جلسه ۸ دادگاه اایجی: کارن فی از رنجهای بیپایان مایکل جکسون میگوید (هشدار: محتوای ناراحت کننده)
شاهد روز پنجشنبهی دادگاه کسی نبود جز کارن فی، آرایشگر مو و چهرهی مایکل جکسون برای مدت ۲۷ سال. او گفت که مایکل جکسون را برادر خود میدید. آنها رابطهی بسیار نزدیکی داشتند که از اوایل دهه هشتاد شروع شده بود.
"یک رابطهی خواهری و برادری داشتیم. اگر مشکلی داشتم میتوانستم رویش حساب کنم و اگر او مشکلی داشت به من میگفت. حرف میزدیم، چیزهایمان را قسمت میکردیم. بسیار صمیمی شدیم و در نظر داشته باشید که این رابطه ۲۷ ساله شد."
او در مورد رابطهی نزدیکش با مایکل گفت، مایکل مراسم ازدواج کارن را در مزرعهی نورلند خود ترتیب داده بود و سپس او را همراه خود به دور دنیا برد. او مایکل را باوقار، نابغه، و با بنیهای بیهمتا توصیف کرد.
"رقصندگان جوان او از حال میرفتند، اما مشکلی برای مایکل پیش نمیآمد. او قدرتش را داشت."اما این قدرت تحت تاثیر نفوذ کمپانیها و پزشکانشان دستخوش تغییراتی میشد.
او از دیدارهای مایکل با پرنسس دایانا و سایر شخصیتهای مطرح گفت. از شوی سوپربال و سایر لحظههای هیجان انگیز زندگی مایکل یاد کرد. طی سخنان کارن، عکسها و ویدیوهایی از اجراهای مایکل بر روی صحنه به نمایش درآمد که اعضای هیئت منصفه را به خنده انداخت و سرگرم کرد.
کارن در مورد عکسی گفت: "این در پیتسبورگ، پنسیلوانیا گرفته شد. من یک فرد معمولی بودم و وقتی به خودم آمدم دیدم که با این انسان جادویی کار میکنم."
مایکل پس از زایمان کارن، او را بار دیگر به تور فراخوانده بود.
"به او گفتم نمیتوانم با تو به دور دنیا سفر کنم. من مادر شدهام."
کارن میگوید مایکل هرگز "نه" را به عنوان پاسخاش نمیپذیرفت. مایکل به او گفته بود:
"بله، تو میتوانی. برای دخترت هم عالی خواهد بود."
کارن فی به دردها و استفادهی مایکل از داروهای مسکن پرداخت و منشا آن را حادثهای دانست که در سال ۱۹۸۳ برای پادشاه پاپ رخ داده بود گرچه کارن گفت که تا سال ۱۹۹۲ یا ۹۳ به حقیقت این مساله پی نبرده بود.
در این روز ویدیوی ناراحت کنندهی مربوط به حادثهی پپسی در سال ۱۹۸۳ که طی آن سر مایکل گرفتار آتش شد، در دادگاه پخش گردید.
کارن فی گفت که «سردردهای میگرن» یکی از پیامدهای این حادثهی دلخراش بود. این موضوع که مایکل به میگرن مبتلا بود تا پیش از این جایی فاش نشده بود.
کارن فی در مورد حادثهی پپسی گفت: "هرگز در زندگیام چیزی مانند آن ندیده بود. فرض کنید ببینید که آتش یکی از آشنایان شما را میسوزاند."
حضور کارن فی در جایگاه، لحظههای بسیار احساسی و دردناکی را رقم زد و فضای دادگاه آکنده از اندوه شد.
کارن فی گفت که وقتی موهای مایکل در آتش میسوخت، او همچنان به رقصیدن ادامه میداد. او نمیدانست که دارد در آتش میسوزد. کارن فی جیغ میزد. در نهایت میکو براندو یکی از دوستان مایکل به روی صحنه دوید و خود را به او رساند. او مایکل را بر روی زمین انداخت تا آتش را خاموش کند. میکو این کار را با دستانش انجام داد.
کارن فی: "تمامی موهایش نابود شده بود و از سرش دود بلند میشد."
