مونتاژی از ويديوهای مايکل پخش شدند که باMan In The Mirror و گوشه ای از فيلم کوتاه مايکل، Ghosts، که در آن مايکل پس از رقص تعظيم می کند به پايان رسيد. سپس Ingrid Thurnher رو به جمعيت چنين گفت:

"دوست داشتم که الان بگويم آقايان و خانمها، با خوش آمد گويی و تبريکات به او، اين شما و اين مايکل جکسون، اما متاسفانه آقای مايکل جکسون در آخرين دقايق حضورش را لغو کرد. او نتوانست بيايد. او بهترين سلامهايش را از طريق ما و همچنين از طريق اين پيغام ويديويی به شما می رساند."
سپس ويديو به نمايش می آيد و يک خانم هديه را به مايکل می دهد. سپس مايکل سخنانش را با اين کلمات آغاز می کند:
"مهمانان عزيز، آقای گورباچف عزيز. اين افتخار بزرگی برای من است که توسط آقای گورباچف و هيات داوران برای دريافت World Arts Awards 2002 انتخاب شده ام. امسال شعار World Awards صلح و شکيبايی است. اين ارزشها به طور ويژه ای برای من عزيز هستند. از صميم قلب و با تمام وجود با شما برای صلح، عشق و شکيبايی در جهان می ايستم. بايد از آقای Gönther Stampf، آقای Georg Kindel تشکر کنم و همچنين از آقای ميخائيل گورباچف رئيس اين جشنواره تشکر می کنم. خيلی دوستتان دارم. بسيار متشکرم. ممنون."
اين تنديس به پاس کارش به عنوان موفق ترين هنرمند عصر حاضر و رکوردی که در تاريخ موسيقی گذاشته است (فروش بيش از 150 ميليون نسخه از آثازش). در ميان باقی برندگان اين جايزه در عزصه های ديگر می توان پاپ ژان پل دوم (شکيبايی)، Rainer Heise (مرد سال)، Tom Ford (مد)، Jeremy Irons (هنرپيشه مرد)، Herbert Grunmeyer (هنرمند) و Christopher Lee (بازيگر مرد برای عمر هنری موفقش) را نام برد.

mj for ever....
كاربر(ان) زير تشكر كردند: مایکلا, Termeh, FeanoR

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
14 سال 2 هفته قبل #5911 توسط Termeh
Berlin 1989

They hated the Wall, but what could they do? It was too strong to break through.

They feared the Wall, but didn't that make sense? Many who tried to climb over it were killed.

They distrusted the Wall, but who wouldn't? Their enemies refused to tear down one brick, no matter how long the peace talks dragged on.

The Wall laughed grimly. "I'm teaching you a good lesson," it boasted. "If you want to build for eternity, don't bother with stones. Hatred, fear, and distrust are so much stronger."

They knew the Wall was right, and they almost gave up. Only one thing stopped them. They remembered who was on the other side. Grandmother, cousin, sister, wife. Beloved faces that yearned to be seen.

"What's happening?" the Wall asked, trembling. Without knowing what they did, they were looking through the Wall, trying to find their dear ones. Silently, from one person to another, love kept up its invisible work.

"Stop it!" the Wall shrieked. "I'm falling apart." But it was too late. A million hearts had found each other. The Wall had fallen before it came down.


دیوار برلین


آنها از دیوار بیزار بودند.اما چه کاری از آنها ساخنه بود؟سختتر از آن بود که بتوان آن را شکست.آنها از دیوار میترسیدند،اما آیا آن این احساسات را به وجود آورده بود؟بسیاری از افراد که تلاش کردند از آن بالا بروند کشته شده بودند.آنها به دیوار بی اعتماد بودند.اما چه کسی اینگونه نبود؟
دشمنانشان از گسستن یک آجر هم ممانعت میکردند.مهم نیست که بحث بر سر صلح تا چه وقت به درازا بکشد.دیوار به شکلی کثیف و ترسناک خندید و با خودستایی گفت:امروز درس خوبی به شما یاد میدهم.اگر میخواهید بنایی جاودانه یسازید با سنگ و خشت کلنجار نروید.نفرت،ترس و بی اعتمادی بسیار قوی تر هستند.آنها میدانستند که دیوار به حق سخن میگوید و نسبتا تسلیم شده بودند.تنها یک چیز آنها را بازداشت آنها به یاد آوردند چه افرادی طرف دیگر هستند.
مادربزرگ،پسرعمو،خواهر،همسر...چهره های دوست داشتنی که در آرزوی دیدارشان بودند.دیوار در حال ارتعاش پرسید چه اتفاقی درحال رخداد است؟
آنها بی آنکه بدانند در چه حالی هستند به میان دیوار مینگریستند.تلاش میکردند عزیزانشان را پیدا کنند.به آرامی عشق از یک شخص به دیگری سبب ناپدید شدن دیوار شد.دیوار فریاد زد متوقفش کنید.من در حال ریزش هستم.اما خیلی دیر شده بود.میلیونها قلب یکدیگر را یافته بودند.دیوار قبل از آنکه فروریزد،هبوط کرده بود
كاربر(ان) زير تشكر كردند: Farnaz, مایکلا, FeanoR

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
14 سال 2 هفته قبل #5912 توسط Termeh
جالبه که تو این تاپیک فقط 3نفر پست میدن.

