فهرست مطلب

اين مراسم، با برگزاري يك جلسه ي كوتاه پرسش و پاسخ پايان يافت. در پي آن، مايكل سخنان پاياني را ايراد كرد. او گفت كه در مراسم بعدي «Heal The Kids» كه در دانشگاه آكسفورد در انگلستان برگزار ميشود، بيشتر در مورد عشق و خانواده صحبت خواهد كرد. او به همه وعده ي يك سخراني غافلگير كننده را داد. مايكل همچنين در اين مراسم خبر راه اندازي سايت اينترنتي مؤسسه ي خيريه «Heal The Kids» را اعلام كرد.

گرچه مدتي بعد پاي مايكل بر اثر زمين خوردن در نورلند شكست، اما او به طرفدارانش قول داد كه در مراسم دانشگاه آكسفورد حضور مي يابد.

مايكل: ”حضور يافتن در اين مراسم آنقدر برايم اهميت دارد كه اجازه نخواهم داد يك پاي شكسته، مرا از انجام تعهدي كه دارم، باز دارد.“

در روز يكشنبه، 4 مارس سال 2001، مايكل براي آغاز يك هفته ي پركار، وارد فرودگاه لندن شد.

 

 

[فرودگاه هيترو]

او ساعات اوليه ي بعد از ظهر همان روز، در هتل لنزبرو مستقر شد. مدتي بعد براي خريد، همراه با مكالي كالكين بيرون رفت. آنها به فروشگاه موسيقي اِچ.اِم.وي رفتند و تعدادي CD خريداري كردند.

در روز 5 مارس 2001، مايكل ناهار را همراه با يوري جلر و رابي شويلي باتيچ، در رستوراني در مركز شهر لندن، صرف كرد. بعد از ظهر همان روز، آن دو را براي شركت در مراسم مختصري كه به منظور انتشار كتاب مشترك جديدي از باتيچ و جلر، در انجمن سلطنتي معماري انگليس برگزار ميشد، همراهي كرد.

 

 

[انتشار كتاب]

اين كتاب با نام ”روحي و راهب يهود ـ مكاتبه اي فوق العاده“ مجموعه اي از نامه هايي بود كه در طول ساليان گذشته بين باتيچ و جلر، رد و بدل شده بود.

در ساعت 8:45 دقيقه ي شب روز 6 ماه مارس سال 2001، مايكل وارد دانشگاه آكسفورد شد.

ورود مايكل براي ساعت شش عصر برنامه ريزي شده بود اما مايكل در آخرين لحظات، به خاطر دردي كه در پاي آسيب ديده اش حس ميكرد، مجبور شد نزد پزشك برود و باعث شد كه ورودش به آكسفورد با تأخير انجام شود.

همانطور كه انتظار ميرفت، مايكل به همراهي دوستانش يوري جلر و رابي شويلي باتيچ، در دانشگاه آكسفورد سخنراني كرد.

 

 

[دانشگاه آكسفورد]

سخنراني عميق و تأثير گذار مايكل، تماشاچيان را تكان داد.

مايكل: ”سخنراني در مكاني كه قبلأ ميزبان شخصيتهاي برجسته اي همچون مادر ترزا، آلبرت انيشتين، رونالد ريگان، رابرت كندي و مالكوم ايكس بوده است، براي من افتخار بزرگي است.

دوستان، من ادعا نميكنم كه داراي تحصيلات عاليه اي همچون افرادي كه در اين سالن سخراني كرده اند، هستم. همانطور كه آنها نميتوانند ادعايي در مورد رقص مونواك داشته باشند. و شما ميدانيد، به خصوص انيشتين، در زمينه ي رقص اصلأ تبحر نداشت.

اما بايد بگويم كه بيشتر از بسياري از مردم، مكانها و فرهنگهاي متفاوتي را ديده ام. دانش بشر تنها در كاغذ و مركب خلاصه نميشود. بلكه آنچه كه در قلب انسانها، روح و درونشان وجود دارد نيز، جزئي از اين دانش به حساب مي آيد.

بنابراين، من امشب علاقه دارم پيشنهاد بدهم كه بر ديوار هر خانه، ليستي از حقوق كودكان بياويزيم.

مواردي كه در اين ليست وجود دارند، اينها هستند:

حق دوست داشته شدن، بدون اينكه مجبور باشند بدستش بياورند.

حق محافظت شدن، بدون اينكه استحقاقش را داشته باشند.

حق اينكه حس كنند با ارزش هستند، با اينكه شايد هيچ كار ارزشمندي انجام نداده باشند.

حق اينكه به صحبتهايشان گوش داده شود، حتي اگر سرگرم كننده نباشند.

حق اينكه در تختخوابشان براي آنها داستان تعريف كنند، بدون اينكه مجبور باشند براي بدست آوردنش با اخبار نيمه شب رقابت كنند.

حق درس خواندن در مدرسه، بدون اينكه مجبور باشند نگران گلوله ها باشند.

حق اينكه ديگران آنها را دوست داشتني بدانند، ‌حتي اگر صورتي دارند كه فقط مادر ميتواند دوست داشته باشد.