- ارسال ها: 21
- تشکرهای دریافت شده: 9
سینما و تئاتر
Ehs@n نوشته: سلام.
نسیم جان پوزش میخوام که اسم تاپیک رو موقتی تغییر دادم.
اما اصل مطلب رو که فرزام برام تو فیس بوک فرستاده بود.
________________________
آقای فرجالله سلحشور در گفتگوی اختصاصی با «خبرگزاری کانون دانش آموزی ایران(پانا) » گفتند: «آمدن آنجلینا جولی به ایران اتفاق خوبی است برای سینمایی که «فاحشهخانه» است. این سینما باید هم برای ادامه فعالیت خود فاحشه بینالمللی بیاورد.»
آقای سلحشور عزیز،
متن ترجمهی شدهی سخنان شما را در بارهی خودم و سینمای ایران خواندم و بسیار متاسف شدم. من آشنایی زیادی با سینمای ایران نداشتم. قبلا نامهایی مانند امیر نادری، داریوش مهرجویی، عباس کیارستمی، رخشان بنیاعتماد… و تنی چند را شنیده بودم و موفق به دیدن برخی از آثار سینمایی ایشان شده بودم اما افتخار آشنایی با شما را نداشتم حرفهای شما مرا واداشت تا در مورد سینمای ایران بیشتر تحقیق کنم و این به قول شما حکایت همان عدوی ست که سبب خیر میشود. در تحقیق من از سینمای ایران با نام میرزا ابراهیمخان صحافباشی آشنا شدم که جهانگردی روشنفکر بود و نخستین پرزکتور را به ایران آورد و اولین سینما را در ایران تاسیس کرد. او سفرنامهیی دارد. در مقالهیی خواندم که در سفرنامهاش ماجراهای مختلفی از لندن آن سالها، اواخر قرن نوزدم، نقل میکند و از جمله مینویسد:« (نقل به مفهوم) دو ثلث زنان لندن فاحشهاند و یک ثلث دیگر هم چنیناند اما نمود ندارند.» احتمالا به این دلیل او زنان قرن نوزدهمی لندن را فاحشه میدانسته است که با مردان دست میدادهاند، لبخند میزندند و گاه بدون کلاه و روسری در معابر عمومی دیده میشدند و از نظر او اینکارها را فقط زنان فاحشه انجام میداند.(شرح حال خواندنی میرزا ایراهیم خان صحافباشی ) به هر روی اینگونه که پیداست امروز نیز بعد از صد و اندی سال شما هم ملاکتان برای فاحشه خواندن و هرزه نامیدن دیگران همین «آزاد بودن» است و من خوشحال هستم که شما مرا با این تعبیر و تفسیر «هرزه» مینامید و اگر سینمای ایران را «فاحشهخانه» میخوانید درواقع دارید از این سینما تعریف میکنید و اگر بخواهیم حرف شما را برگردانیم به سخن دنیای پیشرفته «فاحشهخانه» میشود «خانهی آزادیخواهان» و من قبول دارم برخی از زنان سینمای ایران زنان آزاده و آزادیخواهی هستند که در منظر شما «هرزه» دیده میشوند.
اجازه بدهید مانند دوستانتان شما را حاج فرج صدا کنم و بگویم حاج فرج عزیز شاید شما ندانید اما من دختری به نام زهرا دارم که در اتیوپی به دنیا آمده است و من او را به فرزندخواندهگی قبول کردهام و مانند سه فرزندی که از برد به دنیا آوردهام و مانند پسر کامبوجی و ویتنامیام دوستاش میدارم. کمی دنیای خود را وسیعتر کنید بیشک چهرهیتان هم از این حالت عبوس نجات پیدا میکند و کمی زیباتر میشوید چهرهی زیبا مهم نیست و اینقدر از این که چهرهی زشتی دارید نسبت به زیبارویان حسادت نکنید روح زیبا نایب است وگرنه تا دلتان بخواهد یوسف و زلیخای زیباروی روی زمین به عمل میآید.