کارن فی همچنین گفت که در حالیکه زخمهای سوختگی سر مایکل در حال بهبود بود، او به سردردهای میگرنی شدید مبتلا شد. گذشته از این انجام عملهای جراحی بر روی پوست سرش یک نیاز پزشکی بود. طی این عمل جراحی میبایست یک بالون منبسط کننده زیر پوست سر او جاسازی میشد زیرا در آتش سوزی بخشی از پوست سر او سوخته و موهایش از بین رفته بود. طی عمل جراحی پوستهای اضافی سر او بریده شد. کار بالون این بود که پوست سر او را کشیده سازد تا بخشهای از بین رفته را بپوشاند.
کارن فی در ادامه گفت که مایکل به جای شکایت از پپسی، از این کمپانی خواست تا پولی که قرار بود به عنوان غرامت به او پرداخت شود را صرف ساخت یک مرکز درمان سوختگی در بیمارستان براتمن در کالور سیتی کنند.
کارن فی: "همه فکر میکردند که مایکل به خاطر این حادثه از پپسی شکایت میکند زیرا این حادثه نتیجهی اشتباه آنان بود."
برایان پنیش وکیل کاترین جکسون علاوه بر ویدیوی پپسی، فیلمی را که مربوط به حادثهای در کنسرت شهر مونیخ میشد به هیئت منصفه نشان داد.
مایکل جکسون در کنسرتهای خود از یک جراثقال استفاده میکرد. او در جایگاهی متحرک قرار میگرفت و این جایگاه توسط یک بازوی متحرک به بالا برده میشد.
یکی از حادثهها در جریان کنسرت «مایکل جکسون و دوستان» در سال ۱۹۹۹ در شهر مونیخ آلمان درون یکی از همین جایگاههای متحرک رخ داد.
کارن فی گفت: "وقتی حادثه را دیدم با خودم گفتم که مایکل میتوانست مرده باشد."
این جایگاه از بالای سطح صحنه به زیر صحنه سقوط کرد. کارن فی گفت که این جایگاه سقوطی به ارتفاع سه تا چهار طبقه داشت. ویدیو را دانلود کنید.
اما مایکل بدون ابراز هیچگونه درد و ناراحتی، از جایگاهی که به زیر صحنه سقوط مرگباری را پشت سر گذاشته بود، خودش را بدون کمک به روی صحنه بالا کشاند و اجرا بدون کوچکترین وقفهای ادامه یافت. اما در پشت صحنه درد وجود مایکل را فرا گرفت.
"پس از پایان کنسرت، او در اتاق تعویض لباس فرو ریخت و ماموران امنیتی وی را به بیمارستان رساندند."
مایکل در مورد دلیل این کارش به کارن گفته بود: "نمیتوانم تماشاچیان را ناامید کنم." نمایش باید ادامه مییافت.
در نتیجهی این حادثه مهرهی کمر مایکل آسیب شدیدی دید. مایکل تا پایان عمر از کمردرد شدیدی رنج برد که در نتیجهی فشار و استرس جسمی یا روحی عود میکرد.
کارن فی در جایگاه گفت که پل گانگ ور، دستیار مدیر عامل کمپانی اایجی از مصرف داروهای مسکن توسط مایکل جکسون آگاهی داشت. او گفت که طی سالها وابستگی مایکل به پزشکان بیشتر شد.
به گفتهی فی، پادشاه پاپ در جریان تورهای جهانیاش از بیخوابی رنج میبرد و به پزشکانی نیاز داشت تا به وی کمک کنند. او به این افراد اعتماد داشت و در آخر اعتماد زیادش به پزشکان مرگش را رقم زد.
کارن فی گفت که مایکل به نصیحت و مشاورهای که از پزشکانش میگرفت اعتماد میکرد. پزشکان برای بیخوابی او و نیز دست و پنجه نرم کردنش با درد ناشی از جراحتهای مربوط به سالها اجرا بر روی صحنه، مراقبتهای پزشکی به عمل میآوردند و مایکل به تجویزهای آنها اطمینان میکرد.