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
14 سال 2 هفته قبل #5928 توسط Farnaz
اشکال نداره ترمه جون اگه یه نفرم بخونه ما واسش می ذاریم :x




"This was in 1972 when I was 14 years old. They wanted me to sing a certain way and I knew they were wrong. No matter what age you are, if you have it and you know it, people should listen to you."

اين مربوط ميشه با سال 1972 وقتي كه من 14 ساله بودم. آنها از من ميخواستند كه به شيوه اي كه خودشان ميخواستند بخوانم اما من ميدانستم كه دارند اشتباه ميكنند. مهم نيست چند سالتان است، اگر حرفي داريد و چيزي ميدانيد، ديگران بايد به حرفهايتان گوش دهند.



, (because that would be a let-down. So I'll take my time and get it right."(After'Off The Wall'

بعد از آلبوم Off The Wall: آلبوم بعدي بايد سه برابر عاليتر باشد. نميتواند فقط خوب باشد، چون در آنصورت مايوس كننده خواهد بود. پس من وقتم را ميگذارم تا چيزي كه ميخواهم بدست بياورم.



When I'm not onstage, I'm not the same. I'm different. I think I'm some kinda stage addict. When I can't get onto a stage for a long
time, I have fits or fist? and get real crazy. I start crying, and I act weird and all freaked out. No kiddin', I do. I start to dancin' round the house."

وقتي روي صحنه نيستم (از صحنه دورم) مثل بقيه مواقع نيستم. تغيير ميكنم. فكر ميكنم يه جورايي به صحنه معتاد شدم. وقتي واسه يه مدت طولاني نتونم پام رو به صحنه بذارم، / به در و ديوار مشت ميزنم / به شدت عصباني ميشم و از كوره در ميرم/ يا غش ميكنم؟ / و واقعا ديوونه ميشم. شروع ميكنم به گريه گردن. و كارهاي عجيب غريب ميكنم. شوخي نميكنم. واقعا اين كارها رو ميكنم. شروع ميكنم واسه خودم تو خونه ميرقصم.

URL=http://img4up.com/] [/URL]
كاربر(ان) زير تشكر كردند: مایکلا, Termeh

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
14 سال 2 هفته قبل #6148 توسط Jasmine Jackson-mjforever
3جولای 2003 - مايکل در باره آلبوم جديد سخن می گويد
"ما داريم بر روی يک آلبوم کار می کنيم. من مديرها، وکيلهای حقوقی و مشاوران جديدی را به همکاری دعوت کرده ام، خون تازه و ايده های تازه، می دونيد... اين بار می خواهم درستش کنم. فکر می کنم داشتم واقع بينی خودم را از دست می دادم. من Koppelman را به دعوت کردم چون به يک فرد صادق نياز داشتم. اولين چيزی که او به من گفت اين بود که "بايد چيزهای زيادی تغيير کنند. در غير اينصورت حتی ديگر بيشتر از اين ديدار را هم نمی خواهم." من هم همين را می خواستم. ما قرار است با هم کار کنيم، مثل يک تيم. او به من گفت "خيلی از مردم وقتی اسم تو را می شنوند ديگر به ياد يک هنرمند بزرگ نمی افتند، آنها فقط بر روی نقاط منفی تمرکز می کنند، مزخرفات روزنامه ها، دروغها، همه دروغها." من می خواهم اين را تغيير بدهم. من صد در صد در باره آلبوم هيجانزده هستم. من در موقعيتی از زندگيم هستم که بالاترين موقعيتها را ديده ام، من آنجا بوده ام، می دانم چگونه است. خوشحالم که هم اکنون ديگران هم اين موضوع را تجربه می کنند. من تنها می خواهم موسيقيی بسازم که از آن لذت ببرم."
وقتی از او درباره تاريخ انتشار آلبوم پرسيدند پاسخ داد: "تقريبا کار تمام شده است، اما زمان بندی لازم است، مراحل پيش از انتشار، می دانيد، خيلی چيزها هستند که بايد مرتب شوند. می خواهم مطمئن شوم که اين بار همه چيز درست از آب در بيايد. احساس می کنم هنوز چيزهای بسيار بيشتری دارم که ارائه کنم و می خواهم اين را به همه ثابت کنم."

mj for ever....
كاربر(ان) زير تشكر كردند: Farnaz, مایکلا, Termeh, FeanoR, kimia

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

مدیران انجمن: مایکلا
زمان ایجاد صفحه: 2.297 ثانیه
قدرت گرفته از كيوننا