Skip to main content


فرناز

بیشتر
14 سال 1 هفته قبل - 14 سال 1 هفته قبل #11013 توسط Farnaz
پاسخ داده شده توسط Farnaz در تاپیک پاسخ: فرناز
sinaloverm

1.جورابت سوراخ شه ولی سوراخش تابلو نباشه میپوشیش یا میندازیش دور؟
تست روان شناسیه؟:D می ندازمش دور!

2.ميخوام درمورده شهادت و شهامت و 8 سال دفاع مقدس برامون صحبت كني .( يه كوچولو بگو )
فکر می کنم لازمه هرکسی واسه کشورش بجنگه پس من بهشون احترام میذارم و از کارشون قدر دانی می کنم اگه حتی جنگ بشه شاید خودمم بتونم برم:D یادمه فکر می کنم حمید بود می گفت چه یه ژاپنی چه امریکایی چه یه ایرانی همشون واسه وطنشون می جنگن

3.تا حالا آزارت به چند تا مورچه رسیده؟
اره خب میان یه گازایی می گیرن ادم داغون میشه:bgsprse: اگه بیان روم می ندازمشون شایدم بمیرن...!

4.اگر تو را ببرن تو اتاقی و بهت بگن این دکمه قرمزه را فشار بدی، 1000 نفر به طور تصادفی تو این دنیا میمیرن. اگر فشار ندی 5 تا از عزيز تزين كسات میمیرن. کدومو انتخاب میکنی؟ ( در هر صورت بهت ميگم بي رحم )
منم فکر کنم انتخاب ترمه رو بکنم تحمل مرگ نزدیکا واسه ادم خیلی سخته!
پس مجبورم 1000نفرو به خاطر خودم به کشتن بدم :bye2:

5.وقتي با آقات (امین) خواستيد بريد سره زندگيتون كدوم شهر زندگي ميكنيد ؟ بدور از خانوادت ؟ كناره خانوادت ؟ نزديك مادر شوهر و خواهرشوهرت
( با مشورت با امین جواب بده )

اتفاقا ما قبلا راجع به این موضوع خیلی حرف زدیم:D راستش من خیلی بچه ننم :D از اونجایم که تک بچم به مامانم وابستگیم زیاده مسئله دوری از فامیل شوهر نیست تازه فکر نمی کنم دیگه الان مثه قدیما باشه که به عروس سخت بگذره!بیشتر به خاطر دلتنگیه که باعث می شه همین شیراز زندگی کنیم یا اینکه یه جوری به مامانم اینا نزدیک باشم
تازه من خواهر شوهر ندارم که امین فقط 2تا داداش داره که اونام میرن سر زندگیشون مگه اینکه مامانش بچه دار بشه;))
کسی از اینده خبر نداره شاید اصن ولش کنم برم :devil:

6.اگر 5 نفر آدم دم کلفت (با نفوذ از هر نظر) بریزن سر خودت یا یکی از عزیزانت و تا پای مرگ کتکش بزنن، و تو نام و آدرس اونها را پیدا کرده باشی، چیکار میکنی؟7.
این موضوع برا پدرم پیش اومده بود یکی دوسال پیش دردناک بود اما من هیچ کاری ازم ساخته نبود! اخه نه کسیو داشتم که بفرستم سراغشون نه خودم از پسشون برمیومدم

7.چند بار از مامانت كتك خوردي ولي حس ميكردي حقت نبوده ؟(شرح كامل )8.
من هیچ وقت از مامانم کتک نخوردم... مامانم خیلی خوبه خیلی خوب فکر نمی کنم هیچ کس به اندازه ی من با مامانش دوست باشه
اما از بابام زیاد خوردم اگه خواستی می گم یکیشو

8.آبجی ترمه اعتقاد داشت دست فرمون زن ها خوبه و مثه ی مرد میتونند ماشین پارک کنند .نظرتو در این باره ؟اره می تونه خوب باشه حتی بهتر از مرد
به نظر من این قضیه رانندگی خیلی به اعتماد به نفس مربوطه و ما باید فرهنگ سازی کنیم براش گرچه خیلی بهتراز قبل شده

