جلسه ۶۶ دادگاه اایجی: رندی جکسون از مداخلههای خانوادگی و داروهای مصرفی مایکل میگوید (محتوای ناراحت کننده)
امروز فیلم بازجویی از رندی جکسون، برادر کوچکتر مایکل توسط وکلای کمپانی در دادگاه به نمایش درآمد.
مادر او، کاترین، پیشتر شهادت داده بود که تنها دو بار به خواست فرزنداناش در مورد مصرف داروهای مسکن با مایکل صحبت کرده بود، اما رندی جکسون در بازجویی خود گفت که تعداد مداخلههای خانوادگی برای ترک مصرف داروی مایکل بیش از این تعداد بوده است، چیزی در حدود ده مرتبه. کاترین گفته بود که مایکل از شدت درد دارو مصرف میکرد و وی از این موضوع باخبر بود اما هرگز تصور نکرد که پسرش دچار اعتیاد یا وابستگی به داروهای مسکن شده است. رندی جکسون در این بازجویی، دردهای برادرش را رد کرد و او را معتاد خواند. رندی همچنین در این بازجویی شهادت مادرش کاترین را به چالش میکشد و گاه در تضاد با او سخن میگوید.
فیلم بازجویی رندی جکسون
رندی گفت که بسیاری از خواهران و برادران در مداخلهها دخیل بودند و پزشکانی را با خود به همراه میآوردند تا به آنان کمک کنند. جانت و ربی همواره رندی را همراهی و حمایت میکردند. پدرشان جو نیز حامی آنها بود، گاه تیتو و مارلون حضور داشتند و مادرشان نیز یکبار آنها را همراهی کرده بود.
رندی در مورد مادرش کاترین گفت: "او نمیخواست بپذیرد که مایکل معتاد است و انکار میکرد، نمیخواست باور کند."
کاترین در دادگاه اظهار داشته بود که مایکل نگران حال او بود، به وی احترام میگذاشت و نمیخواست که مادرش در مورد مصرف داروها آزرده و دلواپس شود.
رندی در بازجویی گفت که برادرش مایکل به خوبی میدانست که چگونه برای مادرشان چاپلوسی کند.
او بیان داشت که این مداخلهها از میانه دهه ۱۹۹۰ و در کشور تایوان آغاز شد، جایی که مایکل تور برگزار میکرد؛ و سپس در مکانهای مختلفی از جمله هتلی در نیویورک در سال ۲۰۰۰، چهار تا پنج بار در نورلند طی سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۰۵ و نیز خانهی مایکل در لاس وگاس کمی پس از خاتمهی دادگاه ۲۰۰۵ و آخرین خانهی مایکل در کاروول وود در سال ۲۰۰۹ ادامه یافت.
رندی گفت که چیزهایی شنیده بود و برای همین همراه با خواهرش ربی به تایوان رفت. این نخستین مداخلهی آنان بود. رندی گفت که آنها میخواستند به عنوان یک خانواده به مایکل عشق بورزند تا احساس آسودگی نماید و از مصرف دارو دوری کند.
یکبار رندی نامهای به تمام اعضای خانواده از جمله مادرش نوشت و گفت که باید به مایکل کمک کنند تا مصرف داروهای مسکن را کنار بگذارد. او ایمیل نفرستاد زیرا تمامی اعضا از این سرویس استفاده نمیکردند. جانت، ربی و پدرش به او پاسخ داده بودند. رندی میگوید همه شوکه شده بودند و مادرشان هم چیزی را باور نمیکرد.
"من نام همه را در آن نوشتم. همه. تا مطمئن شوم که همگی موضوع را میدانند. من میگفتم که او (مایکل) معتاد است و معتادان مسئولیت اعمال خود را بر گردن نمیگیرند."
در جلسههای پیشین دادگاه یک پزشک شهادت داده بود که به عقیدهی وی، مایکل در دورههایی از زندگیاش به داروهای ضد درد وابستگی پیدا کرده بود و نیز اینکه وابستگی با اعتیاد متفاوت است. (خبر)
رندی گفت که مایکل همیشه درخواست مداخلهی آنها را رد میکرد و طی سالهای اخیر از خانوادهاش فاصله گرفته بود. مایکل در پنج سال پایانی عمرش با رندی صحبت نمیکرد.
رندی دلیل را از دید خود اینچنین بیان میکند: "مایکل نمیخواست خانواده او را در این وضعیت ببیند به همین دلیل زیاد با خانواده رفت و آمد نمیکرد. او از من پنهان میشد."
رندی گفت که مایکل نمیخواست کسی صدایش را بشنود زیرا دارو مصرف کرده بود و نمیتوانست خوب صحبت کند.
