فهرست مطلب

جناب دكتر بوردا، جناب دكتر ترنهافر، خانمها و آقايان

من خاطرات فوق العاده اي از سفرم به آلمان دارم. بازگشت من به برلين ـ برلين شهري پر از انرژي ـ براي من بسيار خاص است. برلين، ايچ ليئبه ديچ [به آلماني ميگويد: برلين، دوستت دارم]

(حملات تروريستي) يازده سپتامبر جهان ما را تغيير داده است. در زمان نه چندان دوري، ديوار برلين فرو ريخت. اما به تازگي ديوارهاي جديدي ساخته شده اند. در سال 1989، مردم آلمان فرياد زدند: ”وير سين اِن وُل“ [ما يك ملت هستيم]... ما آلماني هستيم. ما ارمني هستيم. فرانسوي، ايتاليايي، روسي، آمريكايي، آسيايي، آفريقايي،... و بسياري ديگر از مليتها... ما مسيحي هستيم، يهودي، مسلمان و هندو... ما سياه پوست هستيم. ما سفيد پوست هستيم. ما يك جامعه ي مملو از تفاوتها هستيم. بسيار پيچيده و در عين حال بسيار ساده. ما به جنگها نياز نداريم. و ميخواهم به بچه هاي آلمان اين را بگويم: ما به شما نياز داريم. دنيا به شما نياز دارد. خواهش ميكنم به دنبال آرزوهايتان برويد. ايده آلهايتان هرچه كه باشد... شما قادر هستيد آنچه كه ميخواهيد بشويد. يك فضانورد يا يك دانشمند مشهور، پزشكهاي مشهور و البته ميتوانيد هنرمند شويد... [با لبخندي فراخ]... و شايد روزي مانند من يك جايزه ي بَمبي دريافت كنيد.

ميخواهم بدانيد كه من عاشق آلمان هستم و شما جايگاه بسيار ويژه اي در قلب من داريد. من شما را بسيار دوست دارم... جدي ميگويم!

هميشه از نعمات زندگيتان قدرداني كنيد. شاد باشيد و اوقات خوشي را بگذرانيد.

دوستتان دارم.“

[حضار پس از اين سخنراني، مايكل را ايستاده مورد تشويق قرار دادند. و بعد تعدادي از آنها، بر روي صحنه به مايكل پيوستند و آهنگ «We Are The World» را خواندند.]

در روز 3 دسامبر، چهارمين جلسه ي دادگاه رسيدگي به شكايت مارسل آورام از مايكل، برگزار شد. مايكل در حاليكه يك كفش به پا نداشت، از اتومبيل ليموزينش پياده شد و در بدو ورود، از فيلمبرداري كه از پاي بدون كفش او در حال فيلمبرداري بود، ايراد گرفت و دست خود را بر روي لنز دوربين قرار داد. مايكل كه پايش در زير جوراب، باند پيچي شده بود، گفت كه پاي چپش بر اثر نيش عنكبوت، متورم و بسيار دردناك شده است. 

او گفت: ”من عاشق رتيلها هستم. اما نه نوع كوچكش (عنكبوت)“

مايكل با طرفدارانش كه در محوطه جمع شده بودند، ديدار كرد. او پس از بوسيدن سر يك دختر بچه ي يازده ساله و امضا كردن آلبوم او، به داخل دادگاه رفت. 

هنگاميكه مايكل در جايگاه شهود قرار گرفت، چند بار در داخل ميكروفون، صداهاي تقريبا بلندي با دهانش ايجاد كرد و شكلكهاي بامزه اي رو به حضار بر روي صورتش ايجاد نمود.

مايكل در دادگاه گفت كه جزييات كنسرتهاي كنسل شده را به خاطر نمي آورد.

”اين ها امور اداري است. كار من نيست. من يك صحنه گردانم.“ جمله اي بود كه مايكل در جايگاه شهود، چندين بار پشت سر هم تكرار كرد. قاضي در واكنش به مايكل، از او پرسيد كه آيا مشكل حافظه دارد، مايكل پاسخ داد كه : ”نميتوانم به خاطر بياورم.“ > 

در روز 4 دسامبر، مايكل در پنجمين جلسه ي دادگاه شركت نمود و طبق معمول، با صدها نفر از طرفدارانش در خارج از دادگاه ديدار كرد.

[در دادگاه]

پنج روز بعد، در روز 9 دسامبر سال 2002، جوايز ساليانه ي ”جدول برترينها“ جايزه ي خاصي را بابت آلبوم «Thriller» كه هفته هاي بيشتري [سي و هفت هفته] را نسبت به ساير آلبومها در صدر جدول قرار داشته است، به مايكل اهدا كرد.

كريس تاكر، هنرپيشه و كمدين معروف، در نورلند،‌ ويلاي مايكل جكسون حاضر شد تا اين جايزه را به او تقديم كند.

مايكل گفت: ”من بسيار مفتخر شدم. بسيار خوشحالم. من از تمامي طرفدارانم در سرتاسر جهان تشكر ميكنم. من بدون شما، نمي توانستم اين چيزي كه الآن هستم، باشم.“