سؤال Alan Wake

05 نوامبر 2012 22:20 - 06 نوامبر 2012 00:01 #29998 توسط شايان
در این تاپیک به بحث و گفتگو در مورد بازی کامپیوتری Alan Wake می پردازیم.





Alan Wake
تاریخ عرضه:2010 برای xbox 360
2012 برای pc
نویسنده: Sam Lake
Mikko Rautalahti
طراح:Mikael Kasurinen
سازنده:Remedy Entertainment
ناشر:برای 360 مایکروسافت
برای کامپیوتر های خانگی Remedy Entertainent
سبک:اکشن دلهره آور روانشناسی/ماجراجویی

اين تصویر برای مهمان پنهان می‌باشد.
برای ديدن آن ثبت نام و يا وارد سايت شويد.



بیاد داشته باشید بهتر است به یکباره خاموش شد تا ذره ذره محو شدن

This message has an attachment image.
Please log in or register to see it.

كاربر(ان) زير تشكر كردند: e r o s

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

05 نوامبر 2012 22:43 #29999 توسط شايان



در سال 2005 در نمایشگاه E3 َشرکت مایکروسافت پیش نمایشی از بازی به نام Alan wake را به نمایش گذاشت که همه چشم ها رو به خودش خیره کرد و به یکی از مهمترین بازی های نمایشگاه تبدیل شد اما حرفی از تاریخ عرضه زده نشد.سازنده این بازی شرکت Remedy بود شرکتی که بازی های مکس پین 1 و 2 رو ساخته بود و این باعث شده بود تا همه انتظار خاصی از این بازی داشته باشند.تا مدتی خبری از این بازی نبود جوری که همه فکر کردند این بازی عرضه نمیشه اما شرکت مایکروسافت اعلام کرد این بازی در سال 2010 به صورت انحصاری فقط برای xbox360 عرضه میشه.این موضوع برای بازی کنندگان سایر کنسول ها و کامپیوترها خبر بدی بود.بالاخره بازی در سال 2010 عرضه شد و توانست نمرات عالی به خودش اختصاص بده و یک بازی فوق العاده ای باشه که ارزش این همه صبر کردن رو داشت.نقد های فوق العاده مثبتی در مورد این بازی نوشته شد.یکی از مهمترین نقاط قوت این بازی گرافیک خیره کننده و نور پردازی های عالی اونه.از طرفی داستان فوق العاده و گیرا به همراه یک گیم پلی جالب و فضای فوق العاده هیجان انگیز عواملی بود که توسنت این بازی رو به یکی از موفق ترین بازی های سال و x360 تبدیل کنه.بعد از مدتی شرکت Remedy اعلام کرد ای نبازی رو برای کامپیوترهای شخصی هم پخش خواهد کرد و باعث شادی بسیاری از گیمرها شد.بازی رد سال 2012 برای کامپیوتر عرضه شد در حالی که نمیشه اونو با نسخه 360 مقایسه کرد اما استقبال خوبی از این بازی شد.

اين تصویر برای مهمان پنهان می‌باشد.
برای ديدن آن ثبت نام و يا وارد سايت شويد.



بیاد داشته باشید بهتر است به یکباره خاموش شد تا ذره ذره محو شدن

This message has an attachment image.
Please log in or register to see it.

كاربر(ان) زير تشكر كردند: e r o s

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

05 نوامبر 2012 23:14 - 05 نوامبر 2012 23:21 #30000 توسط شايان



داستان بازی در مورد آلن ویک (Alan Wake) نویسنده ی داستان های ترسناک است که پرفروشترین نویسنده داستان های ترسناک و جنایی است.آلن نویسنده موفقیست اما بعلت همین کابوس های دائمی و عجیب چند وقتی هست که اصلا نتونسته چیزی بنویسه و اثری رو به چاپ برسونه.



Alan Wake

در اغاز بازی است و او در جاده ای در نیمه شب در حال راندن است که با فردی تصادف می کند ولی آن فرد غیبش می زند و از ماشین پیاده می شود دنبالش می گردد اما آلن خودش رو در جنگلی تاریک و مه آلود می بینه در حالی که مردهایی که تمام بدنشون رو سایه ای غلیظ پوشش داده به او حمله می کنند.به طرف فانوس دریایی فرار می کند و در آنجا وارد کلبه ای می شود و فردی به او کمک می کند ولی او هم توسط مهاجمین کشته می شود آلن به فرارش ادامه می دهد و متوجه میشود این ماجرایی که در آن گیر افتاده یکی از داستان های خودش است!بعد از این او از خواب می پرد در حالی که همسرش در کنارش است و به او می گوید که خواب دیده است.
او و همسرش آلیس برای تعطیلات به شهری به نام bright fall می روند تا مدتی رو برای استراحت و تجدید روحیه الن در اونجا بگذرونن.



آلیس

Bright Falls شهریست کوچک و با جمعیت نسبتا کم که طبیعت زیبایی هم داره. بلافاصله پس رسیدن به شهر، آلن با همسرش میره به رستوران شهر تا کلید مکانی رو که برای اقامت رزرو کرده از Mr Stucky بگیره. داخل رستوران با یک پیش خدمت جوان به اسم رز برخورد می کنه که بر حسب اتفاق یکی از طرفداران پر و پا قرص خود آلن و داستان هاش هست. آلن از این موضوع اصلا خوشحال نمیشه چون حس می کنه اگر در سطح شهر شناخته شده باشه، آرامش مورد نظرش رو پیدا نخواهد کرد. آلن برای پیدا کرد آقای استاکی ،طبق راهنمایی رز، به سمت قسمت پشتی رستوران میره. در ابتدای راهرویی که به قسمت پشتی رستوران منتهی میشه پیرزنی عینکی ایستاده که زیر لب در مورد اینکه باید چراغ ها رو درست کنند تا خاموش نشه، حرف هایی می زنه ( این پیرزن از نظر افراد شهر از نظر ذهنی مشکل داره.) . نهایتا آلن به انتهای همون راهروی تاریک میره تا آقای استاکی رو پیدا کنه اما ناگهان پیرزنی که تور مشکی روی صورت انداخته از پشت آلن ظاهر میشه و صداش میزنه و بهش میگه چون آقای استاکی خودش نتونسته بیاد کلید رو داده تا اون بده به آلن. آلن هم کلید رو می گیره از رستوران خارج میشه و به همراه همسرش، به طرف مکانی که پیرزن آدرسش رو بهشون میده حرکت می کنند. در همین حین ناگهان از طرف مقابل رستوران ، آقای استاکی دوان دوان میاد سمت ماشین آلن که حالا دیگه حرکت کرده ، تا کلید ویلایی که رزرو کرده بودن بهشون بده اما از ماشین جا میمونه. در حقیقت پیرزن آلن و همسرش رو به همونجایی فرستاده که مد نظر خودش بوده، نه اونجایی که قرار بوده برن.