تابستان سال گذشته، پس از یک آشوب خانوادگی و دخالت رندی، جانت، ربی و جرمین در امور بنیاد مایکل جکسون و فرزندان وی، پاریس دختر مایکل در توییترش نوشت که اکنون برایش مشخص شده است که چرا پدرش از خانواده فاصله گرفته بود. پاریس تهدید کرده بود که این عده جزای کارشان را میپردازند. آنها کاترین را از پاریس، پرینس و بلنکت دور کرده بودند تا بنا بر گفتهی برخی، او را وادارند تا علیه بنیاد مایکل وارد عمل شود. پرینس نیز این عده را به دروغگویی و فریبکاری متهم کرد و گفت که پدرش در مورد آنان به وی هشدار داده بود.
رندی جکسون در بازجویی گفت هر بار که تصمیم به مداخله گرفته بود، در نتیجهی تماس تلفنی بود که از گریس روآمبا، پرستار فرزندان مایکل دریافت کرده و شنیده بود که مایکل بیش از حد از داروها استفاده میکند.
یکبار در اوایل تا میانهی سال ۲۰۰۰ گریس با رندی تماس گرفته و خبر داده بود. مایکل در نیویورک اقامت داشت. رندی همراه با جانت، ربی و تیتو به نزد مایکل رفت.
رندی: "گریس گفت که باید به اینجا بیایید، چیز بیشتری لازم نبود بگوید."
رندی در نیویورک از مایکل خواست تا به مرکز درمان اعتیاد برود اما مایکل نپذیرفت. رندی به خاطر نمیآورد که آیا مایکل مصرف دارو را پذیرفته یا انکار کرده بود.
رندی والدینشان را در جریان این مسئله قرار نداده بود تا نگران نشوند.
در نوبتهای بعدی، رندی همراه با تعدادی از خواهرها و برادرها به نورلند میرفت و یکبار جانت، پزشکی را همراه خود آورده بود.
نخستین مداخله در نورلند در سال ۲۰۰۲ با حضور مادرشان صورت گرفت. کاترین پیشتر در این مورد شهادت داده بود. مایکل حالش خوب بود و قضیه منتفی شد. کاترین گفته بود از شرکت در این مداخله احساس شرمساری کرده بود.
در نوبتهای بعدی کاترین آنها را همراهی نمیکرد اما رندی میگوید که جانت و ربی همواره با او همراه میشدند و از او حمایت میکردند. وی گفت پدرشان نیز حامی آنها بود. تمامی این مداخلهها پیش از دادگاه سال ۲۰۰۵ به وقوع پیوسته بود.
یکبار وقتی رندی، ربی و جانت به نورلند رسیدند، مایکل آنجا نبود. رندی ادعا کرد که کارمندان مایکل از وی بیمناک بودند و پنهانی به مایکل حضور وی را خبر داده بودند و مایکل نیز مکان را ترک کرده بود تا رندی را نبیند.
رندی: "حضور من برایشان خبر بدی بود. میگفتند باز رندی آمده است تا اوضاع را برهم بزند."
بار دیگر گریس از نورلند با رندی تماس گرفت. رندی گفت که سایر خواهران و برادران شاید جکی، ربی، تیتو یا جانت نیز با گریس صحبت کرده بودند و شاید مکالمه، گروهی بوده است.
آنها علیرغم اینکه اجازهی ورود نداشتند و مایکل نمیخواست ایشان را ببیند، از دروازههای نورلند گذشته و به دیدن مایکل رفتند. یکی از برادران به طرف دروازه رفته و آن را گشوده بود زیرا نگهبانان در را باز نکرده بوند.
رندی با خنده و در حالیکه به دوربین نگاه میکند و عینکاش را روی سرش زده است، میگوید: "به او گفتم که میخواهم او را به مرکز ترک اعتیاد ببرم و او گفت که نمیآید. گفتم چرا، میآیی و او گفت «نه، نمیآیم.»"
مایکل حرفی در مورد مصرف دارو نزده و یا چیزی را انکار نکرده بود. او نگفته بود که دارو مصرف نمیکند یا مشکلی ندارد. مایکل طی دو ساعتی که آنها آنجا بودند فقط گفته بود: "نگران نباشید، من حالم خوب است، من جایی نمیروم."
رندی در پاسخ به این پرسش که آیا مایکل براستی حالش خوب بود، پاسخ مثبت داد اما گفت که فکر میکرد مایکل مشکل دارویی دارد.
رندی، گریس را مسبب وابستگی دارویی مایکل اعلام کرد و در اظهار نظری متناقض ادعا کرد که گریس که نگران حال مایکل بود و با رندی تماس میگرفت تا کمکی کند، برایش دارو تهیه میکرد. رندی گفت که فکر میکند "نه گفتن" به مایکل برای گریس سخت بود.
رندی: "من از اینکه به او «نه» بگویم، نمیترسیدم. به همین خاطر با من گلاویز میشد. اما او فقط ۴۰ کیلو وزن داشت و کاری از دستاش برنمیآمد."
این را رندی با خنده میگوید.
