فهرست مطلب

[مايكل ـ بريتني اسپيرز]

مايكل در اين مراسم گفت: ”وقتي پسر كوچكي بودم و در اينديانا بزرگ ميشدم، اگر يك نفر به من ميگفت كه روزي جايزه ي ”هنرمند هزاره“ را دريافت خواهم كرد، هرگز باور نميكردم.“

[مراسم اِم.تي.وي]

در روز 8 سپتامبر سال 2002، مايكل جكسون پيام تسليت خود را، به خاطر سيل ويرانگري كه مردم كشور آلمان را محنت زده كرده بود، بر روي يك نوار صوتي به مردم آن كشور تقديم نمود.

پيام مايكل اينچنين بود:

”به مردم آلمان،

 من عميق ترين نگراني ها و تسليت قلبي و خالصانه ام را به شما تقديم ميكنم. شما تنها نيستيد. شما در ذهن و دعاهاي من جاي داريد. به ياد داشته باشيد كه خدا همراه شماست و به اين حقيقت ايمان داشته باشيد كه اين نيز خواهد گذشت. تمام عشق و انديشه ي من تقديم به شما. براي هميشه دوستتان دارم. از شما ممنونم.“

مايكل يك خانواده ي آلماني را همراه با چهار فرزندشان به لاس وگاس دعوت كرد تا آخر هفته را با او بگذرانند. اين خانواده يكي از خانواده هاي بسياري بودند كه بر اثر سيل، تمام زندگيشان را از دست داده بودند.

بعلاوه، او شخصأ كالاهايي را براي كمك به قربانيان اين حادثه، در لاس وگاس به حراج گذاشت.

[در لاس وگاس]

در 2 نوامبر سال 2002، ميكائيل گورباچوف، ”جايزه ي جهاني هنر“ را به مايكل اعطا كرد. البته مايكل در اين مراسم حضور نيافت.

[جايزه ي جهاني هنر]

پيغام ضبط شده ي مايكل به اين شرح بود:

”مهمانان محترم، جناب آقاي گورباچوف

انتخاب شدن از جانب آقاي گورباچوف و كميته ي اهداي جوايز، براي دريافت ”جايزه ي جهاني هنر”  سال 2002، براي من افتخار بزرگي است. شعار جوايز جهاني امسال، صلح و تحمل است. اين ارزشها براي من بسيار محترم هستند. در قلب و ذهنم، همراه با شما، براي صلح، عشق و تحمل براي جهان، متحد ميشوم.

من از آقايان گانتر استام و جورج كايندل و رئيس جمهور گورباچوف تشكر ميكنم. بسيار دوستتان دارم و بسيار از شما متشكرم.“

در 13 نوامبر سال 2002، مايكل به دليل شكايت بيست و يك ميليون دلاري مارسل آورام كه مدتها اسپانسور كنسرتهايش بود، در جايگاه شهود دادگاه سانتا ماريا ـ كاليفرنيا قرار گرفت تا به اتهامش مبني بر لغو كردن دو كنسرتي كه براي اواخر هزاره برنامه ريزي شده بود، رسيدگي شود.

 

 

[در دادگاه]

آورام، اسپانسور آلماني الاصل، ادعا كرده بود پس از اينكه مايكل اين دو كنسرت را كه قرار بود در 31 دسامبر سال 1999، در هونولولو و سيدني برگزار شوند، كنسل كرد؛ متحمل صدها هزار دلار هزينه شده است.

در حدود يكصد طرفدار مشتاق، بيرون از دادگاه با مايكل ديدار كردند. برخي از آنها پلاكاردهايي در دست داشتند كه رويشان نوشته بود: ”مايكل را آزاد بگذاريد“. حدود سي طرفدار، در يك بخت آزمايي، صندلي هايي را در داخل دادگاه بدست آوردند.

ضيا مدبر، وكيل ايراني مايكل، گفت: ”اين آورام بوده كه در طي ديداري با نمايندگان مايكل در اكتبر سال 1999، برگزاري كنسرتها را به تعويق انداخته است.“

مدبر عنوان كرد، آورام كه موافقت كرده بود پانزده ميليون دلار به خاطر كنسرتها به مايكل بپردازد، پي برده بود كه اين كنسرتها، آنطور كه او اميد داشت، پر سود نخواهند بود.

در 14 نوامبر سال 2002، مايكل در دومين جلسه ي دادگاه حضور يافت.

 

 

[ورود مايكل به دادگاه]

هنگاميكه قاضي ميلر از مايكل درباره ي ادعايش مبني بر اينكه وي بمنظور آماده شدن براي اين كنسرتها، حركات رقصش را تمرين كرده است و حتي در نظر داشته در كنسرتها از سحر و جادو استفاده كند، سوال كرد؛ ‌مايكل پاسخ داد: ”بله، جادو، مثل اجي مجي“

پاسخ مايكل، حاضرين در سالن را به خنده انداخت.

روز بعد، در 15 نوامبر، مايكل براي سومين بار در دادگاه حاضر شد.

 

 

[مايكل در دادگاه]

مايكل اظهار كرد كه اين آورام بوده كه به خاطر نگراني بابت احتمال پر سود نبودن كنسرتها، آنها را لغو كرده است و نه او. مايكل در ادامه گفت كه نميتواند جلسات متعدد بحث بر سر اين كنسرتها را، به خاطر بياورد.

چهار روز بعد، در 19 نوامبر، مايكل براي دريافت جايزه ي بَمبي، به برلين ـ آلمان سفر كرد. در اين روز، او جنجال ديگري آفريد. 

مايكل از ميان انبوه جمعيت كه وي را از فرودگاه تا هتل دنبال كرده بودند، به زحمت راهش را تا اطاقش ادامه داد. او در پاسخ به فريادهاي جمعيت كه در بيرون ساختمان،‌ نام او را صدا ميزدند، پسر نه ماهه اش، پرينس مايكل II را از بالكن اطاقش در طبقه ي چهارم هتل، آويزان كرد.

اين حركت مايكل، واكنش شديد رسانه ها و فعالان حقوق كودكان را در پي داشت. كه در نتيجه ي آن، مايكل از كار خود ابراز پشيماني كرد و آن را يك اشتباه وحشتناك خواند. او گفت كه هرگز قصد آسيب رساندن به پسرش را نداشته است.

دو روز پس از اين جنجال، در 21 نوامبر سال 2002، مايكل در مراسم ساليانه ي جوايز بَمبي در برلين ـ آلمان، جايزه ي ”هنرمند پاپ هزاره“ را دريافت كرد.

[جوايز بَمبي]

مايكل پس از دريافت جايزه گفت: ”ممنونم... ممنونم... خيلي از شما ممنونم.... [خطاب به بوريس بكر: حالتون چطوره؟... بوريس بكر: من خوبم]... از جملات زيباي شما بسيار ممنونم. اُه پسر. [مايكل عينك طبي اش را از جيبش بيرون ميكشد.] معذرت ميخواهم. مجبورم عينك مطالعه ام را به چشمم بزنم. اَه عيسي... خوب شروع ميكنم.