Skip to main content


خنده در چهار چوب قوانین

بیشتر
13 سال 5 ماه قبل #22406 توسط NicoleL2
پاسخ داده شده توسط NicoleL2 در تاپیک پاسخ: نحوه ی خر کردن
انگیزه چک کردن میس کال ها :
5 درصد اهمیت کسانی که تماس گرفتن!
95 درصد خلاص شدن از اون آیکون اعصاب خورد کن نشون دهنده میس کال!
یک عدد بین 10 تا 20 انتخاب کنید. اون عدد رو با 32 جمع کنید. حاصل رو ضرب در 2 کنید. حاصل رو منهای 1 کنید. حالا چشماتونو 5 ثانیه ببندید...
همه جا تاریک شد!درسته؟!
ما اینیم دیگه!
همه سیگاری ها یه نفر رو میشناسن که روزی دو پاکت سیگار میکشه؛ الانم 80 سالشه!
اینایی که تا در میزنن درو باز میکنن، هدفشون از در زدن چیه واقعا؟!
تاحالا دقت کردین وقتی موبایلتون میوفته زمین سریع برش میدارین ببینین چیزیش شده یا نه،
ولی وقتی رفیقتون می خوره زمین هرهر بهش می خندین!

فردای من و تو باز هم تاریک است
سالی که نکوست از بهارش پیداست...
كاربر(ان) زير تشكر كردند: Farnaz, mohammad, شاپرک, Michaellover, aisan

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
13 سال 5 ماه قبل #22407 توسط NicoleL2
پاسخ داده شده توسط NicoleL2 در تاپیک پاسخ: خنده در چهار چوب قوانین
فرق احمق و دیوانه
اتومبیل مردی در هنگام رانندگی، درست جلوی حیاط یک تیمارستان پنچر شد و راننده مجبور شد همانجا به تعویض لاستیک آن بپردازد.
هنگامی که آن مرد سرگرم این کار بود، ماشین دیگری به سرعت از روی مهره‌های چرخ که در کنار ماشین بودند گذشت و آنها را به درون جوی آب انداخت و آب مهره‌ها را برد. مرد حیران مانده بود که چکار کند. او تصمیم گرفت که ماشینش را همانجا رها کند و برای خرید مهره چرخ برود. در این حین، یکی از دیوانه‌ها که از پشت نرده‌های حیاط تیمارستان نظاره‌گر این ماجرا بود، او را صدا زد و گفت:
از 3 چرخ دیگر ماشین، از هر کدام یک مهره بازکن و این لاستیک را با 3 مهره ببند و برو تا به تعمیرگاه برسی!
آن مرد اول توجهی به این حرف نکرد، ولی بعد که با خودش فکر کرد، دید راست می گوید و بهتر است همین کار را بکند. پس به راهنمایی او عمل کرد و لاستیک زاپاس را بست. هنگامی که خواست حرکت کند رو به آن دیوانه کرد و گفت: "خیلی فکر جالب و هوشمندانه‌ای داشتی، پس چرا تو را توی تیمارستان انداختنت؟"
دیوانه لبخندی زد و گفت: من اینجام چون دیوانه‌ام، ولی احمق که نیستم!

فردای من و تو باز هم تاریک است
سالی که نکوست از بهارش پیداست...
كاربر(ان) زير تشكر كردند: mohammad, kingmichael, Michaellover