"او باور داشت که یک پزشک خیر و صلاح بیمارش را میخواهد. او باور داشت که اگر چیزی را از دست پزشک بگیرد، خوب و ایمن است."
او گفت که طی تور دنجروس در اوایل دههی نود، برگزار کنندگان تور از وی خواستند تا به مایکل داروی مسکن تزریق نماید اما وی رد کرد. پس از آن مدیر تدارکات تور که سپس یکی از مدیران ارشد کمپانی اایجی شد (پل گانگ ور) پزشکی را به استخدام درآورد تا این تزریق را انجام دهد.
تور دنجروس در سال ۱۹۹۲ آغاز شد. کارن فی گفت که پرستاری به نام دبی رو که چند سال بعد دومین همسر و مادر فرزندان مایکل شد، با یک کیف کوچک از دارو آنها را در تور به دور دنیا همراهی میکرد.

او همچنین گفت که همان زن مو بلوند اسرارآمیزی بود که در روز ۲۵ ژانویه سال ۱۹۹۶ همراه با مایکل به کافه موتان در منهتن نیویورک رفت.
لیزا ماری پریسلی روز قبل از آن به مایکل زنگ زده و التماس کنان از او خواسته بود تا برای طلاق اقدام نکند. مایکل به او قول داد که این کار را نخواهد کرد. اما روز بعد همهی روزنامهها نوشتند که لیزا ماری پریسلی تقاضای طلاق کرده است. مایکل ویران شد. لیزا میخواست خودش تقاضای طلاق را داده باشد نه مایکل.
کارن فی گفت آنها تصمیم گرفتند به کافه موتان بروند تا موضوع بحثی برای رسانهها فراهم کنند و مردم از خود بپرسند که آن زن بلوند اسرارآمیز کیست؟
عکسی از دیدار مایکل و کارن در کافه موتان در دادگاه نمایش داده شد.
ابتدای جلسهی این روز چهرهها خندان و راحت بود. برایان پنیش از کارن خواست که توضح دهد کار یک آرشگر مو و چهره چیست؟ وقتی کارن پاسخ داد: "آرایش مو و چهره" جایگاه هیئت منصفه از قهقهه منفجر شد. پنیش به شوخی از کارن خواهش کرد: "پس میشود مرا نیز کمک کنید؟"
کارن فی پرسش در خصوص جزئیات کار آرایشگریاش برای مایکل را بیپاسخ گذاشت و آن را خصوصی عنوان کرد.
پنیش سپس از فی خواست تا یادداشتی مربوط به آلبوم تریلر را برای هیئت منصفه بخواند. پرفروشترین آلبوم موسیقی تاریخ پیشکشی بوده است به مادر.
کارن فی خواند: "این آلبوم با عشق به کاترین جکسون تقدیم میشود."
اما طولی نکشید که شهادت تیره و تاریک کارن فی، فضای دادگاه را محزون و مسموم کرد. او طی شهادتش فرصت نفس کشیدن به کسی نداد. در ساعت ۴ بعدازظهر خود او نیز خسته و درمانده بود تا جاییکه به قاضی گفت که دیگر توانی برایش باقی نمانده است. در این روز اشکها نیز لحظهای به چشمان کاترین جکسون استراحت ندادند.
گذشته از سخنان دردناک کارن فی، پنیش ویدیوهایی از شکوه مایکل بر روی صحنه را به حضار در دادگاه نشان داد برای مثال تریلر. کارن فی لازم دید تا یادآور شود که تریلر یک کلیپ موسیقی نیست، بلکه فیلم کوتاه است. اجرای مایکل در جام سوپربال و نیز ویدیوهایی از آهنگهای We Are The World و Earth Song استعداد و نبوغ مایکل را به سالن دادگاه آوردند. کارن فی در خصوص سوپربال گفت: "قدم بسیار بزرگی بود قربان، سنت دعوت از نامهای بزرگ را در سوپربال نهادینه ساخت." پنیش از هواداران مایکل غافل نشده بود. او بخشی از کنسرت مشهور تور دنجروس در بخارست را به نمایش درآورد و گوشهای از جنون هواداران مایکل را به هیئت منصفه نشان داد. وقتی مایکل Man In The Mirror را میخواند بسیاری از این هوادران غش میکردند. وقتی تصویر اجرای مایکل در مراسم امتیوی سال ۱۹۹۵ بر روی مونیتور دادگاه نقش بست، کارن فی اشاره کرد که مایکل میتوانست درون یک دایره مونواک برقصد.