آدرسی که پیرزن به آلن داد، مربوط میشه به ولایی که در گوشه ای از دریاچه کالدرون (یک دریاچه محلی) قرار داره و اسمش Divers Island هست. آلن و همسرش در ویلا مستقر میشن و آلن برای هواخوری میره تا اطراف ویلا رو ببینه اما آلیس باهاش تماس می گیره و میگه که یه سورپرایز براش داره. آلن بر می گرده و همسرش اون رو می بره به یکی از اتاق ها تا دستگاه تایپی رو به آلن نشون بده که محیا کرده تا آلن بتونه از آرامش Bright Falls استفاده کنه و داستان بعدیش رو بنویسه. آلن از این کار آلیس شدیدا عصبی میشه و بعد از کمی جر و بحث از خونه میاد بیرون و می خواد به سمت ساحل بره که ناگهان برق های خونه قطع میشه. آلیس که بیماری روانی ترس از تاریکی داره با صدای بلند آلن رو صدا می زنه ، آلن هم خیلی سریع خودش رو به ویلا می رسونه و می بینه که قسمتی از نرده های چوبی روی ایوان ویلا (که به سمت دریاچه هست) شکسته و آلیس افتاده داخل آب. آلن خیلی سریع شیرجه می زنه داخل آب تا آلیس رو نجات بده و.....

بقیه داستان بازی رو خودتون باید تجربه کنید!
نکته واقعا جالب در مورد این بازی اینه که این بازی به صورت Episode هستش.بعد از اینکه هر Episode رو تموم کردید مثل یم سریال خوش ساخت تیتراژ میاد و موسیقی پخش میشه و بعد وارد Episode ّعدی میشین و در Epsidoe بعدی ابتدا با دمو آنچه که در قسمت قبل گذشت رو بیان میکنه.واقعا ایده جالبیه و شخصیت جالبی به بازی داده...

کلا بازی در 6 Episode دنبال میشه و 2 Episode جداگانه هم داره که ربط مستقیم به داستان Episode های اصلی نداره.

Episode 1: Nightmare
Episode 2: Taken
Episode 3: Ransom
Episode 4: The Truth
Episode 5: The Clicker
Episode 6: Departure

اين تصویر برای مهمان پنهان می‌باشد.
برای ديدن آن ثبت نام و يا وارد سايت شويد.



بیاد داشته باشید بهتر است به یکباره خاموش شد تا ذره ذره محو شدن

This message has attachments images.
Please log in or register to see it.

كاربر(ان) زير تشكر كردند: e r o s

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

05 نوامبر 2012 23:46 - 06 نوامبر 2012 00:24 #30001 توسط شايان
داستان این بازی توسط Sam Lake و Mikko Rautalahti نوشته شده است.Sam lake نویسنده اصلی این بازی شاید باری خیلی از شما آشنا باشد.



Sam Lake

Sam lake نویسنده داستان بازی مکس پین 1 است و همچنین در موقع ساخت این بازی در طراحی گرافیکی و پیبرد بازی نقش کلیدی داشته است.نکته جالبترا ین است که Sam lake مدل چهره مکس پین در بازی مکس پین 1 است.



به شباهت های Sam و مکس دقت کنید!



به شباهت های Sam و مکس دقت کنید!



به شباهت های Sam و مکس دقت کنید!

حتی اگر یادتون باشه یکی از کاراکترهای بازی مکس پین 1 که مکس می کشتیش اسمش Sam lake بود!sam همچنین داستان بازی Max Payne 2 :The Fall Of Max Payne رو هم نوشت و همچنین در نوشتن داستان فیلم مکس پین نیز نقش داشت.

Sam در نوشتن داستان بازی از نوشته های بسیار معروفی الهام گرفته است و همچینین تیم سازنده صحنه های زیادی از فیلم های مشهور رو بازسازی کرده اند.در نوشتن داستان این بازی از بسیاری از داستان های نویسنده معروف استیفن گینک نیز الهام گرفته شده است.نویسنتده ای که داستانش به واقعیت تبدیل می شود در بسیاری از کارهای ایتیفن گینگ دیده شده است.استیفن کینگ نویسنده داستان و فیلم نامه The Shawshank Redemption است.
همچنینی در صحنه های آغازین بازی از کتابی از استیفن کینگ الهام گرفته شده است.این کتاب The Shining نام دارد و فیلمی به همین نا از روی آن ساخته شد و در بازی یکی از صحنه های همون فیلم به همون صورت بازسازی شده است.







بازسازی صحنه ای از فیلم Shining در بازی alan wake

خود استیفن کینگ پیشنهاد استفاده از برخی صحنه های داستان هایش را پذیرفت و در همچنین از شرکت نسخه های آزمایشی از بازی دریافت کرد ولی نتواسنت خود بازی را تجربه کند چون ایکس باکس ندارد!

در ساخت و طارحی شهر Bright Falls از سری سریال Twin Peaks که در دهه نود ساخته شده بود الهام گرفته شد.




در گوشه و کنار بازی تلیویزیون هایی قرار دارند که می توانید آن ها را روشن و خاموش کنید و در آن ها شهاد پخش سریالی به نام night spring خواهید بود که خود آن سریال هم داستانش توسط aln wake نوشته شده است.این از سری سریال The Twilight zone در دهه 1950 الهام گرفته شده است.





در بازی همیشه برگه هایی رو پیدا می کنید که قسمت هایی از داستان بازی که خود الن قبلا نوشته شده بود رو بیان کمی کنه که هیجان عجیبی ایجاد می کنه اما در دو برگه در اغاز فصل دوم قسمت هایی از داستان بازی مکس پین 1 بیان میشه که صدای دوبلور مکس شنیده میشه!