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
13 سال 5 ماه قبل #22514 توسط NicoleL2
پاسخ داده شده توسط NicoleL2 در تاپیک پاسخ: خنده در چهار چوب قوانین
تو در قرن بیست و یک زندگی میکنی چون:
۱– یهو نگاه میکنی می بینی خانوادت که ۳ نفر بیشتر نیستن ۵ خط موبایل دارن!
۲ – واسه همکارت ایمیل میفرستی،در حالیکه میز بغل دستی تو نشسته !
۳ – رابطت با اقوام و دوستانی که ایمیل ندارن کمتر و کمتر میشه تا به حد صفر برسه!
۴ – ماشینت رو جلوی در خونه پارک میکنی بعدش با موبایلت زنگ میزنی خونه که بیان کمک چیزایی رو که خریدی ببرن داخل !
۵ – هر آگهی تلویزیونی، یه آدرس اینترنتی هم داره و این www برای خودش داستانی درست کرده!
۶ – وقتی خونه رو بدون موبایلت ترک میکنی ، استرس همه وجودت رو میگیره و با سرعت برمیگردی که موبایلت رو برداری…، بدون توجه به اینکه حد اقل 3۰ سال از عمرت رو بدون موبایل گذروندی !!!
۸ – صبحها قبل از خوردن صبحونه اولین کاری که میکنی سر زدن به اینترنت و چک کردن ایمیل و آمار بازدید روز قبل وبلاگته !
۹ – الان در حالیکه این مطلب رو میخونی، سرت رو تکون میدی و لبخند میزنی !
۱۰ – اینقدر سرگرم خوندن این مطلب بودی که حتی متوجه نشدی این لیست شماره ۷ نداره !
۱۱ – الان دوباره برگشتی بالا که چک کنی شماره ۷ رو داشته یا نه !
۱۲ – من مطمئنم که اگه دوباره برگردی بالا حتماً شماره ۷ رو پیداش میکنی،بخاطر اینکه خوب بهش توجه نکردی !!
۱۳ – دوباره برمیگردی بالا ولی شماره ۷ رو پیدا نمیکنی…، خوب من شوخی کردم ولی نشون میده که تو به خودت هم اعتماد نداری و هرچی بقیه میگن باور میکنی.
۱۴ – مطمئنم اگر این متن رو ادامه بدم میخوای یه بلایی سرم بیاری !!!

فردای من و تو باز هم تاریک است
سالی که نکوست از بهارش پیداست...
كاربر(ان) زير تشكر كردند: Farnaz, Jasmine Jackson-mjforever, mohammad, kingmichael, شاپرک, aisan

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
13 سال 5 ماه قبل - 13 سال 5 ماه قبل #22559 توسط NicoleL2
پاسخ داده شده توسط NicoleL2 در تاپیک پاسخ: خنده در چهار چوب قوانین
لطیفه های انگلیسی(معنیش با خودتون!!)
Dad: "Son, how can you call your aunt stupid? Go and say sorry to her."
Son: (goes over to the aunt) "Aunt, I am sorry you are stupid!”

Teacher: "Where were you born?"
Student: "Singapore, Sir."
Teacher: "Which part?"
Student: "All of me, Sir."

Customer: Waiter, what's the meaning of this fly in my tea cup?
Waiter: I wouldn't know, Sir, I'm a waiter, not a fortune teller.

Lady: Is this my train?
Station Master: No, it belongs to the Railway Company.
Lady: Don't try to be funny. I mean to ask if I can take this train to Kuala Lumpur.
Station Master: No Madam, I'm afraid it's too heavy[/size]
.

فردای من و تو باز هم تاریک است
سالی که نکوست از بهارش پیداست...
Last edit: 13 سال 5 ماه قبل by NicoleL2.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: mohammad, kingmichael, aisan

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
13 سال 5 ماه قبل #22638 توسط mohammad
پاسخ داده شده توسط mohammad در تاپیک پاسخ: خنده در چهار چوب قوانین
پسورد اینترنت وایرلسم رو عوض کردم، همسایمون زنگ زده میگه پسوردتو عوض کردی؟

میگم نه! میگه آخه قبلاً شماره موبایلت بود، الان هرچی میزنم کانکت نمیشم !



رفتم شلوار جین بخرم، اولی رو پرو کردم یه کم تنگ بود. فروشنده گفت:

یه دوبار بپوشی جا باز میکنه! دومی رو پوشیدم یه کم گشاد بود.

فروشنده گفت: چیزی نیست یه دو بار آب بخوره تنگ میشه !



رفتیم باغمون، دیدم جا نیست برای خودمون که بشینیم!



خبرنگار رفته تو یه روستا سوال میکنه با یارانه تون چیکار کردین؟ مرده میگه: قبض هامونو

پرداخت کردیم، چندتا قسط دادیم، شهریه دانشگاه دخترمو دادیم، یه تراکتور هم خریدیم!

تازه یه مقداری هم پس انداز کردیم !



سربازه اومده مقابل دبیرستان دخترونه کشیک بده مزاحمت ایجاد نشه، خودش چشمک

میزنه به ملت!