از گفتنیهای دیگر این جلسه، اعتراضها خستگی ناپذیر وکیل کمپانی اایجی بود. طی شهادت کارن فی، وکیل کمپانی مرتب اعتراض میکرد. برای مثال وقتی پنیش از وی پرسید که آیا مایکل در مورد مراحل تولید تور ابراز نگرانی کرده بود، کارن فی پاسخ مثبت داد اما وکیل کمپانی اعتراض کرد. وکیل کاترین جکسون مجبور شد به کارن فی توضیح دهد که به صورت خودجوش از ارائهی اطلاعات اضافی اجتناب کند. باقی جلسه به روز بعد موکول شد. کارن فی روز جمعه به جایگاه باز خواهد گشت.
صحبتهای کارن فی در این روز احساسی و خسته کننده به مذاق رسانهها خوش آمد و درخواست برای مصاحبه با وی بالا گرفت. اما کارن ترجیح داد در توییتر شخصیاش با یک پاسخ کلی تمامی درخواستها را رد کند:
"در پاسخ به تمامی رسانهها که در پی مصاحبه با من هستند... خیر، خیلی ممنون."
منبع: eMJey.com / LA Times & Daily Herald & CBS Local & NY Post & AP


دبی رو
"دبی رو از من خواست تا تزریق را یاد بگیرم. من به آن فکر کردم و بعد گفتم نه. من برای تزریق دارو شایستگی نداشتم."
وقتی تور در مسیر خود به سوی بانکوک، تایلند بود؛ از فی خواسته شد تا کیف دارویی را که برای درمان مایکل در نظر گرفته شده بود با خود در هواپیما حمل کند. کارن فی اجتناب کرد. یکی از پزشکان تور، دکتر استوارت فینکلشتاین (Stuart Finkelstein) بعدها به او گفت که تصمیم درستی گرفته بود زیرا ممکن بود بدون داشتن مجوز پزشکی در فرودگاه به اتهام قاچاق دارو دستگیر شود.
کارن فی گفت که وابستگی مایکل به این داروها طی تور دنجروس همزمان بود با طرح نخستین اتهامات آزار جنسی کودکان علیه مایکل در سال ۱۹۹۳.
او در حالی که سرش را تکان میداد و میگریست گفت: "مایکل مجبور بود با آن همه درد و رنجی که داشت هر شب به روی صحنه برود در شرایطی که میدانست دنیای بیرون فکر میکند او پلیدترین منحرف جنسی است. تا به امروز نمیدانم که او چگونه از پس این کار برآمد."
به گفتهی کارن همواره دو پزشک در کنار مایکل حاضر بودند. آنها مایل و قادر بودند که هر زمان که شرایط ایجاب میکرد، داروهای لازم را به مایکل تزریق کنند.
"بعدها فهمیدم که دکتر فینکلشتاین میزان معینی برای داروها تعیین کرده بود. داروها باید تا حدی قوی میبودند که درد مایکل را از بین ببرند اما نه آنقدر قوی که توان اجرا بر روی صحنه را از او بگیرند."
وقتی هواداران مایکل از اجراهای زندهی مایکل در تور دنجروس لذت میبردند و از حضور او در شهرشان سرمست میشدند، مایکل با درد سر و کله میزد و سلامت و جان او به خطر میافتاد.
کارن فی میگوید درمانهای دارویی آنقدر بر او اثر گذاشته بود که او در اتاق تعویض لباس در پشت صحنهی کنسرت (۱ سپتامبر ۱۹۹۳) در سنگاپور تلوتلو میخورد. با دیدن آن صحنه، نزاع شدیدی میان کارن و پزشک مایکل درگرفت.