اگر ما هم مانند شما در دو قرن پیش زندهگی میکردیم «برد» شما را دعوت به دوئل میکرد و اگر فیلم «تروا » را دیده بودید حتما از این تهدید تنتان میلرزید و حتما بسیار خوشحال هستید که ما چند قرنی پیشرفتهتر هستیم و مردان خود را صاحب زنانشان نمیدانند و شما را دعوت به دوئل نمیکنند. اما من شما را دعوت میکنم که با دیدی فراختر به زندهگی و انسان و تاریخ و جهان بنگیرید شاید از این بیماری ویرانگر نجات پیدا کنید و چون «زلیخا» جوان و زیبا شوید.
با بهترین آرزوها
آنجلینا جولی ویت
19 اکتبر 2011
_____________________________
پ.ن:بعد از خوندن این مطلب فکر میکنم باید به حال ایران و ایرانی گریست.
به نقل از وبسایت یاوه های اینترنتی
mostafazizi.net/2011/11/13/froth/
"وقتی چند ماه پیش «یاوههای اینترنتی» را مینوشتم نمیدانستم خود عامل «یاوه»یی میشوم! اما ناخواسته این اتفاق افتاد و اکنون نامهیی از «آنجلینا جولی به فرجالله سلحشور» دست به دست میچرخد که حاصل سرخوشی بعداز ظهری از بعدازظهرهای دلگیر پاییزی بندهی سراسر تقصیر است! جهت زدودن عذاب وجدان یاوههای اینترنتی دو را حضورتان تقدیم میکنم!
باز هم پرفسور حسابی!
ظاهرا جناب پرفسور حسابی آلبومی عکس با انیشتاین دارند که فرزند گرامیشان جناب مهندس ایرج حسابی هر از گاه یکی از این عکسها را رو میکنند. منتها فقط نکته در این است که چون جناب پرفسور محمود حسابی، حسابی وقتشان گرانبها بوده است خودشان فرصت حضور پیدا نمیکردند و کسان دیگری را میفرستادند تا بهجای ایشان با آلبرت انیشتین عکس بگیرند و بیاورند. قبلا عکسی که کورت گودل با انیشتین به جای ایشان گرفته بود در اینترنت انتشار پیدا کرد و اینبار عکسی که بهرام کورشوناوغلو (Behram Kurşunoğlu) فیزکدان تًرک به جای او انداخته! کورشوناغلو متولد ترکیه است و از فیزکدانهای فیزیک کوانتوم محسوب میشود. او در سال ۲۰۰۳ در میامی فوت کرد.
* ماجرای آنجلینا جولی
وقتی فرجالله سلحشور آن حرفها، حرف که چه عرض کنم آن خزعبلات، را سر هم کرد و زنان سینمای ایران را «هرزه»ها و «فاحشه»هایی مانند «آنجلینا جولی» نامید. جوابیههایی از سوی هنرمندان مختلف منتشر شد و سخنان او مورد نقد قرار گرفت و به شکلهای مختلف محکوم شد اما در این میان هیچکس از حق آنجلینا جولی دفاع نکرد. گویا این بخش از سخنان سلحشور مخالفی نداشت! تصمیم گرفتم متنی بنویسم و در آن به موضوع «فاحشه» خواندن زنان در فرهنگ مسلط مردسالارانه بپردازم و از آنجلینا جولی دفاع کنم. نه به دلیل این که ایشان بازیگر محبوب من هستند، اگر بخواهم بازیگران مورد علاقهام در تاریخ سینما را بنویسم او در جایی پایینتر از سوسن تسلیمی قرار میگیرد، بلکه به این دلیل ساده که به او توهین و بی احترامی شده بود و باید کسی از هموطنان توهین کننده به دفاع برمیخواست تا حرف ناحسابی یک نفر به حساب تمام مردم کشوری و فرهنگی گذاشته نشود.
شروع به نوشتن که کردم دیدم بهتر است از زبان خود آنجلینا جولی بنویسم تا تاثیر بیشتری داشته باشد و دراماتیزهتر شود کمی هم چاشنی نظز به آن اضافه کردم و با مقدمهی کوتاهی در غوزک پلاتینی منتشر کردم.
