
در این روز تاج و تیجی جکسون، پسران تیتو جکسون و برادرزادههای محبوب مایکل به جایگاه شهود آمدند. کاترین جکسون، مادربزرگ آنها نیز در دادگاه حاضر بودند.
شهادت تیجی جکسون
تیجی از تابستان سال گذشته به دنبال آشوبی که در خانوادهی جکسون درگرفت، به عنوان دستیار کاترین جکسون در سرپرستی فرزندان مایکل تعیین شد. کاترین قیم اصلی آنهاست.تیتو جکسون نام خود را بر روی سومین و آخرین پسرش گذاشته است و بنابراین نام اصلی تیجی، تیتو جو است.
کوین بویل، وکیل جکسونها از تیجی پرسید که آیا پیش از این شهادت داده است؟ تیجی که یک روز پس از پرینس شانزده ساله، پسر ارشد مایکل، به جایگاه میآمد، گفت که بار نخستاش است و کمی مضطرب میباشد.
تیجی، ۳۴ ساله، گفت که همانند بیشتر اعضای خانواده در انسینو، کالیفرنیا بزرگ شده است. او در مدرسهی باکلی که پرینس نیز اکنون دانش آموزش است، درس خوانده است. تیجی سه فرزند (دو دختر ۲ و ۵ ساله و پسری ۱۳ ساله) و دو فرزند خوانده (۱۲ و ۲۱ ساله) دارد.
تیجی در کنار برادران بزرگترش یکی از اعضای گروه موسیقی سه نفرهی تریتی (۳T) است. تیجی گفت که او بیشتر در کنار برادرانش، تاج و تاریل، بر روی موسیقی کار میکند.
بویل: "میدانم که شما فرد متواضعی هستید، اما شما چندین و چند میلیون آهنگ فروختهاید."
تیجی:"بله."
همسر تیجی مربی بدنسازی است و آنها مرکز ورزشی خودشان را اداره میکنند. تیجی همچنین پروانهی کار به عنوان کارگزار بنگاه معاملات ملکی را دارا میباشد اما در این حرفه مشغول به کار نیست.
تیجی: "اولویت من فرزندانم، عمو زادههایم و خانوادهام هستند."
بویل: "پس شما وقت آزاد بسیاری ندارید؟"
تیجی خنده کنان میگوید: "خیر، ندارم."
تیجی در شهر کورونا زندگی میکند. او میگوید وقتی رویال، فرزند نخستاش به دنیا آمد تصمیم گرفت در یک شهر آرام اقامت کند. وقتی او در انسینو زندگی میکرد، تنها کودک سیاهپوست مدرسه بود و بسیار به او سخت میگذشت. تیجی در ساعتهای ترافیک خیابان از آمدن به کالاباساس، محل زندگی فرزندان مایکل خودداری میکند. او گاهی شش روز بطور مداوم در کالاباساس میماند و گاهی یک روز در هفته.
تیجی یک اتومبین هوندا اکورد و پرینس، یک وانت فورد دارد. پرینس که در جلسهی روز گذشته گفته بود رانندگی را در بچگی از پدرش آموخته بود، در پانزده سالگی گواهی نامهی رانندگی گرفته است. در نزد آنها خبری از اتومبیلهای لوکس و گران قیمت مانند فراری، پورشه یا مازراتی نیست.
رابطهی تیجی با مایکل چگونه بود؟
وقتی بویل در مورد رابطهاش با مایکل از تیجی پرسید، او احساساتی شد، سرش را برای چند دقیقه زیر انداخت و گریه کرد. تیجی گفت که پس از فوت مادرش دولارس که به دیدی مشهور است، توسط پدر و دو برادرش بزرگ شد و هر وقت به راهنمایی و کمک نیاز داشت، مایکل در کنارش حاضر بود.
تیجی: "یک ماه پس از آنکه شانزده ساله شدم، مادرم به قتل رسید. دنیایم فرو ریخت و عمو مایکل نجاتم داد. او واقعا، او همیشه نزدم بود. کاری کرد که انگیزهام را از دست ندهم. او همیشه برای کمک به من حاضر بود. او همه چیزم بود. ما را به زیر بال و پر خود گرفت. به ما رسیدگی میکرد، از مدرسهمان جویا میشد."
تیجی گفت که مادرش او و برادرانش را تریتی (سه تا ت: هرسه نامشان با ت آغاز میشد) صدا میزد و به همین دلیل آنها نام گروهشان را تریتی گذاشتند.
