سؤال خواب ها و رویا های مایکلی

منم می خوام یکی از خواب هامو تعریف کنم ، اون شب ، شب ولنتاین بود و من به عشق مایکل یا در واقع برای اون یه ساعت کوکی خریدم که شکل قلب بود و وقتی زنگ می زد بجای صدای زنگ مثل بقیه ی ساعتا ، می گفت : I Love you من عاشق این ساعتم و از حدود دو سال پیش که خریدمش هر روز صبح با این بیدار میشم.

ولنتاین واسم خیلی قشنگه و یکی از روزهای ساله که من همیشه واسه اومدنش لحظه شماری می کنم و تو اون روز احساس پرواز دارم.

خلاصه اون شب ولنتاین ، ساعتمو کوک کردم و خوابیدم. توی خواب دیدم که یه پیرهن بلند سفید پوشیدم و روی تاب نشستمو دارم کتاب می خونم...که یکدفعه مایکل میاد و میشینه روی تاب دقیقا کنار من...تو خواب شوکه میشم و سریع از جام پا میشم...اون هیچی نمی گفت و فقط لبخند می زد و با آرامش نگام می کرد...وای خدا جون....هرگز یادم نمیره دیگه دقیقا یادم نمیاد چی میشه ولی آخرش جلوش زانو می زنم و سرم و می ذارم رو پاش شروع به گریه کردن می کنم...بهترین لحظه اش موقعی بود که مایکل دستای قشنگشو می ذاره روی سرم...
بعدش با صدای I Love you I Love you.... ساعتم بیدار میشم...چشام خیس بودن...معلوم بود تو خواب گریه ام واقعی بود بعد از اون دیگه هیچ خوابی به این عمیقی با مایکل ندیدم...هنوزم شب های ولنتاین چشم انتظارش می مونم

چه خواب رویایی بود پریا!!

آره شایان! تا مدت ها با این خواب زندگی می کردم....قربونش برم سنگ تموم گذاشت واسم الان خیلی دلتنگم...یه مدت طولانیه هیچ خوابی ندیدم

بچه ها دقیقا همین الان خوابی رو که امروزظهر دیدم یادم اومد و چنان عکس العملی نشون دادم که بقیه ی اعضای خانواده فکر کردن من از دست رفتم !!!!!!!دیدید یه موقع هایی ادم یه خوابی میبینه ولی براش گنگه و نمیتونه به یاد بیاره !!بعد از مدتها خود مایکل شخصا دوباره اومد به خوابم .مایکل رفته بود خونه ی یکی از طرفدارا .جالب اینه تو ایران !!!!بعد بقیه هم برای این که مایکلو ببینن باید میرفتن اونجا .دقیقا این طوری یادمه که در خونه باز شد من رفتم داخل بعد یکی از طرفدارا که نمیشناختمش بهم گفت الان مایکل میاد در که باز شد من بلافاصله رومو کردم به پشت . و با خودم فکر میکردم اگه الان برگردمو ومایکلو ببینم چی میشه .قلبم تند تند میزد درکل تا حد سکته رفته بودم همش میگفتم باورنکردنیه !!!!!!!و اون دوست همش بهم میگفت برگرد دیگه مایکل این جاست وقتی برگشتم !!!!!!!فقط تا این جاش یادمه که مایکل با یه کت و شلوارو خیلی خیلی خوش تیپ بود موهاش هم ریخته بود روصورتش . واقعا دیگه بقیشو یادم نمیاد .شایدم قلبم از حرکت ایستاده بود که بقیش یادم نمیاد !!!!!!!!!!!

atefe نوشته: بچه ها دقیقا همین الان خوابی رو که امروزظهر دیدم یادم اومد و چنان عکس العملی نشون دادم که بقیه ی اعضای خانواده فکر کردن من از دست رفتم !!!!!!!دیدید یه موقع هایی ادم یه خوابی میبینه ولی براش گنگه و نمیتونه به یاد بیاره !!بعد از مدتها خود مایکل شخصا دوباره اومد به خوابم .مایکل رفته بود خونه ی یکی از طرفدارا .جالب اینه تو ایران !!!!بعد بقیه هم برای این که مایکلو ببینن باید میرفتن اونجا .دقیقا این طوری یادمه که در خونه باز شد من رفتم داخل بعد یکی از طرفدارا که نمیشناختمش بهم گفت الان مایکل میاد در که باز شد من بلافاصله رومو کردم به پشت . و با خودم فکر میکردم اگه الان برگردمو ومایکلو ببینم چی میشه .قلبم تند تند میزد درکل تا حد سکته رفته بودم همش میگفتم باورنکردنیه !!!!!!!و اون دوست همش بهم میگفت برگرد دیگه مایکل این جاست وقتی برگشتم !!!!!!!فقط تا این جاش یادمه که مایکل با یه کت و شلوارو خیلی خیلی خوش تیپ بود موهاش هم ریخته بود روصورتش . واقعا دیگه بقیشو یادم نمیاد .شایدم قلبم از حرکت ایستاده بود که بقیش یادم نمیاد !!!!!!!!!!!

خونه‌ی ما بود!

فقط موندم چه جوری میاد ایران هر دفعه

atefe نوشته: فقط موندم چه جوری میاد ایران هر دفعه

با پای پیاده.

بیچاره لین طوری که براش سخت میشه با اتوبوس بیاد بهتره همش به افتخار من .چه سعادتی !!!!!!!!!!

خونه ی ما بود...اه گفته بود لو ندما!!!!!!!!!! ایشکالی نداره حالا که گفتم...اینقدر عجله داشت کلاهشم جا گذاشت....قول داد بازم بیاد .... ولی به قول های مایکل اعتباری نیست....قرارهاشو یادش میره....مثل قرارش تو لندن

من یکی دو شب پیش یه خوابی از یه مستند جدید از مایکل دیدم.. خیلی جالب بود. تا حالا مثل این رو ندیده بودم. دقیقا یادم نمیاد اما یادم میاد یه سری ویدیوهای دیده نشده رو انگار داشت از مایکل نشون میداد.. و خود گوینده هم انگار داشت یه چیزایی میگفت که من یادم نمیاد . فکر میکنم مستند جدید bad25 بود!