هنوز ساعتی از انتشار نامه در وبلاگام نگذشته بود که دیدم متن نامه بدون اشاره به غوزک پلاتینی به عنوان نامهیی واقعی منتشر شده است و به سرعت درحال بازنشر در فیسبوک و وبلاگهای مختلف است. سریعا پینوشتی در وبلاگام قرار دادم.
پینوشت: ازم میپرسند اینو خودت نوشتی؟ میگم پَ نه پَ آنجلینا جولی نشسته خاطرات میرزا ابراهیم خان صحاف باشی را خونده واسه حاج فرجالله سلحشور نامهی عشقولانه نوشته.
اما دیگر کار از کار گذشته بود و متن نامه بهسرعت در سطح اینترنت منتشر شد بود و ایمیلهای مختلفی دریافت میکردم که در آنها بدون اشاره به منبع خبر نامهی نوشته شده توسط خودم را به عنوان نامهی آنجلینا جولی برایام میفرستادند و گاه از آشنایی او به سینمای ایران و شهامتاش ابراز شگفتی میکردند!
به هر حال تنها عاملی که موجب شد این نامه واقعی تلقی شود و به نام آنجلینا جولی منتشر شود این بود که عادت به ذکر منبع نداریم و کپی پیست کردن و حق تالیف در فضاهای مجازی محترم شناخته نمیشود و همین موضوع موجب گسترش جعلیات زیادی شده است. در همین رابطه خوب است به موارد زیر هم اشاره شود:
۱- نامهیی که به نام داوود رشیدی در این رابطه منتشر شد را شهاب حبیبی نوشته است و هیچ ربطی به داوود رشیدی ندارد.
۲- نامهیی مارتین اسکورسیزی را هم مانا نیستانی نوشته است و نخستینبار در فیسبوکاش آن را منتشر کرد.
۳- جملهیی هم که به عنوان جملهیی از صادق هدایت در این رابطه منتشر شد که:«فاحشه را خدا فاحشه نکرد آنان که در شهر نان قسمت می کردند، او را لنگ نان گذاشته اند، تا هر زمان که خود لنگ هم آغوشی ماندند، او را به تکه نانی بخرند . “صادق هدایت”» از آن صادق هدایت نیست احتمالا یک رانندهی کامیون خوشذوق فهیم پشت کامیوناش نوشته بوده است.
۴- نامهیی که به نام «نامهی چارلی چاپلین به دخترش» سالهاست دست به دست میچرخد نویسندهاش فرجالله صبا است که آن را به عنوان طنز در مجلهی روشنفکر در قبل از انقلاب نوشته بود.
متاسفانه جملهها و متنهای جعلی به نام دکتر شریعتی و کوروش کبیر و حالا صادق هدایت رواج گستردهیی پیدا کرده است و شاید دلیل اصلیاش این باشد که همه دوست داریم حرف دلمان از زبان ناآشنایی شنیده شود و ضمنا به منبع داشتن و موثق بودن هم اهمیت نمیدهیم. اگر این ماجرای آنجلینا جولی یک درس برای ما داشته باشد این است که متن بدون منبع و ماخذ را منتشر نکنیم و در پی منبع و ماخذش باشیم."
لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
- ارسال ها: 1379
- تشکرهای دریافت شده: 408
Nasim نوشته: Alice In Wonderland
شاید بعضی ها کارتون آلیس رو که وقتی بچه بودیم پخش می کرد یادشون باشه . یا حتی کتابش رو خونده باشن که یکی از زیباترین شاهکارهای ادبیات کودکه !