"مایکل به سختی راه میرفت، هیچ واکنشی در چهرهاش نشان نمیداد، تلوتلو میخورد و به درون یک درخت رفت و زمین خورد. من گفتم مایکل نمیتواند به صحنه برود. مایکل باید به درون یک توستر میرفت (وسیلهای که او را از زیر صحنه به روی صحنه پرتاب میکرد - صحنهی آغازین تور دنجروس) اگر بازویش بیرون از محل قرار میگرفت، هنگام پرش قطع میشد."
کارن گفت او برای حفاظت از مایکل، او را در آغوش گرفت تا اجازه ندهد که او را به روی صحنه ببرند. در آن زمان بود که یکی از پزشکان، دکتر دیوید فورکست (David Forecast) با خشونت مداخله کرد و نزدیک بود کارن را خفه کند. کارن در مورد فورکست چنین به خاطر آورد:
"من دستانم را به دور مایکل حلقه زدم و به فورکست گفتم تو نمیتوانی او را ببری. او گفت «بله، من میتوانم.» او مرا به سینهی دیوار چسباند، دستش را به دور گردنم فشار داد و گفت «تو نمیدانی که چه میکنی.» من تقریبا از هوش رفتم و او مایکل را با خود برد."
کارن گفت که فورکست مایکل را که گیج بود و نمیدانست در اطرافش چه میگذرد، به روی صحنه هدایت کرد. اما کنسرت در نهایت لغو شد. طولی نکشید که چند کنسرت باقی ماندهی تور دنجروس نیز لغو شدند زیرا به گفتهی کارن: "همه میدانستد که مایکل مشکل دارد." آخرین کنسرت از این تور در مکزیکوسیتی برگزار شد. الیزابت تیلور دوست صمیمی مایکل به مکزیکو پرواز کرد و مایکل را همراه با خودش به انگلستان برد تا اعتیادی که به داروهای پزشکان پیدا کرده بود را برطرف کند. کارن فی سپس به انگلستان پرواز کرد تا در یک مرکز ترک اعتیاد که آن را به یک خانهی زیبا در حومهی شهر تشبیه کرد، به مایکل بپیوندد. در این زمان دنیا خبر نداشت که مایکل در کجا ساکن شده است. نه رسانهها و نه هواداران نمیتوانستند ردی از مایکل بیابند. او ناپدید شده بود.
شرح این ماجرا را میتوانید در چهار بخش در این صفحه بخوانید.
کارن فی در جایگاه پذیرفت که هرگز تزریق دارو به مایکل توسط پزشکانش را با چشمان خود ندیده بود. او هربار که پزشکی را در نزدیکی مایکل میدید، نگران میشد زیرا میدانست که حضور پزشک به معنی آن است که مایکل درد میکشد.
فی همچنین گفت که مایکل تحمل درد بالایی نداشت مگر زمانی که در حال اجرا بر روی صحنه بود.
اجراهای بسیار پرانرژی او بر روی صحنه، بیخوابیهای دیوانه کنندهی شبانه را در پی داشت. آدرنالین خون او آنقدر بالا میرفت که ۲۴ ساعت طول میکشید تا بدنش آرام گیرد. گاهی او به همین دلیل تا دو روز قادر به خوابیدن نبود. در ابتدای تورها کنار آمدن با این مسئله برایش آسانتر بود اما هرچه تور به جلو میرفت، عوارض بیخوابی بیشتر خودش را نشان میداد و آنوقت بود که دکترها و کیفهای دارویشان هویدا میشدند.
شرایط مایکل طی دادگاه سال ۲۰۰۵ رو به افول گذاشت. دادگاه آن سال با برائت مایکل از اتهام آزار جنسی کودکان به پایان رسید اما دیگر کار از کار گذشته و دادگاه تاثیرش را بر روی مایکل گذاشته بود.
کارن فی گفت که هر روز پیش از بالا آمدن خورشید خود را به خانهی مایکل در نورلند میرساند تا به مایکل در شستن موها و حاضر شدن برای دادگاه کمک کند. او با یادآوری این خاطرهها اشک میریخت.