اين تصویر برای مهمان پنهان می‌باشد.
برای ديدن آن ثبت نام و يا وارد سايت شويد.



بیاد داشته باشید بهتر است به یکباره خاموش شد تا ذره ذره محو شدن

This message has attachments images.
Please log in or register to see it.

كاربر(ان) زير تشكر كردند: e r o s

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

06 نوامبر 2012 00:00 - 06 نوامبر 2012 00:07 #30002 توسط شايان
از داستان این بازی یک کتاب به همین نام توسط Rick Burroughs نوشته شد.




در مورد گیم پلی این بازی باید گفت که بازی براساس درگیری های بسیاری که در شب اتفاق می افتد ساخنه شده است.اصل بازی در شب اتفاق می افتد و تاریکی در این بازی دشمن اصلی است!وقتی که در تاریکی باشید توسط موجوداتی که سایه مانند و مه سیاه غلیظی دور آن ها را گرفته مورد حمله قرار می گیرید که بسیار جان سخت هستند!




دشمن اصلی شما در این بازی همین تاریکی هاست.وقتی به زیر یک نور بروید یا در جایی که نور باشد آن ها دیگر با شما کاری ندارند ولی اگر از زیر نور بیرون بیایید دیگه خودتون می دونید...از نظر کنترل در درگیری ها میشه این بازی رو با بازی رزیدنت اویل 4 مقایسه کرد نوع دوربین در هنگام تیراندازی به همون شکل است اما در این بازی شما فقط تفنگ ندارید بلکه یک چراغ قوه هم دارید که نقش بسیار مهمی دارد.اگر نور چراغ قوه رو بر روی دشمنان بگیرید آن ها به شما حمله نمی کنند و بعد از چند لحظه از سایه بودن در می آیند و آن وقت راحتر می میرند و گرنه در حالت عادی خیلی سخت تر می میرند.در این بازی شما باطری چراغ قوه رو هم Reload می کنید به علاوه خشاب اسلحه ها...
قرار گرفتن در زیر چراغ ها و نورهای بزرگ خون شما رو به حالت اولیه بر می گرداند.






در برخی ار قسمت های بازی شما برای رفتن از منطقه ای به منطقه دیگر یا در رفتن از دست موجودات از ماشین استفاده می کنید البته فکر نکنید بازی مثل gta است فقط چند قسمت از ماشین استفاده می کنید.





یکی از مهمترین مولفه های بازی مکس پین که remedy به آن بسیار اهمیت داد موسیقی و دوبله های فوق العاده بود که در این بازی در حد بالاتری رائه داد و شاهکاری بود برای خودش.دوبلور alan در بازی Matthew Porretta است که با صدای خودش مخاطب رو به خودش جذب می کنه...



اين تصویر برای مهمان پنهان می‌باشد.
برای ديدن آن ثبت نام و يا وارد سايت شويد.



بیاد داشته باشید بهتر است به یکباره خاموش شد تا ذره ذره محو شدن

This message has attachments images.
Please log in or register to see it.

كاربر(ان) زير تشكر كردند: e r o s

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

06 نوامبر 2012 00:19 #30003 توسط شايان
در مورد شخصیت پردازی و طراحی شخصیت Alan wake می توان مقالات بسیاری رو نشوت واقعا گروه remedy در طراحی آلن وقت بسیاری رو صرف کرده و یکی از با ارزشترین شخصیت های دنیای بازی های کامپیوتری رو خلق کرده اند من احساس کردم بهترین چیزی که می تونه این موضوع رو توضیح بده مقاله ای که در سایت مجله بازینما قبلا در مورد شخصیت آلن بیان شده بود و احساس می کنم که نیاز نیست خودم چیزی بگم و اون مطلب رو اینجا برای شما هم قرار میدم.



Ilkka Villi

سال 2004 که یک سال از release اثر قبلی Remedy یعنی دومین شماره از شاهکار زیبا و به یاد ماندنی Max Payne میگذشت . این تیم با انرژی کامل و هیجان حاصل از پیروزی عنوان قبلی به طور رسمی کار بر روی عنوان ALAN WAKE رو که پیش از این مقدماتش رو فراهم کرده بود شروع کرد و در قدم اول به دنبال یک مدل مناسب برای شخصیت Alan گشت . بعد از مدتی بررسی مدل های لباس و بازیگر های سینما و تئاتر نوبت به Ilkka Villi رسید . Remedy با Ilkka Villi تماس گرفت و از وی درخواست کرد برای تست چهره و حرکات بدن به استودیو آمده و در صورت تایید با هم به توافق برسند . نظر اولیه Villi بعد از تماس Remedy در مورد پروژه خیلی جالب هست :
نقل قول:

ilkka villi :

من اطلاعات زیادی در مورد بازی های کامپیوتری ندارم ، وقتی انها با من تماس گرفتند تصویر ذهنی من یک بازی مثل "mario" بود! به این فکر میکردم که چه کمکی از دست من بر می آید!









پس از تست شخصیت ، Villi به مضاق Remedy خوش اومد . remedy برای بیشتر اشنا شدن Villi با دنیای Game نسخه ای از Max Payne را به وی داد . Villi هم که تا اون لحظه خیلی با Game آشنایی نداشت برای اولین بار با Max payne به دنیای گیم سلام کرد .

نقل قول:

ilkka villi :

خیلی هیجان زده بودم! بازی رو شروع کردم ، پس از مدتی بازی کردن احساس کردم حسابی به آن معتاد شدم! گاهی در حال انجام بازی احساس میکردم ستون فقراتم منجمد شده! برای اولین بار متوجه شدم اتمسفر و جو یک بازی چقدر میتونه قوی باشه!


جالبه بدونید بین تمام بازیگران کارکتر های مختلف Alan Wake فقط Villi فنلاندی هست . بقیه بازیگرها از USA هستند .