مایکل برای تیجی و برادرانش آلات موسیقی خرید و آنها را تشویق کرد اما میخواست که بچهها حرفهی خودشان را دست و پا کنند و از قدرت و نفوذش به نفع آنها استفاه نمیکرد، تنها راه را نشانشان میداد و از آنان حمایت میکرد.
تیجی: "او میخواست که ما گلیم خودمان را از آب بیرون بکشیم."
بویل: "آیا عمویتان استاد شما بود؟"
تیجی: "بطور قطع."
تیجی گفت که مایکل برایش بسیار مهم بود و تاثیر به سزایی بر روی وی داشت.
بویل کلیپ ویدیوی آهنگ «چرا» (Why) از گروه تریتی با حضور مایکل را در دادگاه به نمایش گذاشت.
تیجی گفت که مایکل میخواست تیجی به دانشگاه برود. تیجی که به رشتهی بازرگانی علاقمند بود، برای دانشگاههای الامیو، یوسیالای و دانشگاه پنسیلوانیا که هر سه از مراکز آموزش عالی ممتاز ایالات متحده هستند، تقاضای پذیرش فرستاد. تیجی در هر سه دانشگاه پذیرفته شد اما سرانجام به دانشگاه نرفت زیرا او و برادرانش در کشورهای دنیا تور برگزار میکردند و بسیار موفق بودند. تیجی میگوید بخش بیشتر موفقیت حرفهشان را مدیون عمو مایکل بودند. مایکل اما سعی کرد تیجی را مجبور کند تا درس خود را در دانشگاه وارتون در پنسیلوانیا ادامه بدهد و امروز تیجی گفت که افسوس میخورد این خواستهی عمویش را رد کرده بود.
دست و دلبازی مایکل در مورد برادرزادههایش و شرکت در کارهای نیک
مایکل بسیار دست و دلباز بود و حمایت او از تیجی و برادراناش فقط احساسی یا در مورد پیشهشان نبود. مایکل همیشه به آنها پول جیبی میداد. او یکبار میان سه برادر یک مسابقه طرح کرده بود و تیجی برنده شد و مایکل ۲۰۰ دلار به او جایزه داد.
تیجی: "عمویم پول نقد بسیاری به ما میداد. همیشه وقتی من یا برادرانم یا هر فرد دیگری در کنارش بودیم، چند صد دلار به ما میداد."
البته دست و دلبازی مایکل فقط شامل حال بستگان و آشنایان نمیشد.
تیجی: "ما با اتومیبل به منطقههای فقیر نشین میرفتیم و اسکناسهای صد دلاری به آنها میدادیم تا زندگیشان قدری بهتر شود."
تیجی در مورد فعالیتهای خیرخواهانهی مایکل، به بنیاد خیریهی او با نام «دنیا را شفا بده» (Heal the World) اشاره کرد و گفت عمویش دور دنیا به بیمارستانها سر میزد. مایکل با بنیاد «یک آرزو کن» (Make a Wish) نیز همکاری داشت.
تیجی:"او زمان زیادی از وقتاش را به کارهای خیریه اختصاص میداد، هر کاری که لبخندی بر صورت کودکان مینشاند."
مایکل بسیار متواضع بود
تیجی گفت که علیرغم شهرت و ابراز احساسات شدید مردم نسبت به مایکل، او بسیار متواضع بود و این تناقض برای او شگفتانگیز است. مایکل چیزی در مورد شهرت خود به بچهها نگفته بود و تیجی تا نوزده سالگی نمیدانست که عمویش چقدر مشهور است.
تیجی: "در تور هیستوری، فکر کنم نوزده سالم بود. عمویم در یک استادیوم برنامه داشت. تمامی مردم تشویقاش میکردند. آن نخستین باری بود که من به تاثیری که او در دنیا گذاشته بود پی بردم. او بسیار متواضع، بینهایت فروتن بود."
او خاطرهای را در کشور اسپانیا به خاطر آورد که مردم یک صف هشت کیلومتری در خیابان برای دیدار با مایکل تشکیل داده بودند اما مایکل با تواضع بسیار با این رویداد روبرو شده بود.
نگاهداری از فرزندان مایکل پس از فوت او
تیجی گفت که مایکل همیشه میخواست پدر شود و عاقبت شد و فرزندانش همه چیزش بودند، عشق و لذت زندگیاش بودند.
تیجی پس از فوت مایکل فرصت یافت تا محبت عمویش را با نگاهداری از فرزندانش جبران نماید. تیجی میگوید که به فرزندان مایکل یاد میدهد چگونه بلندپرواز، بخشنده، بامحبت و صادق باشند و پلههای موفقیت را طی کنند.