رفیقمون نشسته یه میزگرد به زبون آلمانی میبینه، میگم مگه میفهمی چی میگن؟ میگه

قیافه هاشونو که میبینم میفهمم در مورد چی حرف میزنن !



میری از خودپرداز پول بگیری، رمزتو میزنی پول بر میداری، بار دوم کارتو میذاری، رمز رو

اشتباه میزنی، یکی از پشت میگه: آقا رمزتو اشتباه زدیها !



غار علیصدر به قندیلاش معروفه، اونوقت ملت میرن قندیلاشو میکنن یادگاری

میبرن با خودشون! یکی نیست بگه آخه با اون قندیل میخای چیکار کنی؟!!



رفتم سوپرمارکت میگم آقا کرم کارامل دارین؟ میگه کرم فقط ساویز داریم !


طرف سوار اسب شده، عکسشو گذاشته فیس بوک، میگه اون بالاییه منم !



ایران که هستیم توی سوپرمارکت دنبال جنس خارجی میگردیم

بعد خارج که میریم میافتیم دنبال جنس ایرانی !



طرف میگه به خدا راست میگم. اون یکی میگه نه، اگه راست میگی بگو به جون مامانم !

بعد از ۳-۴ ماه به طرف زنگ زدم، میگه: واااای چه جالب! همین الان داشتم شمارتو میگرفتم!

————

دوستم رفته یه پاک سیگار بخره

به فروشنده میگه از اونا بدین که روش عکس “ریه” نداره ،

فروشنده گفت چرا آخه فرقی نمیکنه ،

دوستم گفت آخه هی چشم میخوره به عکسش ، موقع سیگار کشیدن اذیت میشم !

————

یارو زنگ زده تلویزیون میگه : “حمل بر خودستایی نباشه، برنامه هاتون خیلی عالیه ! “

————

نمایندگی ایرانسل یه تابلو زده: شارژ ۲۰۰۰ تومانی فقط ۲۰۰۰ تومان !

————

پیرزنه با یه نایلون پُر آت آشغال اومد تو مغازه ، فکر کردم فقیره ، ۲۰۰ تومان بهش دادم

برگشت گفت : من فقیر نیستم ! من از خجالت سرخ شدم ، گفتم ببخشید

گفت عیبی نداره دادی دیگه ! این کیسه اینجا باشه من برم تا اینجا و بیام ، پولمم پس نداد !

————

با دوستم رفتیم خونه یکی از آشناهاش ،

دیدم سه مدل ساز گرون قیمت خریده گذاشته گوشه خونه ، میگم چه سبکی کار میکنی ؟

میگه همینجوری معمولی ! “دو” “ر” “می” “فا” سو” “لا” “سی” !

————

یه اغذیه فروشی نزدیک ما هست ، ساعت ۲:۳۰ – ۳ میبنده میره خونه نهار !

(کور شم اگه دروغ گفته باشم!)

————

طرف خودش رو زده به خواب ، وسط خواب خمیازه میگشه !

————

مجریه تو رادیو میگه بخشندهترین آدمی که تو زندگیتون دیدین کیه؟ طرف زنگ زده میگه خدا !

————

هر صفحه ای باز میکنی میبینی هر چی دلش خواسته نوشته ،

پائینش هم نوشته “دکتر علی شریعتی” !


————

یارو با کامیون اومده تو محوطه بیمارستان بوق میزنه،

حراست با بلندگو داد میزنه آقا اینجا بوق نزن! یارو دوتا بوق دیگه میزنه یعنی باشه!

بعد نیم ساعت برمیگرده میخواد بره بیرون،

دوتا بوق واسه حراستیه میزنه!! حراستیه با بلندگو میگه نوکرم!

————

شش ماه به دوستت مهربونی میکنی ، خوبی باهاش ، هر کاری میگه میکنی

که بفهمونی دوستش داری …

دو روز که اعصاب نداری ، میگه: حالا شناختمت !

————

با دوستم رفتیم طلبش رو از یکی بگیره ،

وقتی خواست پولش رو بگیره کلی تعارف کرد که باشه حالا ، عجله ای نیست ، قابل نداره و …

طرف هم گفت حالا که اینجوری میگی بیا این چک رو بگیر پول نقد رو لازم دارم ،

دوستم میگه نه دیگه اینجوری ! چک نده ! میخوای پول باشه پیشت ، فردا ازت میگیرم !