نقل قول:

i ilkka villi :

با توجه به این که کار ساخت بازی خیلی متفاوت با کار سینما و تئاتر است و من جلوی یک پرده آبی باید به چهره ام حالت بدهم ، اما این بازی بهترین جایی است که میتوانم در ان تجربه ای شبیه به عناوین هالیودی داشته باشم ، چون فیلم های فنلاندی هیچ وقت تا این حد وسیع و گسترده توزیع نمیشوند!

شخصیت Alan(قبل از گیمـ پلی)







همیشه بودن بازی هایی که به شخصیت پردازی کارکتر هاشون اهمیت زیادی دادن . اما تعداد خیلی کمی از اونها موفق شده از پس تمام جوانب بر بیاد و یک کارکتر کامل و مهم تر از اون، یک بازی کامل خلق کنه. Remedy با بازی Alan Wake تونست ثابت کنه یکی از معدود بازی ساز های کمال گرا هست که قدرت اینو داره که علاوه بر رعایت تمام جوانب ، یکی از زیبا ترین شخصیت پردازی های ممکن رو ارائه بده. واقعا کار آسونی هم نیست که یک سازنده بتونه کارکتری کامل خلق کنه که هم نو باشه و هم کم ترین اقتباس رو از کارکتر های دیگه داشته باشه .سازنده یک بازی باید برای کارکترش تایین کنه که قبل از ورود به گیم پلی چه اعتقاداتی داشته ، چه حوادثی رو پشت سر گذاشته یا حتی با چه افرادی دوست یا دشمن بوده . بعضی سازندگان از این میزان فراتر رفته و بیوگرافی کامل کارکتر خودشون رو از نام افراد خانواده تا شغل های صابق ، قد و وزن رو در اختیار گیمر میذارن.

عده خیلی کمی از بازیساز ها ، در شرایط بهتر ، یک سطح هم بالا تر اومده و به طرز لباس پوشیدن ، مدل موها ، فرم راه رفتن ، تن صدا و هماهنگی همه اینها یا گیم پلی و داستان توجه میکنن! و تازه همه اینها که به بهترینن شکل انجام شد باید تمام المان های دیگه بازی از گرافیک تا گیم پلی به بهترین شکل پیاده بشه ! چون بدون گیم پلی لذت بخش و گرافیک مطلوب کارکتر نمیتونه محبوب بشه و تا وقتی محبوب نشه تمام مراحل بالا از شخصیت و بیوگرافی گرفته تا شکل ظاهری کوچک ترین ارزشی نداره! به طور مثال سری بازی های Resident Evil همواره بهترین گرافیک ، خاطر انگیز ترین گیم پلی و دلچسب ترین موزیک و داستان رو داشتن . به علاوه به شخصیت پردازی هم خیلی بها داده شده بود . با این وجود تقریبا تمام تلاش سازنده ها در بخش شخصیت پردازی بر روی بیوگرافی متمرکز شده بود و تمام شناخت گیمر از کارکتر به پشینه اون قبل از گیم پلی بر میگشت . حالا این پیشینه می تونست طی یه کات سین قبل از شروع بازی ، نسخه های فرعی برای کنسول های دیگه ، فیلم های ساخته شده از روی بازی یا حتی تو دفتر چه ها و کتاب هایی که همراه با نسخه های limited edition یا collectors edition بازی عرضه می شد به گیمر منتقل بشه . اما همون طور که گفتم همه در پیشینه خلاصه میشد و در گیم پلی تاثیر خاصی نمیزاشت . به همین دلیل در عمل تفاوت زیادی بین کارکتر های این سری با بازی های عادی دیده نمیشد. از معدود بازی هایی که در اونها همه جوانب مخصوصا شخصیت پردازی رعایت شده میشه به Assassin's Creed ، Resident Evil ، Splinter Cell ، Metal Gear Solid و خیلی بازی های دیگه اشاره کرد. امروز میتونیم Alan Wake رو هم به این لیست اضافه کنیم!


چند پاراگراف بالاتر چه المان هایی رو معرفی کردم ؟ بیاین همه اون ها رو با شخصیت Alan مطابقت بدیم . Remedy ادعا کرده در ساخت Alan Wake به همه چیز توجه شده ، گفته که از رنگ بندی کت Alan تا شکل مو ها و ته ریش همه به نوعی برای تکمیل شخصیت پردازی Alan طراحی شده . در ادامه با من همراه باشید تا ببینیم Remedy تونسته از پس این هفت خوان بر بیاد یا نه ؟




نو بودن کارکتر و دارا بودن کم ترین اقتباس ؛ همون طور که گفتم اولین اولویت برای هر بازی هست . وقتی میگم کم ترین اقتباس به خاطر اینه که غیر ممکن ـه ما بتونیم یک کارکتر کاملا جدید ایجاد کنیم . دلیلش هم اینه که خوب اگه یک نگاه به لیست بازی های ساخته شده تا امروز بکنیم میبینیم 90 درصد بازیهایی که کارکترش انسان ، فرشته یا شیطان بوده ، بلاخره از تفنگ یا انواع سلاح های دور بُرد یا نزدیک بُرد ، سرد یا گرم استفاده شده . پس برای یک کارکتر که قراره با اسلحه کار کنه و در هر دقیقه ده ها نفر آدم رو به خاک و خون بکشه ما نمیتونیم از شخصیت یک مهندس تازه فارغ التحصیل شده که با معضل بیکاری و مشکل ازدواج دست و پنجه نرم میکنه استفاده کنیم!

نتیجه اینکه ما برای ساخت یک بازی یک سری شخصیت محدود داریم . دلایل محدودی هم داریم که به بهانه اون ها کارکتر رو به گیم پلی دعوت کنیم . دلایلی مثل انتقام ، پول ، کار برای سازمان های سری و ...
اما در مورد Alan Wake من شخصا کارکتر مشابهی، حداقل توی بازی ها به ذهنم نمیاد! یعنی تا الان کارکتری نداشتیم که نویسنده باشه ، داستان جنایی تخیلی بنویسه ، بعد خودش وارد داستان خودش بشه و مدتها در طول گیم پلی متوجه این موضوع نشه!