تیجی در مورد کاترین گفت: "مادربزرگم ملکه است. او مدیر عامل است و من تا جایی که بتوانم او را در کارهای روزانه مربوط به بچهها یاری میکنم."
تیجی قرارهای پزشکی را تنظیم میکند، به مدرسهی بچهها میرسد، فعالیتهای فوق برنامهی آنها را بررسی میکند و به مسائل امنیتی میپردازد. تیجی میگوید رسیدگی به امور بچهها به خاطر سرشناس بودنشان نیازمند صرف وقت و انرژی بسیار است.
تیجی: "مامان بزرگ ناظر و سرپرست است. او از هر اتفاقی که میافتد باخبر است. هر روز با بچههاست، تصمیم گیری میکند. اگر بچهها بخواهند بیرون مثلا به سینما بروند میدانند که باید از او اجازه بگیرند."
تیجی در برابر فرزندان مایکل احساس مسئولیت میکند.
تیجی: "اگر به عموزادههایم کمک نمیکردم تا همانی باشند که عمویم میخواست، نمیتوانستم به زندگی ادامه بدهم. واقعا نمیتوانم خودم را به دور از آنها تصور کنم تا وقیت که مطمئن شوم بزرگ شدهاند و همانی هستند که باید باشند."
بویل سپس به طرح پرسش در مورد تک تک بچهها اقدام کرد.
تیجی گفت که پرینس بینهایت باهوش و زیرک است، بسیار کتاب میخواند و همیشه دستیار کوچک مایکل بود.
"پرینس انسان شگفتانگیزی است، بسیار هوشیار و بسیار محکم است. او باهوشترین بچهای است که دیدهام. او همیشه کتابها را میبلعد. او بسیار باوقار و بلندپرواز است، بسیار بامحبت است. او بسیار پخته و بالغ است. فکر میکنم عمویم میدانست که لازم است پرینس بسیار تیز و زیرک باشد. پرینس همیشه از سناش بزرگتر بوده است. عمویم او را برای کارها تعلیم میداد و از طریق صحبت با او در مورد معاملههای تجاریاش او را آماده میکرد."
کوین بویل گفت که نمیخواهد در مورد پاریس وارد جزئیات شود، اما از تیجی پرسید که این دختر پانزده ساله چگونه با مرگ پدرش کنار آمده است. پاریس اوایل ماه با بریدن دستاش اقدام به خودکشی کرده بود.
تیجی گفت که برای توضیح شرایط پاریس، هیچ واژهای در ذهناش پیدا نمیکند. او پاریس را یک دختر بابایی توصیف کرد که هنوز با مرگ پدرش دست و پنجه نرم میکند.
"پاریس نیز قلبی از طلا دارد. فکر میکنم مرگ عمویم به شکل متفاوتی به او ضربه زده است. او روزهای سختی دارد. اما ما عشقمان را نثارش میکنیم و حامیاش هستیم تا به وضعیتی که باید، برسد. عمویم تمام دنیای او بود. عمویم عشق فراوانی به او میبخشید و تحمل اینکه این عشق از او گرفته شده است اصلا آسان نیست. برای همهشان سخت است اما برای پاریس که شاهزاده خانم پدرش بود، سختتر است."
تیگفت که بلنکت، کوچکترین فرزند همیشه در کنار پدرش میایستاد و به پای او میچسبید و خود را پشت ران مایکل مخفی میکرد. خجالتی بود.
"عمویم هرجا که بود، بلنکت هم همانجا بود. عمویم برای بلنکت همه چیز بود."
تیجی گفت که بلنکت نیز بسیار دلتنگ پدرش است اما سعی میکند یک زندگی عادی داشته باشد. او هر سهشنبه به کلاس کاراته میرود.
پس از فوت مایکل، تصویر بچهها که توسط عکاسان و خبرنگاران تعقیب میشوند، در هر مجلهی چاپی یا انیترنتی منتشر میشود. تیجی در مورد این عکاسان مزاحم (پاپاراتزی) بیان داشت:
"صادقانه بگویم، واقعا باعث آزار و دردسر هستند. افتضاح است. فکر میکنم باید در این باره کاری کرد."
تیجی میگوید رفتار پاپاراتزی در برابر بچهها باعث شده است تا سوگواری پدرشان و روند بهبودی برایشان مشکلتر شود. تیجی گفت سه فرزند مایکل از توجه رسانهها خوششان نمیآید. او مانند هنرپیشه، هال بری معتقد است که باید قانون منع تعقیب بچهها توسط پاپاراتزی به تصویب برسد و ۱۰۰٪ از این ایده حمایت میکند. تیجی افزود که روز سهشنبهی گذشته میبایست در مورد حضور یا عدم حضور بلنکت در کلاس کاراته تصمیم میگرفت چرا که آن روز مصادف با چهارمین سالروز فوت پدرش بود و تیجی میگوید میدانست که رسانهها مایل بودند تا در این روز تصویر پسر یازده سالهی مایکل را شکار کنند.