آن دو در اتاق زانو میزدند، دعا میکردند، سپس یکدیگر را در آغوش میگرفتند و اشک میریختند. این آرایشگر دعا خوانی، گریستن و خندیدن در کنار مایکل را در حالیکه به آهنگهای کلاسیک گوش میدادند و کمدی سه کله پول را تماشا میکردند به یاد آورد.
او گفت: "میخواستم مردم به این فکر کنند که او هنوز خوش قیافه و قوی است."
کارن دادگاه ۲۰۰۵ را دورهی دشواری از زندگی مایکل جکسون دانست و گفت که مایکل سعی میکرد شجاع باقی بماند.
"او وزن از دست میداد. او نمیخواست چیزی بخورد، میترسید بالا بیاورد. زیرا مجبور بود شاهد دروغگویی افرادی باشد که او دوستشان میداشت و از آنها مراقبت کرده بود. نمیتوانست چیزی بخورد. صبحها دوست نداشت چیزی بنوشد زیرا از استفاده از دستشویی دادگاه نفرت داشت. عاقبت آنقدر ضعیف شد که یک روز صبح به زمین افتاد و مجبور شد به بیمارستان برود."
همان موقع بود که مایکل با پیژامه در دادگاه حاضر شد و همین موضوع جنجال عجیبی در رسانهها به راه انداخت و موجب تمسخر مایکل شد. مایکل مجبور بود در دادگاه حاضر شود زیرا قاضی تهدید کرده بود که اگر نرود، او را به زندان خواهد انداخت.
"برای تعویض لباس هیچ وقتی نداشتیم."
برای کارن فی که به ظاهر مایکل اهمیت بسیاری میداد، لحظهی دردناکی بود:
"او بدون لباس مناسب و با موهای آشفته به دادگاه رفت."
کارن ضمن بیان این سخن چشمانش را با دستمال پاک میکرد.
"او میترسید. درد میکشید. درد او بدتر و خودش لاغرتر میشد. دردهای جسمانی، درد کمرش همه به یکباره عود کردند."
او همچنین اتفاق عجیبی را در پاییز سال ۲۰۰۱ به خاطر آورد، درست پیش از برگزاری کنسرت سیامین سال فعالیت انفرادی مایکل جکسون در مدیسون اسکوئر گاردن در شهر نیویورک. در آن روز وقتی کارن به اتاق مایکل در هتل رفت تا او را برای کنسرت گریم کند، پزشکی او را متوقف کرد و به او گفت:
"من تازه به مایکل دارو تزریق کردهام. او پنج تا شش ساعت آینده خواب خواهد بود."
کارن فی: "به او گفتم مگر میشود؟ او امشب اجرا دارد!"
او بالاخره موفق شد وارد اتاق مایکل شود، مایکل را از خواب بیدار کرد و به او نان شیرینی خوراند و سعی کرد او را بیدار و آمادهی اجرا نگاه دارد.
شهادت کارن این امر را به ذهن متبادر میسازد که اطرافیان مایکل همگی از نیاز و وابستگی او به داروهای مسکن آگاهی داشتند و مدیران کمپانی اایجی نیز نمیتوانند مستثنا باشند.
در می سال ۲۰۰۹ پل گانگ ور با کارن فی برای حضور در تور جدید مایکل قرارداد بست. کارن وقتهای بسیاری را با مایکل میگذارند.
کارن فی از نگرانیاش بابت این تور گفت و توضیح داد که در سال ۲۰۰۹ یک تماس تلفنی پل گانگ ور، از مدیران اایجی با دستیار مایکل در خانهاش را استراق سمع کرده بود. طی این مکالمه گانگ ور تاکید میکرد که مایکل علیرغم نشانههای کسالت باید در تمرینات تور This Is It حاضر شود. کارن فی بسیار نگران مایکل شد زیرا فکر کرد که اگر بیش از حد به مایکل فشار آورند او خواهد مرد.
گانگ ور در این مکالمه به دستیار مایکل دستور میداد که مایکل را که درِ حمام خانهاش را بر روی خودش قفل کرده بود بیرون بکشد و به جلسهی تمرین در فروم ببرد.