سازنده باید تعیین کنه که چه حوادثی قبل از گیم پلی برای کارکتر افتاده ...؛ Alan یک آدم کاملا معمولی بود . یک آدم کاملا معمولی و البته معروف . Alan یک نویسنده داستان های جنایی با درون مایه تخیلی بود که کتاب هاش فروش خوب و طرف دارای زیادی داشتن . اما 2 سال قبل از حوادث بازی و بعد از انتشار کتاب ذهن Alan به نوعی قفل میشه . این قفل شدن ذهن یا creators block به نوعی یک بیماری هست که ممکنه برای هر هنرمندی مخصوصا نویسنده ها اتفاق بیوفته . البته شاید درست نباشه اسمش رو بیماری گذاشت ، چون این اتفاق به هیچ وجه به خاطر عوامل خارجی یا ویروس و باکتری اتفاق نمیوفته . به نوعی خود مغز طی شرایطی سلاح میبینه که بعضی از بخش های پر تحرک تر رو بلوکه یا به تعبیری تعطیل کنه .
مدتی میشه که Alan و Alice تو زندگی دچار یک سری مشکلات زناشویی شدن که ظاهرا به دلیل رفتار Alan هست . اونها به پیشنهاد Alice به یک تعطیلات آرام به یک شهر خوش آب و هوا یعنی Bright Falls میرن . هنوز مشکل زناشویی اونا پابرجا هست اما به نوعی سعی میکنن وانمود کنن اتفاقی نیوفتاده. که البته بعدا Alan متوجه میشه که تعطیلات بهانه بوده و Alice ،اAlan رو برای درمان به Bright Falls آورده .

فکر میکنم در مورد پیشینه کارکتر قبل از گیم پلی بشه گفت Remedy عالی عمل کرده . یک پیشینه کامل و راضی کننده که هر کس با خوندن اون به Alan و بازی Alan Wake علاقه مند میشه . یک سطر پایین اومده و از یک سطح بالا تر به بازی نگاه میکنیم . گفتم که بازی ساز های خلاق تر در مرحله ی بعد به یک سری مسائل کوچک تر دقت میکنن :


طرز لباس پوشیدن ، مدل موها ، فرم راه رفتن و... ؛ در مورد Alan Wake باید بگیم که کارگردان هنری بازی چیزی در حد یک شاهکار تحویل داده! اگر به شخصیت آدم ها ، چه افرادی که در کوچه و خیابون میبینید ، چه کارکتر هایی که تو فیلم ها و سریال ها هستند دقت کنید متوجه میشید که شخصیت کسی که تیشرت می پوشه خیلی با کسی که سویشرت میپوشه فرق داره . کسی که کت چرمی میپوشه یک شخصیت داره و کسی که کت نخی یا پشمی میپوشه یک شخصیت دیگه ، کسی که کت ساده میپشه یک جور فکر میکنه و کسی که کت ساده با وصله میپوشه یک جور دیگه!

لباس اصلی Alan در بازی یک کت ساده خاکستری پشمی هست که پشت آستین هاش وصله داره . به گفته سازندگان این کت از رنگ بندی گرفته تا وصله ها ، نماد شخصیت Alan به حساب میاد . ثابت تر از کت ، کلاه Alan هست که از بالای کت بیرون زده . در قسمتی از بازی که نوعی Flash Back هست Alan رو با لباس دیگه ای میبینیم که همچنان با اون کلاه Set شده .





کت پشمی (خاکستری) بیشتر مربوط به یک فرد نسبتا جدی ، کم حرف ، اصول گرا و واقع بین هست . همه ی این صفات از صفات اصلی Alan به حساب میاد که در طول بازی متوجه اون میشید .

کلاه پارچه ای یه تیکه صرف نظر از این که جدیدا نماد بعضی رپر ها شده در حالت عادی مربوط به افراد خانواده دوست ، ایده عال گرا و کلا انسان های مثبت میشه .

مدل مو رو به بالا (کرنل) این مدل مو هم بیشتر مورد استفاده انسان هایی میشه که در وحله اول لباس پایه اونها کت یا نهایتا پیرهن ، شلوار پارچه ای و کفش چرمی هست . این دسته افراد معمولا سعی میکنن با شخصیت و به نوعی Gentleman به نظر بیان ، همه چیز رو از دید منطق بررسی میکنن ، از مد های زود گذر چه در حیطه مدل مو و چه در مدل لباس پیروی نمیکنن و بیشتر پایبند به مدل های ثابت و تثبیت شده هستند .

ته ریش مربوط به افرادی میشه که از نظر ظاهری علاقه ای به صاف و سیقلی کردن پوست خودشون ندارن و از طرفی نمیخوان ریش پر پشت داشته باشن . این تیپ افراد معمولان از همون الگوریتمی که برای موارد بالا گفتم پیروی میکنن . مخصوصا توضیحاتی که در مورد کت چرمی دادم بر این تیپ افراد هم دلالت میکنه ؛ با این تفاوت که این افراد ترجیحا انسان های جدی نیستن و گاهی آدم های خوش ذوق و شوخ طبع هم شامل میشن .




خوب من شرایطی رو برای به وجود آوردن یک شاهکار مطرح کردم و بعد اون شرایط رو با Alan Wake مطابقت دادم و دیدیم که Alan Wake از پس همه اونها به خوبی و بهترین شکل بر اومد . فهمیدیم که Alan یک کارکتر نو و کامل بوده و علارقم جدید بودن کاملا برای ایجاد یک گیم پلی لذت بخش مناسب هست . متوجه شدیم که Alan قبل از گیم پلی یک پیشینه جالب و پیش درامد خوب برای ادامه یک داستان ناب داشته و یک بیوگرافی که هماهنگی کامل با شخصیت Alan و حوادث داستان داره و بعد از اون شکل ظاهری Alan که از لباس گرفته تا ته ریش و مدل مو به طور کامل با شخصیت و پیشینه اون همخوانی داره . الان میدونیم که Remedy فکر همه چیز رو کرده و از پس همه این ها به زیبا ترین شکل ممکن بر اومده ... اما یه چیزی رو رو فراموش کردیم ! یکی از مهم ترین نکات : گیم پلی

درسته که Remedy تا این لحظه همه چیز رو خیلی خوب برای بازی تعریف کرده اما خیلی مهم ـه که همه اینها در گیم پلی بازی هم تاثیر بذاره . میدونید ؟ خیلی ساده هست که من یک بازی بسازم ، قبل از شروع بازی یک رمان ـه کامل به خورد گیمر بدم بعد اونو تو یک گیم پلی خیلی عادی قرار بدم و هر چند دقیقه یک بار طی یک کات سین داستان رو جلو ببرم . کاری که در یک بازی ساده ، مثل بازی های سبک RPG طراحی شده برای موبایل به راحتی قابل پیاده سازی هست! و بعد افتخار کنم که داستان و شخصیت پردازی بازی من شاهکار هست! اما برای افتخار خیلی زوده ! قدرت یک بازی ساز وقتی به نمایش در میاد که بتونه همه اون شخصیتی که خلق کرده و داستانی که ساخته رو در حین گیم پلی به نمایش بذاره . Remedy تونسته از پس خوان هفتم بر بیاد ؟ به بخش گیم پلی میریم تا به جواب این سوال برسیم!