جسیکا استبینز بینا، وکیل کمپانی از او پرسید که آیا به عنوان قیم دوم فرزندان مایکل، دستمزد دریافت میکند. او گفت:
"پذیرفتن این پول برایم سخت بود. مادربزرگم اصرار کرد و من هم پذیرفتم و از چند ماه پیش دستمزد میگیرم."
تیجی از زمان فوت مایکل به کارهای فرزندان مایکل رسیدگی میکرد اما تازه چند ماهی است که بابت خدماتش حقوق دریافت میکند. این پول توسط بنیاد مایکل پرداخت میشود.
بینا در مورد حضور بچهها در رسانهها پس از فوت پدرشان، برای نمونه مصاحبه با اپرا و یا کار پرینس در شبکهی ایتی پرسید.
بینا: "شما به عنوان قیم قانونی، آنها را از بودن در دید عموم منع نکردهاید."
تیجی: "سخت است زیرا آنها پانزده و شانزده ساله هستند. سخت است که آن زندگی خصوصی را نگاه دارند. برای پرینس بسیار مهم بود که در شغلشاش موفق باشد. سخت است که او را منع کنید، وقتیکه تمام نمرههایش یک راست عالی میشود و دانش آموز ممتازی است و جایزه گرفته. اگر ۱۰۰٪ این کار را میخواهد پس باید بتواند انجامش دهد. آنها را تشویق میکنم که پیش از هر چیزی کودک باشند. پاریس میخواهد بازیگر باشد. پرینس میخواهد بازی کند و سپس تهیه کننده شود. آنها میخواهند حرفههای خودشان را داشته باشند و ایتی برای پرینس قدمی در راه بازیگر شدن بود. وقتی او وظایف و مسئولیتهایش را میشناسد و بر مصائب و مشکلات آگاه است، منع کردن او کار دشواری است. من تا وقتی شانزده یا هفده ساله شدم، آهنگ منتشر نکردم. این کار را به لحاظ هنری دوست داشتم. اما خودم یک زندگی ساکت و خصوصی میخواهم."
بازگشت آشپز کای چیس
کوین بویل در مورد آشپز سابق مایکل، کای چیس، که پیشتر در دادگاه شهادت داده بود پرسید. تیجی گفت که حدس نمیزده است کای به عنوان شاهد به دادگاه خوانده شود. او گفت تا وقتی پرینس، پاریس و بلنکت خواستار حضور او در خانه شدند، چیزی در مورد وی نشنیده بود.
بویل: "چه کسی کای چیس را استخدام کرد؟"
تیجی: "پیشنهادش را من دادم، چند نفر از کارمندان اخراج شده بودند و به عنوان قیم دوم، وظیفهی استخدام آشپز و پرستار با من بود. بچهها براستی کای را دوست داشتند، او را میخواستند. من از مادربزرگم پرسیدم و او اجازه داد."
بویل از او پرسید که آیا چیس با هدف استفاده از شهادتاش در دادگاه استخدام شده بود؟ تیجی پاسخ گفت که این حرف احمقانه است و چنین نیست. تیجی همچنین گفت که برای بازگرداندن کای زحمت بسیاری کشیده بود.
پرستار گریس روآمبا
گریس روآمبا، پرستار فرزندان مایکل، در دسامبر سال ۲۰۰۸ اخراج شده بود. در جلسههای پیشین دادگاه مشخص گردید که گانگ ور، مدیر کمپانی اایجی، به گریس گفته بود که دیگر به خدمات او نیازی ندارند زیرا کمپانی اایجی در پی کاهش هزینههای مایکل بود.
تیجی بیان داشت که پس از فوت مایکل در تابستان سال ۲۰۰۹، گریس به کار دعوت شد. او به خانهی فرزندان مایکل آمد تا با آنها زندگی کند اما شرایطی پیش آمد که گریس مجبور به ترک خانه شد.
(در آن زمان گفته شد که گریس با ربی، عمهی بچهها بگومگو کرده بود. گویا برخی از عمهها و عموهای بچهها از حضور گریس در خانهی هیونهارست ناراضی بودند. گریس مایل بود تا شیوهی مایکل را در تربیت بچهها ادامه دهد اما این عده مانع وی شدند. در مورد اخراج گریس در
اینجا بخوانید.)
