فهرست مطلب

در 3 ژانويه سال 2001، در خبرها اعلام شد كه مايكل جكسون در روز ولنتاين در مراسمي در تالار كارنِگي واقع در نيويورك حضور مي يابد تا براي مؤسسه ي خيريه ي جديدش «كودكان را شفا بده» (Heal The Kids)، كمك مالي جمع آوري كند.

براي طرفداران مايكل جكسون، سال 2001 با يك رويداد بزرگ آغاز ميشد. اما خبر جالبتر در روز 9 ژانويه اعلام گرديد: ”در روز 6 مارس، مايكل همراه با رابي شويلي باتيچ، مردي كه بنيان يهودي ها را در هر دو طرف اقيانوس اطلس تكان داده است، در اتحاديه ي آكسفورد سخنرانيخواهد كرد. در همين مراسم، آنها تاريخ بازگشايي مؤسسه ي خيريه «Heal The Kids» را اعلام ميكنند.“

خبر غافلگير كننده ي بعدي در اواخر ماه ژانويه 2001 اين بود: ”مايكل در دهمين جشن ساليانه ي ”روز مايكل جكسون“ كه از طرف آدرين گرنت، يكي از هواداران مايكل، در روز 7 مارس سال 2001 و در لندن برگزار ميشود، شركت خواهد كرد.“

اين اولين حضور مايكل در جشني به ميزباني طرفداران خواهد بود.

14 فوريه، روز ولنتايني كه همه انتظارش را ميكشيدند، فرا رسيد. مراسمي كه قرار بود در اين روز در تالار كارنِگي در نيويورك برگزار شود، براي مايكل جكسون، رابي شويلي باتيچ، مادر لاو، دكتر درو پينسكي، دكتر استنلي گرينسپن، جوديت ريگان[ناشر]، جاني كچران[وكيل]، مارك اِل.والبرگ [ميزبان Temptation Island]، و همينطور طرفداراني كه از سرتاسر دنيا براي شركت در اين مراسم به نيويورك سفر كرده بودند، اهميت زيادي داشت.

[مايكل ـ مادر لاو]

موضوع بحثي كه براي معرفي «Heal The Kids»، مؤسسه ي خيريه جديد مايكل جكسون و رابي شويلي باتيچ، برگزار ميشد، اين بود: ”عشق، كار و بچه داري: آيا شما ميتوانيد هم در خانه موفق باشيد و هم در كار؟“

 

 

[مايكل جكسون ـ رابي شويلي باتيچ]

رابي شويلي باتيچ، مؤسسه ي خيريه «Heal The Kids» را اينگونه معرفي كرد:

”موسسه ي ابتكاري «Heal The Kids» براي آن در نظر گرفته شده است تا ما را در مقابل بدترين دوزخهايي كه ممكن است در آن گرفتار شويم، حفظ كند: زندگي اي كه در آن، با آنكه در بين مردم هستيد، احساس تنهايي ميكنيد. زندگي اي كه در آن فرزندانتان در مورد مفاهيم زندگي با شما سخن نميگويند، بلكه شما را به چشم قلك پول براي بازي هاي پلي استيشن شان ميبينند. زندگي اي كه در آن تلويزيون به جاي روحتان دائمأ سخن ميگويد. زندگي كه در آن خريد رفتن براي شما، مقدم بر بازي با فرزندانتان است. زندگي اي كه در آن، جستجو در اينترنت برايتان مهمتر از جستجوي قلبهاي نزديكانتان باشد.

چه كسي باور ميكرد روزي، والدين از وابستگي كودكانشان به فيلمهاي خيالي تلويزيون نظير جنگ ستارگان و جادوگر سرزمين اُز، خسته شوند.

آيا شما هرگز چيزي راجع به فرار از دنياي فرزندانتان شنيده ايد، در حاليكه به واقعيت يك نفر ديگر پناه ميبريد؟

ما در مورد محروم كردن كودكان از حقوق اوليه ي آنها صحبت ميكنيم: حق دوست داشته شدن بدون اينكه استحقاقش را داشته باشند. حق تحسين شدن بدون اينكه كاري انجام داده باشند.“

رابي شويلي باتيچ كه سال قبل مؤسسه ي«Heal The Kids»  را همراه با مايكل جكسون تأسيس كرده بود، مايكل را با اين جملات بر روي صحنه دعوت كرد:

”مايكل جكسون واقعي براي رقص مونواك، به شهرت نرسيده است. او براي عشقش به بچه ها مشهور شده است.“

مايكل جكسون در معرفي «Heal The Kids»  گفت:

”امشب، ما اينجا هستيم. در معروفترين تالار كنسرت جهان، تا به يك نوع موسيقي كاملأ‌ متفاوت گوش فرا دهيم. يك ملودي قابل ستايش... اين موسيقي اي كه راجع به آن صحبت ميكنم، خوش آهنگ تر از هزاران صدايي است كه براي خواندن سرودي، به هم پيوسته اند. طنين اين آهنگ، پر قدرت تر از آواي تمام آلات موسيقي ضربي است كه با هم نواخته ميشوند...

اين آهنگ، آهنگ زيباي عشق است. اين آهنگ به دست فراموشي سپرده شده است.

به جاي گفتگو دور ميز شام، سر و صداي بازيهاي ويدئويي در فضاي خانه ميپيچد. به جاي صحبتهاي بين والدين و فرزندانشان پيرامون معضل مواد مخدر و خشونت، صداي كر كننده ي سكوت شنيده ميشود.

چه كسي باور ميكرد كه در زمينهاي بازي، به جاي صداي بچه ها، صداي مسلسلهاي اتوماتيك به گوش برسد. چه كسي باور ميكرد كه فرياد ديوانه وار كودكان، هنگام فرار از گلوله هاي شليك شده، جايگزين صداي دختر بچهها هنگام طناب بازي بشود. هنوز، به جاي اينكه فرزندانمان را بيشتر دوست بداريم، در مدارس از رديابهاي آلات فلزي استفاده ميكنيم.

من كه خودم پدر دو فرزند هستم، ميدانم متعادل كردن احتياجات خانواده و شغل، چه معنايي دارد. حتي بياييد در مورد پيدا كردن يك نفر براي خودم صحبت نكنيم. رابي شويلي دائما به من ميگويد كه يه خانم كامل براي من پيدا ميكند. و جواب من هم اينست: به شرطي كه خبرنگار نباشد.“

 

 

[تالار كارنِگي]

 مادرلاو، كه در طي سخنراني مايكل، آشكارا اشك ميريخت، درباره ي بيست و هشت سال زندگي مشتركش صحبت كرد. و ريگان نيز سختيهاي مادر بودن را شرح داد.