شخصیت Alan (در طول گیمـ پلی)







بخش گیم پلی بازی اونچنان چیز جدیدی از شخصیت Alan برای ما روشن نمیکنه اما همه جای بازی و در حال گیم پلی صحنه هایی رو میبینیم که به نوعی اثباتی بر تعاریف قبلی از شخصیت Alan هست!
در اولین صحنه از بازی وقتی که Alan در حال کابوس دیدن از یک عامل ناشناخته فرار میکنه با اولین نشانه از شخصیت یک نویسنده اشنا میشیم . در این صحنه Alan رو میبینیم که با سرعت از دست تاریکی (همون عامل ناشناخته) در حال فرار هست . با سرعت به طرف یک مکان نسبتا امن فرار میکنه و چه در حال گیم پلی چه در کات سین ها تا حد ممکن به پشت سرش نگاه نمیکنه! چرا ؟ چون همون طور که در توصیف یک فرد با کت پشمی و مدل موی کُرنل گفتم Alan یک فرد منطقی و واقع بین هست . یک فرد منتقی میدونه که وقتی از دست چیزی مثل تاریکی فرار میکنه نگاه به پشت سر بی منطق ترین کار ممکنه!

دلیلش هم واضحه ؛ اگر به پشت سرش نگاه کنه و ببینه تاریکی خیلی بهش نزدیک شده ، در نتیجه باید سریع تر حرکت کنه تا زود تر خودشو به جای امن برسونه . اگر به پشت سرش نگاه کنه و ببینه سرعت تاریکی کم شده و عقب مونده ، باز هم سری میدوه تا هرچه بیشتر از این عامل خطر فاصله بگیره . اگر به پشت سرش نگاه کنه و ببینه خبری از تاریکی نیست ، باز هم باید خیلی زود خودش رو به مکانی امن برسونه چون هر لحظه ممکنه سر و کله تاریکی یا هر عامل خطر دیگه ای پیدا بشه ... پس Alan باید فرار کنه! باید سریع فرار کنه! در هر حالت باید به دویدن ادامه بده پس ، نگاه به پشت سر هنگام فرار کاری کاملا بیهوده هست! علاوه بر این که نگاه به پشت سر مقداری از وقتش رو برای فرار تلف میکنه!

نکته دیگه ای که از همین فرار میشه به اون اشاره کرد خسته شدن Alan هست که خیلی زود اتفاق میوفته . شاید بشه گفت بعد ازهر 30 قدم که Alan با سرعت زیاد میدوه خسته میشه و نیاز به استراحت داره . چرا ؟ چرا انقدر زود ؟ خسته شدن کارکتر در اثر دویدن معمولا موردعلاقه بازی ساز ها نیست! گیمر ها هم علاقه ای ندارن که هر چند قدم مجبور به استراحت باشن . پس چرا Remedy این حالت رو در بازی گذاشته ؟ چرا توان Alan رو برای دویدن خیلی بیشتر نکرد که هم گیمر از خسته شدن Alan و نیاز اون به استراحت کلافه نشه و هم به جنبه رئال بازی لطمه نخوره ؟

جوابش اینه که Alan یک نویسنده هست! نویسنده ای که بیشتر ساعات روز پشت ماشین تایپ یا کامپیوتر شخصی خودش میشینه و کار هاش رو انجام میده و اگر هم از خونه بیرون بیاد و جایی بره - در صورت طولانی بودن مسافت - با ماشین میره . اون یک ورزش کار نیست پس طبیعی هست که اگر کمی سرعت دویدنش رو از حالت عادی بیشتر کنه خیلی زود خسته میشه و همون طور که در گیم پلی شاهد هستیم خم شده و شروع به نفس نفس زدن میکنه .

Alan بیدار میشه و متوجه میشه تمام صحنه هایی که میدیده قسمتی از کابوس هاش بوده ، به Alice نگاه میکنه ، لبخند میزنه و به اون اطمینان میده که همه چیز مرتبه ؛ چیزی از کابوس به Alice نمیگه . همین لبخند Alan نشون میده که علارقم مشکلات زناشویی که بین خودش و Alice هست علاقه ای به نگران کردن همسرش ندره ، Alan یک فرد خانواده دوست هست . و باز اثباتی هست بر همون توصیف فردی با کلاه پارچه ای که در بخش قبلی بهش اشاره شد .

برای اثبات شخصیت فردی با ته ریش میشه به چند ثانیه بعد از بیدار شدن Alan اشاره کرد ، رفتار اون با افرادی که روی کلک هستند . خیلی صمیمی ، مقداری جدی و با حرکات و رفتار یک Gentleman !

بعد از اون Alan برای گرفتن کلید وارد کافه میشه . در همون بدو ورودش به کافه پیش خدمت اونجا یک دختر جوان ، زیبا و خوش اندام به نام Rose رو میبینیم که پشت میز ایستاده . به Alan سلام میکنه و اماده میشه که مثل هر مشتری دیگه به اون خدمات بده . بعد از چند ثانیه Alan رو میشناسه . از این لحظه به بعد فقط بالا پایین پریدن های Rose و تعریف و تمجید اون از Alan رو شاهد هستیم! شروع میکنه به گفتن حرف هایی مثل این که من عاشق شما هستم ، عاشق رمان های شما ، کار شما حرف نداره و خیلی خوش حالم که اینجا میبینمتون .