فیلم آلیس در سرزمین عجایب تیم برتون یکی از زیباترین اقتباس ها از این کتابه ! بخصوص از نظر جلوه های گرافیکی و در واقع ساخت سرزمین Underland به زیباترین شکل ممکن ! اما نکته ئ جالب درباره داستان این فیلم اینه که این داستان توی کتاب نیست ! در واقع داستان فیلم یک برداشت آزاد از داستان کتابه ! آلیس در فیلم بزرگ شده و به سن ازدواج رسیده ، خانواده اش از او میخوان که با پسر شریک پدرش ازدواج کنه . ولی آلیس که در مراسم نامزدی خودش حواسش بیشتر به یک خرگوشه توی یک لانه خرگوش میفته - مثل همیشه - و طبق روال همیشگی وارد سرزمین عجیب میشه . اما آلیس فکر میکنه که این سرزمین و موجوداتش رو همیشه توی خواب میدیده و فراموش کرده بوده که در کودکی به اینجا اومده. اما اتفاقاتی که در این سرزمین براش رخ میده در پایان فیلم باعث تحول شخصیتی اون میشه و اون رو به راه دیگری هدایت میکنه ...
هیچکس بجز ذهن خلاق تیم برتون نمیتونست اقتباس آزادی مانند این از آلیس بسازه !
فیلم محصول سال 2012 هست
تاریخ اکران فیلم : 5 مارس 2010
فیلمنامه نویس:لیندا وولورتون
بازیگران:میا واسیکوفسکا،جانی دپ، هلنا بوهنم کارتر،آن هاوثوی ...
ترانه سراو خواننده:آوریل
فروش در باجه:$200,000,000
جوایز:
برنده بهترین کارگردانی هنری و بهترین طراحی لباس از اسکار
نامزد بهترین جلوه های ویژه از اسکار
برنده بهترین طراحی لباس از آکادمی فیلمهای علمی-تخیلی،فانتزی و ترسناک امریکا
برنده بهترین فیلم فانتزی از آکادمی فیلمهای علمی-تخیلی،فانتزی و ترسناک امریکا
نامزد برای بهترین گریم ، طراحی و جلوه های ویژه از از آکادمی فیلمهای علمی-تخیلی،فانتزی و ترسناک امریکا
همچنین برنده ئ 11 و چندیدن نامزدی از دیگر جوایز جهان
آلیس
کلاهدوز دیوانه
ملکه سفید
ملکه سرخ
لینکشو داری ؟ من ندیدم
اگه داری با زیرنویس بده


www.fullmjj.ir
لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
- ارسال ها: 1379
- تشکرهای دریافت شده: 408
اگه راست میگی و اینا ترسناکن لینک هاشو بذار ببینم .mohammadmjlover نوشته: سلام دوستان این جا لیست 10 فیلم برتر ترسناک سینمارو گذاشتم
![]()
![]()
![]()
![]()
البته من اینو تو یه ایمیل دیدم
![]()
«فعالیت فراهنجار» (اورن پولی، 2009)
در این فیلم از جمجمههای کرمگذاشته و اسباببازیهای شرارتبار خبری نیست. اینجا با یک اکشن تریلر روبرو هستیم که به سبک مستند تصویر شده است.
«مرا به جهنم ببر» (سام ریمی، 2009)
کارگردان «اسپایدرمن» چیزی ارائه میدهد که نمونه آن کم پیدا میشود: یک فیلم ترسناک که هم شما را به خنده میاندازد و هم واقعا میترساند؛ پیرزنانی که نفرین میکنند و آدمهایی که به سزای اعمال خود میرسند.
«الان نگاه نکن» (نیکلاس روگ، 1974)
«فراموشنشدنی» بهترین توصیفی است که درمورد این اجرا از داستان دافنه دو موریه درباره زوجی عزادار در ونیز میتوان به کار برد. گذشته از این، اگر اتفاقات فیلم شما را نترساند، موهای دانلد ساترلند قطعا ترسناک است.
«حلقه» (هیدئو ناکاتا، 1998)
چه کسی میدانست یک نوار ویاچاس بتواند این طور تماشاگران را در سراسر دنیا به وحشت بیندازد؟ این فیلم ساده و متکی بر فضاسازی را خیلیها ترسناکترین فیلم ژاپنی تاریخ سینما میدانند.