او صدای گانگ ور را "عصبانی و ناامید" توصیف کرد. گانگ ور به دستیار مایکل گفته بود: "کلید اضافی نداری؟ هر کار که میشود انجام بده." کارن فی در ادامه گفت که تنها افرادی که بر تمرینات مایکل اصرار میورزیدند، گانگ ور و کنی اورتگا بودند.
کارن فی گفت که مایکل در ابتدا نسبت به تور هیجان بسیار زیادی داشت اما نخستین باری که روی صحنه رفت تا برای تور تمرین کند، تغییر را در مایکل مشاهده کرد. طبق گفتهی کارن، کمپانی مجبور بود مایکل را وادار به تمرین کند تا جایی که حتی به خانهاش رفتند تا او را به محل تمرین بکشانند.
کارن فی نگرانی خود را با اورتگا، مدیر برنامهی مایکل فرانک دلیو و رندی فیلیپس مدیر عامل کمپانی در میان گذاشته بود.
کارن میگوید که مایکل "درمانده" بود و پس از یک جلسهی پرو لباس صحنه تنها چند روز پیش از مرگش مرتب از او میپرسید: "چرا نمیتوانم تصمیم بگیرم؟" او این سوال را تکرار میکرد.
وقتی مایکل چند جلسهی تمرین را از دست داد، فیلیپس به کارن دستور داد که دیگر برنامهی کاری مایکل را دنبال نکند.
کارن که از شدت اشک نمیتوانست صحبت کند، بخشی از ایمیل یکی از هواداران مایکل را که در آن زمان به تازگی با وی دیدار داشت برای حضار خواند. این هوادار در ایمیلش نسبت به سلامتی مایکل ابراز نگرانی کرده بود. این ملاقات در ماه منتهی به مرگ مایکل (ژوئن) انجام گرفته بود. متن ایمیل در روی مانیتور دادگاه نقش بست. در نامه نوشته شده بود:
"مایکل کتاش را درآورد و من چیز وحشتناکی دیدم. یک اسکلت. من پشت او را دیدم، ستون مهرههایش دیده میشد. من هنوز در شوک هستم. اگر کاری نکنیم او خواهد مرد. میدانم کارمندانش اجازهی ابراز نظر ندارند. میدانم که خانوادهاش سعی کردند اما او به حرفشان گوش نمیدهد. غیر ممکن است که یک انسان در شرایطی که فقط پوست و استخوان است بتواند بدون هیچ عارضهی خطرناکی به مدت دو ساعت روی صحنه برقصد."
کارن این ایمیل را برای فرانک دلیو فرستاد و گفت که با آن موافق است. کارن نوشته بود: "لطفا مداخله کن. نباید به واسطهی این کنسرت زندگیاش به خطر بیافتد."
دلیو هرگز پاسخ کارن را نداد اما کارن فی در مراسم ختم مایکل دانست که رنی فیلیپس این ایمیل را دیده بود. فیلیپس در آن روز به کارن گفت که ایمیلش را خوانده و هرکار از دستش برمیآمده انجام داده است.
برایان پنیش از کارن پرسید که آیا سخن فیلیپس را باور کرده بود؟
کارن پاسخ داد: "قربان، مایکل جکسون چند قدم آن طرفتر درون تابوت خوابیده بود. من دیگر حرفی با این آقا نداشتم. او هیچ کاری نکرده بود."
رندی فیلیپس پیشتر یکبار در ماه ژوئن نگرانی کارن فی را تایید کرده بود: "بله، غم انگیز است. زیاد خوب نیست. در لندن مجبور شدم او را از روی زمین جمع کنم زیرا مشروب زیادی خورده بود." (اشاره به کنفرانس مطبوعاتی مایکل در لندن برای اعلام تور در تاریخ ۵ مارس)
در آن روزها مایکل به شدت لاغر شده و پوستش خشک شده بود. چشمان او نیز خشک بود و بیشتر وقتها در اوج تابستان از سرما شکایت میکرد. وقتی کارن به پوست او دست میزد، پوستش سرد بود. کارن میگوید طی جلسهی پرو لباس در روز ۱۹ ژوئن، پوست مایکل مانند یک تکه یخ سرد بود.