تیجی: "از اینکه او مجبور به ترک خانه شد ناامید گشتم. او و مادربزرگم برای بچهها مادر بودند. به طور دقیق نمیدانم که چه گذشت اما درگیریهایی بین گریس و سایر اعضای خانواده پیش آمده بود."
تیجی گفت که مایکل فرزندانش را به گونهی دیگری تربیت میکرد، آنها بسیار کتاب میخواندند، طی هفته تلویزیون نمیدیدند، اگر خوب رفتار میکردند میتوانستند هفتهای یک فیلم تماشا کنند.
"وقتی عمویم درگذشت، آنها به خانهی مادربزرگم آمدند و سخت بود که شیوهی زندگی قبلیشان را حفظ کنند. گریس قصد چنین کاری داشت، من و برادرانم نیز همینطور. میخواستیم شیوهی عمویم در تربیت بچهها را ادامه دهیم."
کاترین جکسون
پس از فوت پدرشان، بچهها در خانهی هیونهارست در کنار مادربزرگشان زندگی میکردند. تیجی میگوید دو خیابان آنسوتر از هیونهارست زندگی میکرد و اغلب در هیونهارست به آنها سر میزد.
تیجی: "مادربزرگ واقعا برای عمویم عزیز بود. او همه چیز را به اسم او نامگذاری کرده بود، از کوه گرفته تا خانه. فکر میکنم مادربزرگم برای عمویم همه چیز بود."
او در مورد تاثیر فوت مایکل بر روی کاترین گفت: "بسیار سخت است، به عنوان نوه نمیدانم به او چه بگویم یا چه کار کنم. سعی میکنم در کارهای بچهها به او کمک کنم. بچهها باید بیشتر از والدینشان عمر کنند، این موضوع برای مادربزرگم بسیار دشوار بوده است."
جولای سال گذشته، تعدادی از فرزندان کاترین: ربی، رندی، جانت و جرمین در بیانیهای نوشتند که حال مادرشان مساعد نیست. آنها سپس وی را از لس آنجلس به شهری دیگر منتقل کرده و بدون اطلاع باقی اعضای خانواده او را در مکانی نامعلوم نگاهداری کردند. فرزندان مایکل اعلام کردند که مادربزرگشان مفقود شده است و جکسونها پس از یک رسوایی خانوادگی و جنجالی گسترده در رسانهها، کاترین را که از همه جا بیخبر بود به خانه بازگرداندند. پاریس همچنین در توییترش نوشته بود که حال مادربزرگ کاملا مساعد بوده و پرینس عموها و عمههایش را دروغگو خطاب کرد و به آنان هشدار داد.
جسیکا استبینز بینا، وکیل کمپانی، از تیجی در مورد مشکلات سلامتی کاترین در سال گذشته پرسید. تیجی گفت که کاترین مشکلی نداشته است.
آخرین ملاقات با مایکل
تیجی گفت که پیش از فوت عمویش هر چند ماه یکبار با عمویش صحبت میکرد. او دست کم یکبار ملاقات با مایکل را در سال ۲۰۰۹ به خاطر میآورد.
تیجی گفت تا پس از فوت مایکل به خانهی او در کارول وود نرفته بود. او آخرین بار عمویش را در مراسم سالگرد ازدواجی که برای پدربزرگ و مادربزرگشان برپا شده بود، ملاقات کرد. این مراسم روز ۱۴ می ۲۰۰۹ به انجام رسید. بیشتر اعضای خانواده در آن حاضر بودند.
تیجی در مورد مایکل در آن روز گفت: "سرحال بود، شاد بود، در مورد بچهها حرف میزد. بذله میگفت."
تیجی گفت که به خاطر نمیآورد آیا عمویش بسیار لاغر شده بود، اما اشار کرد که چیزی موجب نگرانیاش نشده بود تا مجبور شود وضع سلامتیاش را بررسی کند.
"او واقعا خوشحال و سر کیف بود و من هم از دیدن او و بچهها خوشحال بودم. ما بیشتر در مورد بچهها حرف زدیم. به او گفتم که دوست دارم فرزندان بیشتری داشته باشم. در مورد فیلم صحبت کردیم. پیش از ترک مجلس از من پرسید که آیا در لندن به او ملحق خواهم شد؟ گفتم ۱۰۰٪ و او پاسخ داد، بسیار خوب، پس تو را آنجا خواهم دید."
تیجی گفت مایکل از اینکه قصد داشت در لندن به دیدنش برود هیجان زده بود. وی همچنین بیان داشت که نمیداند علت شادی مایکل، تور لندن بود و یا حضور در کنار خانوادهاش.