در حالت عادی هیچ مردی بدش نمیاد که دختری با این شرایط ازش تعریف کنه ! اما Alan اصلا احساس خوبی نسبت به این موضوع نداره . در حالی که RoseAlan رو ستایش میکنه اون فقط سرش رو میندازه پایین و به اطراف نگاه میکنه ، سرش رو میاره بالا ، آماده میشه که حرفش رو بزنه و بعد با دیدن پرحرفی های Rose باز لبخند میزنه و اطراف رو نگاه میکه . لبخند از روی شادی نیست ،طوری به نظر میاد که انگار Alan میخاد خطاب به Rose بگه "لطفا خلاصه اش کن!" و نشون از بی میلی Alan نسبت به Rose هست که همون طور که قبلا در توصیف شخصیت Alan گفته بودم ، Alan یک انسان خانواده دوست هست و کسی نیست که به همسرش خیانت کنه .





در همون صحنه و با اشاره Rose به پوستر Alan و رمانش ، Alan برمیگرده و پشت سرش پوستر خودش رو میبینه که رمان معروفش رو در دست گرفته . بعد از یک نگاه کوتاه به پوستر طوری سرش رو برمیکردونه که از چهره اش اینطور بر میاد که انگار پیش خودش خطاب به پوستر میگه "لعنتی ، بازم تو ؟!" که این هم نشون از بی میلی فعلی Alan نسبت به شهرت و دردسر های اون داره و نشون میده که اگر هم Alan این عکس رو با این فیگور رمان به دست گرفته به دلیل درخواست ناشر کتاب برای تبلیقات بیشتر بوده نه میل شخصی خودش .


بله ، همون طور که فکر میکنم شما هم نتیجه گیری کردید ، Alan Wake نه تنها یکی از زیبا ترین بازی های این نسل هست که تمام المان های لازم رو در خودش جا داده ، بلکه یکی از زیبا ترین شخصیت پردازی های تاریخ رو هم به خودش اختصاص داده . حالا میتونم با استناد به شرایطی که در ابتدای متن برای خق یک شاهکار تایین کردم Alan Wake رو یکی از شاهکار های نو ظهور این نسل معرفی کنم . اگر چه به نوعی اونقدر به داستان و شخصیت پردازی اهمیت داده شده که کمی جای گیم پلی رو تنگ کرده ، اما باز چیزی از زیبایی بازی کم نمیکنه . بازی کارکتر های زیادی داره ، درسته که بقیه کارکتر ها هم به زیبایی Alan طراحی شدن ، اما از اونجا که اون عمق لازم رو ندارن که به اندازه کارکتر Alan نیازی برای بحس و اثبات داشته باشن از معرفی اونها صرف نظر میکنم ...



اين تصویر برای مهمان پنهان می‌باشد.
برای ديدن آن ثبت نام و يا وارد سايت شويد.



بیاد داشته باشید بهتر است به یکباره خاموش شد تا ذره ذره محو شدن

This message has attachments images.
Please log in or register to see it.

كاربر(ان) زير تشكر كردند: e r o s

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

06 نوامبر 2012 08:34 - 06 نوامبر 2012 08:37 #30004 توسط e r o s
ممنون شایان جان از ایجاد تاپیکش.
این بازی یک روند خیره کننده داره. چیز کاملا جدیدیه. احساسی رو از نو بودنش دارم که شاید اولین بار که مکس پین 2 رو بازی کردم داشتم.

فضا، صداها، دیالوگ‌ها، گرافیک خیره کننده محیط و یک روند تازه همه باعث می‌شن گیج و مبهوت این بازی بمونیم!
خوندن دست نوشته‌هایی که بین راه پیدا می‌شه (داستانی که نوشته نشده و همون لحظه نویسنده درونش قرار داره) یه جور پیشگویی محسوب می‌شه و آمادگی خاصی از حوادث بعدی می‌ده!

این که با تنظیم نور چراغ قوه و استفاده از باطری‌هاش هم‌زمان با اسلحه تبدیل به عادت بشه یه مقدار زمان می‌خواد. اگه دشمنا با نور بوست شده تضعیف نشن کشتن‌شون حدود 6 تیر می‌خواد که اگه روش صحیح استفاده چراغ قوه، یعنی بوست به موقع و شلیک به موقع انجام بشه، شاید یه گلوله هم کافی باشه! - این وقتی سخت می‌شه که چند هدف از 360 درجه اطراف نزدیک می‌شن و هر کدوم یه چیزی پرتاب می‌کنن!

انسان‌های سایه دار بازی خیلی شبیه به رزیدنت ایول 4 هستن. روستایی‌های وحشی‌ای هستن که با ابزارهایی مثل داس، چاقو، تبر و حتی اره برقی حمله می‌کنن، - روند بازی هم بی‌شباهت نیست! - اما خیلی جون سخت‌تر و بدتر از همه، خیلی قوی‌تر از شخصیت اول بازی‌ان! - با دو سه ضربه کار تمومه!

بازی خیلی خاصه. خون به سرعت با چند ضربه‌ی سایه‌ها تموم می‌شه اما به محض رسیدن به نور کاملا پر می‌شه. تیرها گاهی اینقد کم میان که فقط فرار می‌مونه اونم با این طرز دویدنو زود خسته شدن فقط مرگ در انتظاره و بس! حدود 4 ثانیه دویدن یه استراحت کاملا کافی می‌خواد. فوق‌العاده رئاله - حتی خستگی دویدن کاملا درون گیمر حس می‌شه - اما خیلی جاها واقعا اذیت کننده می‌شه. تمام این‌ها رو روی حال آسون تجربه کردم!!
گاهی گلوله‌ها تا این حد کم میان و گاهی با یه خشاب پر اپیزود تموم می‌شه!!

خب این خیلی بیشتر از انتظار از یک ادونچر شوتره سوم شخصه!
دیروز بعد از حدود یه ساعت بازی کاملا نا امید بودم! گفتم از من بر نمیاد اما کم کم دیدم روند همینه. چیز کاملا جدیدیه. عاقبت اندیشی اصلا معنا نداره تو این بازی! فقط لحظه‌ای که یه مشت اراذل از هر طرف با سرعت دوبرابر آلان می‌ریزن سرش مهمه. چون بعدش هم خونش تا ته پر می‌شه و هم فشنگ لازم گیر میاد - گاهی هم نمیاد البته!

