Skip to main content

به گفتگوی مایکلی خوش آمدید

زمان سرانجام فرا رسید
برای یک گردهمایی
برای آشنایی بیشتر
و برای ارزش نهادن به میراث مایکل جکسون

خواب ها و رویا های مایکلی

بیشتر
13 سال 7 ماه قبل #19833 توسط Nasim
پاسخ داده شده توسط Nasim در تاپیک پاسخ: خواب ها و رویا های مایکلی
نمیدونم یادم رفته بود ازش امضا بگیرم یا چیز دیگه... ولی یک چیزی خیلی عجیب بود که نمیدونم چیه ! مایکل توی خوابم لبخند نمی زد، غمگین بود .

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
13 سال 7 ماه قبل #19845 توسط kingmichael
پاسخ داده شده توسط kingmichael در تاپیک پاسخ: خواب ها و رویا های مایکلی
شاید به خاطر دوری از الیزابت ناراحت بوده
شاید اونجا با هم قهر کردن می رفتی آشتیشون می دادی

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
13 سال 7 ماه قبل #19850 توسط Nasim
پاسخ داده شده توسط Nasim در تاپیک پاسخ: خواب ها و رویا های مایکلی
فیلم سینمایی که نبود ...;)
ولی بنظر با هم خوب بودن . الیزابت هم لبخند میزد .

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
13 سال 6 ماه قبل #20959 توسط Michaellover
پاسخ داده شده توسط Michaellover در تاپیک پاسخ: خواب ها و رویا های مایکلی
سلام به همه پریروز یه خواب نسبتا طولانی دیدم وقت نمی شد براتون بذارم اما الآن می تونم :x

خواب دیدم دارم تو یاهو با امین چت می کنم که آدرس خونشون رو میدهه میگه هرچه زود تر بیا لرستان :-c
خلاصه (نمی دونم تهران لهرستان قطار داره یا نه)اما بالاخره تو خواب من هیچی بعید نیست یه قطار گرفتیم و اومدیدم از اون دور یه صف طولانی دم خونه امین بود

بالاخره رسیدم زنگ در رو زدم که امین با سرعت در رو باز کرد و من رو با سرعت کشید تو خونشون(آخه همه ملت یهو داشتن سرریز میشدن تو خونه)
یه چی دیدم کفم برید :o
همه بچه های فرو بودم :@^@|||
امین بهم گفت مایکل قرار کنسرت بده و من و تو و رضا جزو رگوه رقصیم. :-@
الناز جان داشت یه طرف با چند نفر در مورد مسائل مالی صحبت می کرد
حمید جان اونجا به صورت خیلی جدی داشت با چند نفر دیگه صحبت می کرد(آخر نفمیدم چیکارن)
شکوفه جان و یاسمن جان هم توی دکه هایی در در بودن که فقطط یه پنجره داشت و داشتن به مردم دم در بلیط میفروختند.
امین دستم رو کشید و منو برد پایین (زیر زمین)یه لباس بهم داد گفت ببپوش بعد بیا پشت بوم (بعد خودش رفت )

لباس برا جنایتکار زیرک بود خلاصه جونم بگه من و امین و رضا رفتیم پشت بودم و مایکل هم بود کمی که از رقصمون گذشت یه چیز قرمزی با سرعت از آسمون اومد و مایکل رو به هوا برد و رضا یه هو پر در آورد و یه بال محکم زو و با سرعت به سمت آسمان رفت

آخر سر نمیدونم چرا امین زد در گوشم و بیدار شدم X-(

"...Before You start Pointing Fingers Make Sure Your Hands Are Clean"
كاربر(ان) زير تشكر كردند: شايان, NicoleL2, kingmichael, aisan

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
13 سال 6 ماه قبل #20975 توسط kingmichael
پاسخ داده شده توسط kingmichael در تاپیک پاسخ: خواب ها و رویا های مایکلی
معلومه که قطار داره =))
راستی از کجا آوردی این خوابو
چرا همیشه تو خوابات میری از تو زیرزمین لباس میاری
من که از خدامه همه بیان خونمون ولی افتخار نمیدن
تازه تو که هیچ وقت یاهوت آن نیست که من بیام باهات چت کنم
ولی اگه خواستی آن شو آدرس بهت میدم تابستون بیا با هم بترکونیم

ولی خوابت خیلی باحال بود نمیدونم چرا من از این خوابا نمیبینم ~X(

اصلا حالا که منو انداختین تو رودریایسی همتون عید مهمون من []---
كاربر(ان) زير تشكر كردند: Michaellover

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
13 سال 6 ماه قبل #21349 توسط Michaellover
پاسخ داده شده توسط Michaellover در تاپیک پاسخ: خواب ها و رویا های مایکلی
آخر قطار داره یا نه؟ :@^@|||

"...Before You start Pointing Fingers Make Sure Your Hands Are Clean"

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

مدیران انجمن: مایکلا
زمان ایجاد صفحه: 0.347 ثانیه
قدرت گرفته از كيوننا