پزشکان و مصرف دارو
تیجی در تورهای دنجروس و هیستوری در کنار عمویش حاضر بود. او گفت که حضور پزشک در این تورها را به خاطر ندارد. البته با دکتر آلن متزگر که از پزشکان سابق مایکل بود آشنایی داشت.
تیجی همچنین گفت که تا پس از فوت عمویش چیزی از کانراد موری و داروی پروپوفول نشنیده بود.
"من شایعاتی بسیاری در مورد عمویم شنیده بودم که حقیقت نداشتند."
تیجی گفت که فکر نمیکند عمویش مشکل مصرف دارو داشت، او هرگز ندیده بود که مایکل چیزی مصرف کند. تیجی فکر نمیکند اگر مایکل در این مورد با مشکلی روبرو بود به او میگفت:
تیجی: "او در مورد برخی موارد چیزهایی به من گفته بود، اما مطمئن نیستم در این باره چیزی میگفت، فکر نمیکنم."
ملاقات با رندی فیلیپس
بینا به یک مسابقهی بسکتبال پس از فوت مایکل که تیجی همراه با عموزادههایش برای تماشای آن رفته بود اشاره کرد.
تیجی: "من و عموزادههایم برای تماشای بازی تیم لیکرز رفتیم. آنها میخواستند پیش از آن به ایاسپیان (شبکه تلویزیونی ورزشی) بروند، آنجا بود که رندی فیلیپس را دیدم."
بینا از تیجی پرسید که آیا از فیلیپس، مدیر عامل کمپانی اایجی، بابت اینکه برایشان بلیط گرفته بود، تشکر کرد. تیجی گفت که نمیدانست فیلیپس بلیطها را تهیه کرده بود. تیجی پیشتر در بازجوییهای خود گفته بود که بابت بلیطها از فیلیپس تشکر کرده بود.
کوین بویل در این باره از تیجی پرسید که آیا در آن زمان میدانست که رندی فیلیپس ملاقاتهای خصوصی با دکتر موری داشته است؟ (ملاقاتهای خصوصی که پرینس روز قبل گفته بود بدون حضور پدرش در خانهشان شکل گرفته بود)، تیجی آگاهی در این مورد را رد کرد.
تیجی توضیح داد که آنها همراه با فیلیپس به بازی لیکرز نرفتند، بلکه رندی آنجا حاضر بود.
بویل: "آیا فکر میکنید فرزندن مایکل باید اجازهی رفتن به بازیهای لیکرز را داشته باشند؟"
تیجی: "فکر میکنم باید بتوانند هرجا که میخواهند بروند."
وضعیت مالی مایکل
بینا در مورد هدیهی ازدواج مایکل به تیجی پرسید. تیجی گفت که او سی هزار دلار پول نقد به او هدیه داده بود. مایکل در اصل میخواست هزینهی مراسم عروسی را بپردازد اما عروسی گذشته بود. تیجی گفت که با بیمیلی پول بسیار زیادی که مایکل به او هدیه داده بود را پذیرفته بود.
بینا پرسید که آیا مایکل از نظر مالی در مضیقه بود و برای تهیهی هدیهی ازدواج با مشکل روبرو بود. تیجی گفت که نمیداند. آنها هرگز در مورد وضعیت مایلی مایکل صحبت نمیکردند. تیجی گفت که مایکل فرد بسیار خلوتگرایی بود.
بینا سپس در مورد زندگی پرهزینهی مایکل از وی پرسش کرد.
تیجی: "سخت است خودم را در برابر عمویم بسنجم، او عاشق هنر بود، از جمع آوری کلکسیون لذت میبرد، بهترین بهترینها را دوست داشت. در مورد خانهها میتوانم بگویم که بله چنین بود، او خانههای زیبا میخواست. در مورد اتومبیلها پاسخ بله و خیر است."
تیجی البته افزود که عمویش پیجامه و تیشرت یقه هفت میپوشید و ساعتهایی با طرح میکیماوس به دست میبست.
مایکل عمدا به قنل رسیده است
تیجی همچون دیگر اعضای خانوادهی جکسون اعتقاد دارد که مایکل از روی عمد به قتل رسیده است. تیجی گفت که مایکل طی میانهی دهه ۱۹۹۰ تا میانهی ۲۰۰۰ به او گفته بود که به قتل خواهد رسید. تیجی گفت که در ابتدا باور نکرده بود، گرچه میدانست که هرکاری از انسانها برمیآید، چرا که مادر خودش به خاطر پول به قتل رسیده بود.