"نمیتوانست خودش را گرم کند. من یک گرمکن برقی داشتم. آن را روشن کردم و کنارش قرار دادم. او را روی کاناپه نشاندم و چند تا پتو به دورش پیچیدم و او را سخت در آغوش گرفتم."
کارن میگوید که مایکل طی روزهای آخر زندگیاش مرتب حرفهایش را تکرار میکرد و روز به روز سوءظناش نسبت به اطرافیانش بیشتر میشد. وقتی بر روی صحنه تمرین میکرد میخواست کارن همیشه در دیدش باشد.
"او میخواست من همیشه در دیدش باشم. میگفت «مطمئن شو که من میتوانم از روی صحنه تو را ببینم.» من میگفتم «باشد» و او دوباره همین حرفش را تکرار میکرد."
او که به مدت سه دهه با مایکل کار کرده بود میگوید مایکل آنقدر تغییر کرده بود که دیگر او را نمیشناخت.
کارن فی از اورتگا خواست تا به مایکل گوشت جوجه بخوراند و با پزشک تماس بگیرد.
این آرایشگر در جایگاه گفت که مایکل تصمیم گرفته بود این تور را به خاطر فرزندانش که هرگز اجرای زندهی او را ندیده بودند و نیز هوادارانش اجرا کند.
او همچنین در مورد برنامه ریزی تور TII گفت:
"وقتی برنامه ریزی آن پنجاه کنسرت را دیدم نگران شدم. به محضی که دیدم گفتم که مایکل از پس آن برنخواهد آمد. تاریخ کنسرتها بسیار بهم نزدیک بود. من میدانستم که او بین کنسرتها به استراحت نیاز دارد. فکر کردم که دست بالا بتواند یک هفته اینچنین طاقت بیاورد. با در نظر گرفتن انرژی زیادی که او در اجراهایش میگذاشت و آدرنالینی که در خونش تولید میکرد، به زمان استراحت بیشتری بین کنسرتها نیاز داشت تا بتواند قدری بخوابد و سالم بماند."
کارن فی از لیزا ماری پریسلی همسر نخست مایکل نیز نام برد.


Newer articles:
- سریال تلویزیونی پرینس جکسون امشب پخش میشود - 23/02/1392 18:09
- پاریس جکسون به جشنوارهی فیلم کن میرود؟ - 23/02/1392 17:41
- بازهم ناعدالتی در حق مایکل جکسون در رسانههای فارسی زبان - 22/02/1392 22:51
- حمایت کودک سرطانی از مایکل جکسون - 22/02/1392 21:44
- کارن فی در جلسه ۹ دادگاه اایجی: مایکل را برای استفاده از دارو سرزنش نمیکنم - 21/02/1392 22:10
Older articlesnews items:
- عکسی از پاریس جکسون سوار بر اسب - 19/02/1392 19:22
- افتتاح نمایش مایکل در وگاس همراه با نخستین هولوگرام از او + دانلود ویدیو - 19/02/1392 17:41
- جلسه ۷ دادگاه اایجی: مایکل جکسون پیش از مرگش گفت که خدا با او حرف میزند - 19/02/1392 17:14
- دفاع برت بارنز از مایکل جکسون - 19/02/1392 16:38
- اوماریون: نمیتوانم باور کنم که کسی از یک متوفی شکایت کند - 19/02/1392 15:11
Latest news items (all categories):
Random articles (all categories):
Popular articles:
- جلسه ۱۰ دادگاه اایجی: مایکل جکسون نشانهای از بیماری نداشت - 24/02/1392 19:49 - Read 197 times
- جلسه ۱۱ دادگاه اایجی: تراویس از رابطهی بهتانگیز مایکل جکسون با فرزندانش میگوید - 28/02/1392 22:12 - Read 153 times
- حمایت کودک سرطانی از مایکل جکسون - 22/02/1392 21:44 - Read 152 times
- آلبوم نامبر وانز باز هم صدرنشین - 31/02/1392 14:30 - Read 148 times
- جلسه ۵ دادگاه اایجی: بررسی کالبدشکافی و سم شناسی بدن مایکل جکسون - 14/02/1392 14:24 - Read 143 times