«خانه خاموش» (گوستاوو هرناندز، 2010)
یک شاهکار اوروگوئهای بدون قطع درباره پدر و دختری که به یک خانه زراعی ترسناک نقل مکان میکنند و به شکلی اجتنابناپذیر در اعماق جنون فرو میروند.
«حیلهگر» (جیمز وان، 2010)
هرچند این فیلم را کارگردان «اره» ساخته، اما در آن از خون و خونریزی خبری نیست. اینجا تنها تنش داستان است که ترس را به اوج میرساند. داستان درباره خانوادهای است که نباید اجازه بدهند ارواح شیطانی پسر کوچکشان را که در اغماست، تسخیر کنند.
«تلالو» (استنلی کوبریک، 1980)
تنها، خوفانگیز، هولناک و یکی از معدود فیلمهای ترسناک که تکیه کلامهای آن ورد زبانها شد. اجرای کوبریک از داستان ترسناک استفن کینگ یکی از کلاسیکهای ماندگار ژانر وحشت است.
«یتیمخانه» (خوان آنتونیو بایونا، 2007)
گییرمو دل تورو کارگردان اسپانیایی و تهیهکننده «یتیمخانه» در این فیلم ماهرانه و صاحب سبک خیلی به کشت و کشتار کار ندارد و در عوض توجه خود را بر دنیایی شبحوار متمرکز میکند که نتیجه آن دهها لحظه بسیار ترسناک است.
«جنگیر» (ویلیام فریدکین، 1973)
کشیشانی با قباهای لرزان، دختری که ماده لزج سبز بالا می آورد و مراسم جنگیری غیرقابلبیان؛ فیلمی که بعد از 37 سال همچنان بسیار ترسناک است.
«آزمون» (تاکشی میکه، 1999)
این فیلم درباره بیوهمردی که دنبال همسری جدید است، با یک کلمه قابل توصیف است: «تزلزلناپذیر». سال 2001 در جشنواره فیلم ایرلند خیلیها هنگام دیدن فیلم از حال رفتند.



www.fullmjj.ir
لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
- ارسال ها: 1379
- تشکرهای دریافت شده: 408
اولاش قشنگ بود ولی دیگه کم کم لوس شد . البته از نظر من . من تا قسمت 25 همه رو اصل خریدم از این به بعد فقط دانلود میکنم چون فقط برای سرگرمی میشه دیدش و ارزش چند بار دیدن رو نداره .
ستایش :,
یه فیلم بسیار مسخره که از همون اول فقط چند قسمتشو دیدم . فقط تو فیلم ها چیزی که خوب بلدن نشون بدن . ناراحتی , درد , مشکلات و...... از این چیزاست . کلا نه این سریال . فیلم و سریال ایرانی همینه و همش کشش میدن . بعد یوهو میبینی اخرشو تو یه قسمت تموم میکنن .
طلا و مس خیلی وقت پیش اومده بود بیرون . من همون اولاش رفتم دیدم . خیلی قشنگ تر از فیلم های دیگه ایرانی بود .
راستی به نظرتون چه فیلم ایرانی ترسناکه که دیدین ؟
به نظر خودم ترسناک ترین فیلم ایرانی "خوابگاه دخترانه"




www.fullmjj.ir
لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
موافقم ! کاش این عکسو نمیذاشتی ! من به خاطرات فرو رفتم ...Ehs@n نوشته: ترسناک ترین فیلم ایرانی شب بیست و نهم.البته این فیلم رو بعدا تغییر دادن.یعنی موضوعش رو کمی منحرف کردن.نسخه ی اولیش ظاهرا فوق ترسناک بوده.این فیلم محصول سال 69 هستش. بازیکران اصلیش هم مرجانه گلچین و حسین گیل و رضا رویگری و زنده یاد نادره خیر ابادی هستن.اگ این فیلم رو ندیدین سعی کنین یک بار ببینینش.ارزشش رو داره.ژانر ترسناک و درام هستش.
![]()

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.