بینا: "برای شما سخت است که باور کنید او از مصرف بیش از حد دارو فوت کرد؟"
تیجی: "فهم اینکه او درگذشته است برای من سخت است."
بینا: "آیا فکر میکنید عمویتان به عمد به قتل رسیده است؟"
تیجی: "بله. باور دارم زیرا او چند بار به من و به تعدادی از برادرانش گفته بود که به خاطر موقعیتی که دارد، تبدیل به یک هدف شده است."
شهادت تاج جکسون

دبورا چنگ، وکیل جکسونها، پرسش را تاج جکسون را به انجام رساند.
تاج گفت که نام اصلیاش توریانو جکسون است، ۳۹ سال دارد. او نخستین نوهی مذکر خانوادهی جکسون است و میگوید با عشق و محبت او را لوس میکردند.
رابطه با مایکل
تاج رابطهی نزدیکی با مایکل داشت.
"عمویم، گذشته از اینکه الگویمان در موسیقی بود، برایمان مانند یک برادر بزرگتر بود. او زندگی ما را هدایت میکرد، همه چیزمان بود. بعد از مرگش گاهی احساس گمگشتگی میکنم زیرا اینجا نیست. وقتی مادرم مرد، او به زندگی ما وارد شد تا مطمئن شود که دنیای ما ویران نخواهد شد. ما را در کارهای مدرسه کمک میکرد، هزینهی دانشگاهم را پرداخت. ما را تشویق کرد که به خاطر مادرمان تلاش کنیم، او را سربلند کنیم."
تاج گفت که مادر و پدرش عاشق یکدیگر بودند اما طلاق گرفتند: "آنها عاشق بودند، من هرگز دلیل مشکلشان را در نیافتم."
تاج گفت مادرشان از مایکل الگو میگرفت: "مادرم از عمویم الگو میگرفت. بسیار به او تکیه میکرد. عمو از شیوهای که مادرم ما را تربیت میکرد راضی بود. همه میدانستند که مادرم ما را در اولویت میگذاشت."
(تاج دو ماه پیش افشا کرد که در کودکی قربانی تجاوز جنسی دایی خود شده بود اما مایکل باخبر شده و به مادر وی هشدار داده بود:
خبر)
"من نخستین فرد از خانوادهی جکسون بودم که به دانشگاه رفتم. عمو بسیار به من افتخار میکرد."
تاج مانند برادرش تیجی در مدرسهی باکلی درس خوانده بود. او پس از اتمام دبیرستان به کالج لویولا مری مونت رفت و به فراگیری موسیقی، فیلم و تلویزیون پرداخت.
تاج نیز مانند برادرش گفت که مایکل استادش بوده است. آنها بیسبال نیز بازی میکردند و تیم آنها را پدرشان تیتو رهبری میکرد.
تاج شباهتهای خود و عمویش را در سه چیز برشمرد: موسیقی، فیلم و «سه کله پوک» که مایکل عاشقاش بود.
"او نخستین دوربین مرا برایم خرید."
تاج با آن دوربین، فیلمهای خانوادگی برادران و مادرش را وقتی هنوز در سال ۱۹۹۴ زنده بود، ضبط کرد. او احساسیترین داراییهایش را درون یک گاوصندوق نگاهداری میکند. یادداشتی از مایکل نیز در همین صندوق نگاهداری میشود. مایکل در یادداشتی که ضمیمهی هدیه کرده، نوشته بود: "تاج، اینها را دیدم و فکر کردم برایت عالی هستند. همیشه دوستت دارم، عمو دودو*."
* Uncle Doo Doo - نام مستعار مایکل برای خودش

دبورا چنگ ویدیوی «برادری» (brotherhood) از این سه برادر را به نمایش گذاشت که بامزه بود. برخی از اعضای هیئت منصفه به خنده افتادند. چنگ پرسید که آیا آنها عمویشان را سرافراز کرده بودند؟ تاج گفت که بله، مایکل بسیار به آنها افتخار میکرد.
تاج سپس مسئولیت نگاهداری از وسایل و انبارهای مایکل را بر عهده گرفت.
امروز بار دیگر نام لایونل ریچی در دادگاه مطرح شد. پیشتر رندی فیلیپس گفته بود که همسر ریچی با روح مایکل ملاقات داشته و حرفهایی زده است.
تاج گفت که عمویش و لایونل ریچی دوستی بسیاری نزدیکی داشتند.
چنگ از تاج پرسید که الگوی مایکل چه کسی بود؟
تاج: "بطور قطع مادربزرگ. او به من میگفت، میشد آن را دید. مادرم استادم بود و استاد مادرم، مادربزرگ بود. آنها هر دو قلبهای پاکی داشتند. مادربزرگم قطب نمای عمویم بود. او همیشه تلاش داشت تا مادربزرگ را سرافراز کند."