نمی‌دونستم سم لیک پروژه دیگه‌ای هم داده! با خوندنش توی لیست بازی‌های شایان حسابی هیجان زده شدم! عاشق سم لیکم.

این بازی رو فقط باید تجربه کرد!!!

This is BREAKING NEWS

اين تصویر برای مهمان پنهان می‌باشد.
برای ديدن آن ثبت نام و يا وارد سايت شويد.

كاربر(ان) زير تشكر كردند: شايان

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

06 نوامبر 2012 08:39 #30005 توسط e r o s
شایان چه توصیه‌هایی داری خودت واسش؟ بعد از تموم شدن چیز جدیدی نمی‌ده واسه بار بعد تموم کردن؟

This is BREAKING NEWS

اين تصویر برای مهمان پنهان می‌باشد.
برای ديدن آن ثبت نام و يا وارد سايت شويد.

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

06 نوامبر 2012 11:05 #30006 توسط شايان
واقعا باهات موافقم علی جان در مورد اون موضوع پیدا شدن برگه هایی از داستان واقعا فوق العاده هستن و گاهی وقتی میگه قراره چه اتفاقی بیفته دلهره آور میشه!
اگر با نور ضعیف نشن موجودات کشتنشون واقعا سخته و اگر زیاد بشن که دیگه کشتنشون غیر ممکنه.اوایل بازی واقعا سخته چون اسلحه خاصی بهت نمیده اما جلوتر که میری بهتر میشه قضیه و همیشه مهمات گیر میاد البته به قول خودت همش رو در حالت اسون تجربه شده اینطوریه چه برسه به نرمال و هارد....
وقتی که محاصره میشی از طرف یک سری از دشمنان فقط تنها نقطه امید یک منبع نوره که از دستشون در بری...باهات موافقم خستگی و ترس الن کاملا احساس میشه وقتی که داره خستگی در میکنه انگار خودم دارم خستگی در می کنم درگیری های بازی واقعا نفس گیرن و باید تجربه پیدا کرد...وقتی دشمن ها پیداشون میشه بیشترین ترس رو داره چون تا نکشنت دست بردار نیستن هر وقت سر و کله شون پیدا میشد میگفتم وای خدا رحم کنه!همیشه لازم نیست باطری رو بارگذاری کرد میشه فرصت داد تا شارژ باطری پر بشه البته بعضی جاها واقعا نمیشه.نمیدونم علی جان الان کدوم قسمت بازی هستی اما کم کم اسلحه های بهتری داده میشه و همچنین وسایل نورزایی که در درگیری های شلوغ واقعا کمک می کنه و دیگه مثل اوایل نیست البته هنوز سخت می مونه ولی بهتر میشه.


راستش بعد از تموم کردن بازی نکته خاصی من ندیدم و یا جایی نخوندم که اضافه بشه اما دو قسمت مجزا باز میشه که اون ها هم ارزش تجربه کردن دارن...شاید دلیل اصلی که باعث شد بازی جوری طراحی نشه که بخواهیم چند دفعه بریم عرضه شدن یک بازی از این سری باشه...Alan Wake's American Nightmare...الان تو بازار موجوده مطمئنا دیدیش...بعد از پایان این بازی اون رو هم حتما تجربه کن میشه گفت ایرادات موتورگرافیکی نسخه کامپیوتر و یک سری ضعف های بازی در اونجا کاملا از بین رفته و آلن دیرتر خسته میشه خدا رو شکر!
البته اینو بگم که داستان بازی در این شماره تموم نمیشه و ادامه داره و ماجرا در بازی Alan Wake 2 ادامه پیدا می کنه که برای کنسول ها و نسل بعد بازی های کامپیوتری عرضه میشه و حداقل باید دو سال دیگه منتظرش بود...

یک نکته جالبی بهت بگم تو اکثر بازی ها نارنجک flash اصلا کاربردی نداره ولی تو این بازی مهمترین عامل نابودی دشمنانه...حتما این ها رو جمع کن چون جلوتر درگیری های واقعا شدیدی در انتظارته....بازی از اون سری بازی ها نیست که انجام دادن رفتارهای مختلف یا کارهای مختلف چند پایان داشته باشه چون اصلا پایانی اینجا در کار نیست میشه بازی alan wake رو پایان اولین فصل این سری داستان ها دونست...مثل یک پایان نسبتا جمع و جور هر فصل سریال ها این بازی ها در پایانش جمع و جور تموم میشه ولی هنوز ادامه داره.فقط جمع کرده تمامی برگه های داستان ها باعث میشه ایتم های بیشتری باز بشه بخصوص در بازی American Nightmare باعث میشه اسلحه های بهتری رو باز کنی و این خودش تنها دلیلی میشه که جز دیلی لذت بردن این بازی رو چند بار رفت....

اين تصویر برای مهمان پنهان می‌باشد.
برای ديدن آن ثبت نام و يا وارد سايت شويد.



بیاد داشته باشید بهتر است به یکباره خاموش شد تا ذره ذره محو شدن
كاربر(ان) زير تشكر كردند: e r o s

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

08 نوامبر 2012 06:26 #30017 توسط e r o s
پس این می‌تونه تنها ایراد کار باشه. حتما می‌بایست یه اسلحه جدید می‌داشت یا امکانات بیشتر واسه دادن انگیزه برای بازی دوباره با درجه نایتمر.
بعد از یه بار تموم کردن این درجه تازه باز می‌شه! حالا چه انگیزه‌ای واسه تجربه دوبارش هست؟ نه کاستومی نه اسلحه‌ای نه هیچ چیز جدید؟!
داستان به قدری قوی هست که چندبار دیدنش هم بی‌نهایت لذت بخش باشه اما از نقطه نظر گیم پلی می‌گم این ضعف‌ بزرگیه.

This is BREAKING NEWS

اين تصویر برای مهمان پنهان می‌باشد.
برای ديدن آن ثبت نام و يا وارد سايت شويد.

كاربر(ان) زير تشكر كردند: شايان

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

مدیران انجمن: Ehsanblackfire

Please publish modules in offcanvas position.