9.امضام چطوره ؟
امضات خوبه اما یکمم بزرگه
اصن واسه تنوعم شده عوضش کن:D

10.یه خاطره از دوران بچگیت تعریف کن
من وقتی بچه بودم خیلی زیاد انزلی می رفتم با خانوادم می رفتیم خونه ی مادربزرگم اینا همه ی فامیل مادریم اونجا جمع می شدن تابستون بابامو شوهر خالم می رفتن ماهی گیری طرف خونه ی مادربزرگم اینا منم همراشون می رفتم به منم قلاب می دادن تا ماهی بگیرم مثلا البته قلاب کوچیک اندازه ی خودم:-p یه روز که رفته بودیم طرف مرداب اونا مشغول ماهی گیری بودن منم بازیگوشی! خزه روی اب بسته بود وسطش یه چوب بود فکر نمی کردم زیرش ابه انقدر یک دستو قشنگ بود که فکر کردم چمنی چیزیه خلاصه پامو گذاشتم روش و فرورفتم تو اب نترسیدم به زور چشامو باز می کردم حس می کردم ماهی می بینم ;)) بابام همون موقع منو کشید بیرون و برای اینکه نترسم گفت یه ماهیه بزرگ گرفتم یه ماهی بزرگ گرفتم...بعدم رفتم خونه حموم کردم
با اینکه خیلی کوچیک بودم اما خاطره ی بامزه ای بود یادم مونده خوب:D

URL=http://img4up.com/] [/URL]
Last edit: 14 سال 1 هفته قبل by Farnaz.

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

  • یک مهمان
  • بازديد كننده
  • بازديد كننده
14 سال 1 هفته قبل #11014 توسط یک مهمان
پاسخ داده شده توسط یک مهمان در تاپیک پاسخ: فرناز
1. حاضری جونتو بدی ولی مایکل دوباره به این دنیا برگرده ؟( اینو در نظر بگیر که امین با خانوادت و همه ی نزدیکانتنم نمیتونی دیگه ببینی )
2.میشه تاریخ تولدتو کامل بگی
3.اگه یه روزی بیاد که بین مادرتو و کسی که عاشقشی یکی رو انتخاب باید بکنی کدومو انتخاب میکنی ؟
4. تا به حالا چند بار امین رو امتحان کردی ؟ ( مثلا بهت خیانت میکنه یا نه )
5.دوست داری جای حمید تو ادمین باشی ؟ حال میده ها ؟
6.چرا بعضی وقت ها به کسایی که عاشقشونی و هیچی براشون کم نزاشتی آدم رو ترک میکنند ؟
7.عشق چیه ؟ بهش اعتقاد داری
8.اگه من قسم بخورم بگم عشق دوطرفه وجود نداره و همش توی داستان هاست باورت میشه ؟
9.تا به حالا شده از شدت فشار تمام بدنت بلرزه ؟ تعریف کن
10.دلتنگی رو تعریف کن

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
14 سال 1 هفته قبل #11015 توسط Ehsan
پاسخ داده شده توسط Ehsan در تاپیک پاسخ: فرناز
سینا این سوالا رو از کجا در میاری؟:d
سوالات از سوالایه مسابقه ی لحظه ی حقیقت سخت تره.

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

  • یک مهمان
  • بازديد كننده
  • بازديد كننده
14 سال 1 هفته قبل #11016 توسط یک مهمان
پاسخ داده شده توسط یک مهمان در تاپیک پاسخ: فرناز
نصف این سوالایی که میپرسم سوالات خودمه از انسان ها
سوالایی که پرسیدنش آزارم میده ولی وقتی جوابی براشون ندارم مجبورم بپرسم
اره داداش ما اینیم
:D

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
14 سال 1 هفته قبل - 14 سال 1 هفته قبل #11020 توسط Farnaz
پاسخ داده شده توسط Farnaz در تاپیک پاسخ: فرناز
MJtermeh

آخیش بلاخره نشستی عزیزم ا
ره دیگه چاره ای نبود! این شتریه که در خونه ی همه می خوابه:D

دلم تنگ شده بود واست
چقدر تحویلم می گیره:blush: منم منم:*

1)چرا نمیای انزلی؟الان 2 ساله
خب شرایطش نیست الان مسافرتامون خیلی کمتر شده بعدم کسیو شمال ندارم جز مادربزرگم اما قبلا همه ی دختر خاله هام اونجا بودن دیگه باید می رفتم اونجا
قول می دم اگه عید امین نیومد میام شمال:x