————

دوستم میپرسه فردا چرا تعطیله؟ میگم مبعثه… میگه مبعث کدوم امامه !؟

————

طرف پاشده با کامیون اومده آزمون گواهینامه پایه یک شرکت کنه !

————

طرف با اسم مهسا جووون اومده تو یه فروم ، میگه :

من مشکل کامپیوتری دارم میشه کمکم کنید ؟

سی چهل نفر راهنماییش کردن کلی هم لایک گرفت !

مشکلش که حل شد گفت : بچه ها … دمتون گرم !

اسمِ من عباسه ، نوکرم که مشکلمو حل کردین

اول با اسم خودم اومدم ، هیشکی جوابمو نداد

————

تو عروسی یکی میخواست یکی رو بلند کنه برقصونه،

طرف دوست نداشت برقصه؛ انقدر بهش گیر داد باید برقصی که آخرش دعوا شد!

————

یارو تو پروفایلش جلو ورزش نوشته: “حکم چهار نفره!”

————

الان ۵ ماه از تغییر ساعت رسمی گذشته ، هنوز وقتی ساعت میپرسن میگن قدیمه ؟ یا جدید !؟

————

خاور با بار گوجه چپ کرده راننده داره دو دستی میرنه تو سر خودش

بعد ملت وایسادند از رو زمین مصرف گوجه یک سالشون رو جمع کنند

————

تو کوچه ترقه زدند، پیرزنه دم در وایساده بود هفت جد یارو رو نفرین کرد

دو دقیقه بعد نوه خودش ترقه زد در حد بمب هیدروژنی!

پیرزنه گفت: قربون قد و بالات مادر مواظب باش


ببخشید اگر تکراری هم توش بود
كاربر(ان) زير تشكر كردند: kingmichael, شاپرک, Michaellover, aisan

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
13 سال 5 ماه قبل #22718 توسط kingmichael
چرا یک دانشجو نمی تواند درس بخواند؟!!!!!!

سال 365 روز است در حالی كه:


1- در سال 57 جمعه داریم و میدانید كه جمعه ها فقط برای استراحت است به این ترتیب 308 روز باقی میماند.


2- حداقل 50 روز مربوط به تعطیلات تابستانی است كه به دلیل گرمای هوامطالعه ی دقیق برای یك فرد نرمال مشكل است. بنابراین 258 روز دیگرباقیمیماند.


3- در هر روز 9 ساعت خواب برای بدن لازم است كه جمعا”125 روز میشود. بنابراین 133 روز باقی میماند.


4- اما سلامتی جسم و روح روزانه 1 ساعت تفریح را میطلبد كه جمعا”9 روز میشود. پس 126 در روز باقی میماند.


5- طبیعتا ”2 ساعت در روز برای خوردن غذا لازم است كه در كل 22 روز میشود. پس 104 روز باقی میماند.


6- 1 ساعت در روز برای گفتگو و تبادل افكار به صورت تلفنی لازم است. چراكه انسان موجودی اجتماعی است. این خود 9 روز است. پس 95 روز باقی میماند.


7- روزهای امتحان 35 روز از سال را به خود اختصاص میدهند. پس 60 روز باقی میماند.


8- تعطیلات نوروز و اعیاد مختلف دست كم 30 روز در سال هستند. پس 30 روز باقی میماند.


9- در سال شما 12 روز را به بازی میگذرانید. پس 18 روز باقی میماند.


10- در سال حداقل 5 روز به بیماری طی میشود و 13 روز دیگر باقی است .


11- سینما رفتن و سایر امور شخصی هم 7 روز را در بر میگیرند. پس 6 روز باقی می ماند.

12 - در هر سال یکی از اقوام فوت میشود و تا 10 روزدرگیر هستیم پس 1 روز باقی میماند


12- یك روز باقی مانده همان روز تولد شماست. چگونه می توان در آن روز درس خواند؟
كاربر(ان) زير تشكر كردند: NicoleL2, aisan

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

مدیران انجمن: Ehsanblackfire
زمان ایجاد صفحه: 1.505 ثانیه
قدرت گرفته از كيوننا