جلسه ۱۱ دادگاه اای‌جی: تراویس از رابطه‌ی بهت‌انگیز مایکل جکسون با فرزندانش میگوید

تراویس پین گفت که وقتی برای تمرین رقص با مایکل به خانه‌ی او در هالمبی هیلز می‌رفت، می‌دید که مایکل از پدر بودن لذت می‌برد. او رویای پسرش پرینس را برای کارگردان شدن تشویق می‌کرد، به بلنکت اجازه می‌داد در تمرینات رقص حضور داشته باشد و عشق بسیاری را نثار تک دخترش پاریس می‌نمود. او ناهار را در کنار سه فرزندش میل می‌کرد."من زیایی رابطه‌ی آنها را دیدم. من وفاداری آنها به پدرشان را دیدم و وفاداری مایکل را به ایشان. مایکل به آنان عشق می‌ورزید و به آنان آموزش می‌داد. من از اینکه می‌دیدم مایکل چنین پدر بامحبتی است به او افتخار می‌کردم." تراویس گفت پاریس که در آن زمان یازده سال داشت، "یک خانم بسیار بسیار باهوش و زیرک بود و حافظه‌ی بسیار خوبی داشت." "او از تمامی وقایع روزانه، کارهای خانه، ساعت صرف ناهار و برنامه ریزی‌های روزانه آگاهی کامل داشت. او خود مختار بود، بسیار بیشتر از سن‌اش. او مسئولیت‌های بسیاری داشت و فکر می‌کنم از این بابت راضی بود. او خانم خانه بود و البته یک دختر بابایی. او براستی عاشق پدرش بود. او در آن زمان شروع به درک موفقیت جهانی و موقعیت پدرش کرده بود. از تیشرت، پیشانی بد و کیفی با عکس پدرش بر روی آن‌ها استفاده می‌کرد. بچه‌ها در خانه با پدرشان ناهار می‌خوردند و خواندن دعای صرف غذا را پاریس برعهده داشت. او سخنگوی خانواده بود و بیشتر از پسرها عقیده‌اش را ابزار می‌کرد. او دلمشغولی‌های بسیاری در خصوص امور منزل داشت، برای نمونه اینکه دمای خانه مناسب باشد و یا سایرین چه خوراکی مایل‌اند صرف کنند. او با توجه به سن کم‌اش، مسئولیت‌های بزرگی داشت." تراویس رابطه‌ی مایکل با پسر ارشدش، پرینس دوازده ساله را "بهت‌انگیز" توصیف کرد. "دیدن رابطه‌ی آنها شادی بخش بود. پرینس می‌خواست کارگردان شود. مایکل در این خصوص با او گفتگو می‌کرد و طی تمرینات رقص ما، نکته‌هایی را به او یادآور می‌شد." بلنکت، کوچکترین فرزند مایکل که در زمان فوت پدرش تنها هفت سال داشت، از تماشای پدرش هنگام تمرین رقص در استودیی در زیرزمین خانه‌شان لذت می‌برد. "او ساکت بود اما همیشه در کنار پدرش حاضر می‌شد." پیش از این دستیار تهیه کننده‌ی تور This Is It، الیف سانکی در مورد دختر مایکل سخن گفته بود. (جلسه ۷) سانکی گفته بود که در یکی از جلسه‌‌های تمرین در کنار پاریس، دختر مایکل نشسته و با او گپ زده بود. پاریس یک کیف دستی داشت که آن را از آب نبات و عکس‌های قاب شده‌ی پدرش پر کرده بود. پاریس همچنین از سانکی خواسته بود تا راز آب نبات‌هایش را برای پدرش فاش نکند. سانکی گفته بود: "بچه‌ها عاشق پدرشان بودند." منبع: eMJey.com / AP