2)اولین باری که من و دیدی چه فکری میکردی؟
خیلی خوشحال بودم که یه ام جی فن پیدا کردم می تونم باهاش راجع به مایکل حرف بزنم اما از طرفیم به خاطر خواهرت زیاد راحت نبودم:blush:

3)فکر میکردی من و شایان با اون همه فاصله...بعد تا این حد نزدیک شیم؟کلا فکر میکردی من با شایان دوست شم؟
نه راستش وقتی هم اولین بار گفتی کلی جا خوردم که با کسی هستی اون موقع ها چون جو اینجا یه جوری بود که ما این مسائلو به کسی نمی گفتیم منم راجع به تو فکری نمی کردم :D اما بعدا خیلی خوشحال شدم از اینکه حداقل تنها نیستم و جالب اینجاست وقتی ما دوستیمونو علنی کردیم همه دستشون رو شد ;))

4.بهترین دوران تحصیل چیه؟
فکر می کنم راهنمایی بود چون دوستام توی اون دوران خیلی زیاد بودن تا اول دبیرستانم خوب بود اما بعد هم من عوض شدم هم اطرافیانم

5.بهترین خبری که شنیدی چی بوده؟
این اواخر تنها خبری که خیلی خوشحالم کرد قبولی تو بود ترمه! جدی می گم خیلی خوشحال شدم اخه تو هم خیلی ناامید بودی فکر نمی کردم قبول بشی اونم گیلان روزانه! اولین بار هم از همین انجمن دیدم به همه گفتم :D

6)تو شرایطی قرار گرفتی که مجبور شی دروغ بگی؟چه احساسی پیدا میکنی؟(اونم به مامانت که خیلی هم باهات مهربون و منطقی رفتار میکنه)
اره گاهی پیش اومده
یه چیزی بگم ترمه قبلا اره عذاب وجدان می گرفتم اما الان به این نتیجه رسیدم که دیگه بزرگ شدم و لازم نیست که همه چیزو بدونه شاید گاهی اونم اشتباه بکنه به هر حال صلاحمو می خواد و خودمم الان می دونم چیو می خوام و چیو نمی خوام پس اگه نگم اشکالی نداره یا دروغ بگم اگه تصمیمم با فکر بوده باشه ایرادی نداره مثلن 20 21 سالمه :D

7)چه تیپ آدمایی همش میرن رو اعصابت؟
دوتا دسته هستن
یه دسته اونایی که همش خرخونی می کنن میدونه که بلده و الان 3 دور خونده 20 صفحه جزورو اما باز می خونه به 5 6 دورم می رسه اما فقط سوادش همون جزوست اگه راجع به مسائل دیگه باهاش حرف بزنی هیچی حالیش نیست
دسته ی دوم کساین که خیلی فضولن و می خوان تموم جیک و پیک زندگیتو درارن ولشون کنی همون هفته ی اول دوستیت میان خونت

8)تو نت از کی بدت میاد؟
تا حالا همچین حسی به کسی نداشتم اگه هم بوده لحظه ای بوده:dnkw:

9)دوست داری هدیه چی بگیری؟
دوست دارم چیزای مایکلی باشه اما به هرحال هدیه یادگاریه

10)میدونی خیلی دوست دارم؟اینو همیشه به شایان و خواهرامم میگم
منم خیلی دوستت دارم ترمه جونم:hug: تو نسبت بهم خیلی لطف داری

URL=http://img4up.com/] [/URL]
Last edit: 14 سال 1 هفته قبل by Farnaz.

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
14 سال 1 هفته قبل #11022 توسط Farnaz
پاسخ داده شده توسط Farnaz در تاپیک پاسخ: فرناز

samijackson1958 نوشته: هيچ سؤالی ندارم ازت فرناز جان فقط برات آرزوی موفقيت و سلامتی ميکنم،تو يکی از اوّلين دوستای مايکليم هستی...:mjj:
هميشه شاد باشی:-bd


منم برات همین ارزو رو دارم سامی جون
خیلی دوست دارم مثه قبل اینجا فعال باشیو ببینم از اون اسمایلای معروفت می ذاری:D
شایدم مجبورت کنم بشینی رو صندلی:devil:

URL=http://img4up.com/] [/URL]

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

مدیران انجمن: Farnaz
زمان ایجاد صفحه: 0.715 ثانیه
قدرت گرفته از كيوننا