نورلند، جایی برای نیکوکاریهای مایکل
تاج در مورد مزرعهی مشهور مایکل، نورلند، که کودکان بسیاری، کودکی خود را در آنجا گذراندند، صحبت کرد. او گفت که شش ماه در نورلند زندگی کرده بود و مادربزرگاش تمام مدت آنجا بود.
تاج: "او به ما میگفت که نورلند برای کمک به مردم است."
در جایجای نورلند آب نبات و شیرینی وجود داشت.
تاج: "عمویم شیرینی نمیخورد، آنها برای کودکان بیماری بودند که به نورلند میآمدند."
تاج گفت مایکل صدها نفر را از بنیاد خیریهی «یک آرزو کن» به نورلند میآورد.
"او میخواست حالشان را بهتر کند، احساس میکرد که میتوانست."
یکی از این بچهها رایان وایت، نوجوان مبتلا به ایدز بود که به نماد مبارزه با این بیماری در آمریکا بدل شد. تیجی گفت در زمانی که همهی مردم از ایدز وحشت داشتند، عمویش وایت را به نورلند دعوت کرد. رایان به خاطر ترسی که خانوادهها از بیماری وی داشتند از مدرسه اخراج شده بود. تاج گفت که رایان و مایکل رابطهی محکمی داشتند. مایکل برخلاف عامهی مردم ترسی از ایدز نداشت.
تاج: "عمویم او را به نورلند آورد. آنها با هم در استخر شنا کردند."
تاج نورلند را به دیزنیلند تشبیه کرد. نورلند، دیزنیلند آنها بود. مایکل ایستگاه قطار نورلند را به افتخار مادرش، کاترین نامگذاری کرده بود. پلاکی با نام کاترین در ایستگاه نصب شده بود. وقتی رایان مرد، مایکل آهنگ Gone Too Soon را به وی تقدیم کرد. دبورا چنگ ویدیوی این آهنگ را در دادگاه به نمایش گذاشت.
تاج در مورد تاثیر مایکل بر روی موسیقیشان گفت: "او به ما یاد داد که چگونه موسیقیدان باشیم و از خود تاثیری به جا بگذاریم، اینکه نه فقط موسیقی بسازیم بلکه تغییر مثبتی در دنیا ایجاد کنیم. او همیشه سعی داشت تا به مردم کمک کند."
تاج همچنین افزود چیزهای بسیاری هست که رسانهها در مورد مایکل جکسون نمیدانند.
مایکل و فرزندانش
تاج گفت که آنها مایکل را به داشتن فرزند تشویق میکردند زیرا میدانستند پدر فوقالعادهای میشود. او گفت که پدر شدن مایکل را به وجد آورده بود.
"او برای همین زنده بود، برای فرزندانش و مادربزرگم."
وقتی مایکل درگذشت، آنها بیدرنگ برای کمک به فرزندانش دست به کار شدند. تاج گریه کنان توضیح داد:
"برای آنها سختتر بوده است زیرا که عمویم برایشان هم مادر بود و هم پدر. برای آنها همه چیز بود. وقتی مادر یا پدرتان را از دست میدهید، زندگیتان برای همیشه تغییر میکند. این مسئله به ویژه طی مراحل مهم زندگیتان برایتان دشوارتر است. من به تازگی ازدواج کردهام و مادرم در کنارم نبود."
تاج به هیئت منصفه گفت که مراسم عروسیاش را در هیونهارست برگزار کرد زیرا آن جایی بود که مادر و عمویش حاضر بودند. او در روز جشن برای مادرش شمع روشن کرده بود. تاج همچنین آگاهی داد که او و برادرانش آهنگ «همه چیز» (Everything) را در هیونهارست نوشته بودند.
امروز یک جلسهی اشکبار دیگر برای کاترین بود. او چشمانش را با دستمال خشک میکرد.
در پایان جلسه وکلا در مورد ارائهی دست نوشتههایی از فرزندان مایکل خطاب به پدرشان به بحث پرداختند و همچنین در مورد احضار فیل آنشاتس، صاحب کمپانی اایجی، سخن به میان آمد که توسط قاضی تایید نشد.
دبورا چنگ همچنین گفت که پاریس دختر کوچکی است که درد و رنج بسیاری را پشت سر میگذارد و به همین دلیل به عنوان شاهد به دادگاه نخواهد آمد.
منبع: eMJey.com / NBC & ABC۷ & AP & LA Times