رندی جکسون گفت که بعدها در یک داروخانه گریس را در حال خرید دارو برای برادرش دید و به همین دلیل پرستار فرزندان برادرش را اخراج کرد زیرا به ادعای وی، مایکل چنین خواسته بود. رندی بیان داشت اینکه گریس برای برادرش دارو تهیه میکرد و سپس از او میخواست که برای حل مشکل پیش قدم شود، وی را ناراحت مینمود و او گریس را به درون داروخانهها تعقیب میکرد تا وی را به دام بیاندازد. این اخراج از کار در سال ۲۰۰۴ یا ۲۰۰۵ رخ داده بود.
رندی مدعی شد که با اخراج گریس موفق شد مانع مصرف مایکل شود. این مداخله درست پیش از آغاز دادگاه رخ داد و رندی میگوید مایکل موفق شد خود را برای دادگاه آماده نماید. اما گریس بازگشت. رندی به ربی گفته بود که مایکل را ترک نکند زیرا رندی به گریس اعتماد نداشت و دوباره وی را اخراج کرد.
"من متوجهی یک الگو شدم. هر وقت گریس آنجا بود، حال مایکل بد میشد. بنابراین گریس را اخراج کردم."
(گریس پس از پایان دادگاه سال ۲۰۰۵، مایکل و فرزنداناش را به دور دنیا همراهی میکرد و همچنان پرستار آنها بود.)
وکلای کاترین جکسون در پی گریس هستند تا او را بیابند و به دادگاه بیاورند تا اظهارات رندی را نقض کند. گفتههای رندی جکسون به سود وکلای کمپانی خواهد بود. کمپانی کوشیده است تا در دادگاه مایکل را به عنوان فردی معتاد که چهرهاش به خاطر اتهامات مخدوش شده و توانایی خلق درآمدهای بزرگ را نداشت، به تصویر بکشد و در مقابل، وکلای کاترین کوشیدهاند تا این ادعا را باطل کنند.
رندی در مورد دادگاه جنایی سال ۲۰۰۵ علیه مایکل، گفت که برادرش پیش از آغاز دادگاه بسیار ترسیده بود و یکبار که به عقیدهی رندی تحت تاثیر دارویی بود، مجبور شده بود برادرش را به بیمارستان و سپس به دادگاه برساند.
طی دادگاه سال ۲۰۰۵ مایکل دچار اسپاسم شدید در ناحیهی کمر شد و به دلیل درد بسیار، مسکن دریافت میکرد. در حالیکه مادر، همکاران و پزشکان مایکل گفتهاند که کمردرد مایکل جدی و حقیقی بود، رندی امروز آن را انکار کرد. این کمر درد یک روز باعث شد تا کار مایکل به بیمارستان بکشد و او با شلوار راحتی در جلسهی دادگاه حاضر شد زیرا مستقیم از بیمارستان به دادگاه میرفت. آنها به دلیل رفتن به بیمارستان دچار تاخیر شده و قاضی تهدید کرده بود که اگر مایکل به جلسه نرود، او را زندانی خواهد کرد. رندی مدعی شد که دلیل تاخیر مایکل، نه کمر درد او، بلکه ترساش از حضور در دادگاه بوده است.
رندی مدعی شد که از طریق اخبار، در مورد تاخیر مایکل باخبر گشته و بسیار آشفته شده بود. او به بیمارستان رفت و مایکل به او گفت که به دادگاه نخواهد رفت. وقتی وکیل از رندی پرسید که آیا مایکل به خاطر مصرف دارو به بیمارستان رفته بود، او گفت خیر، به بیمارستان رفت زیرا نمیخواست به دادگاه برود.
رندی همچنین گفت: "مایکل نمیتوانست به کدامیک از افراد دور و برش اعتماد کند، زیرا آنها به او دروغ میگفتند تا موقعیت خودشان را در نزد او تثبیت کنند."
رندی مورد دیگری را پس از اتمام دادگاه ۲۰۰۵ به یاد آورد. این اتفاق در خانهای در بورلی هیلز که از آن با عنوان شدو وود (Shadow Wood) یاد شده است، رخ داد. رندی میگوید آن خانه پنجاه هزار فوت مربع وسعت داشت و از آن متنفر بود زیرا بیش از حد بزرگ بود.
رندی مدعی است که پرستار گریس با او تماس گرفته و گفته بود که مایکل مقدار زیادی از داروی تجویزی پزشکان را که به نام وی برای مایکل صادر شده بود، مصرف نموده است. رندی میگوید گریس به او خبر داده بود که مایکل تحت تاثیر دارو قادر به شمرده سخن گفتن نبود. در این زمان فرزندان مایکل و مهمانانی در خانه حضور داشتند. رندی پس از مراجعت به خانه با هدایت گریس تمامی داروهایی که به دستاش رسید را جمع آوری نمود و برای صرف خوراک به طبقهی پایین رفت که شنید مایکل از هوش رفته است. رندی بیان داشت که پس از آنکه مایکل را که به زمین افتاده بود، بلند کرد و در تختاش قرار داد، با یک پزشک تماس گرفت. پزشک دارویی برای رفع تاثیر مسکنها تزریق کرد و از آنها خواست که جانب مایکل را ترک نکنند. رندی گفت که جزئیات کلاماش با مایکل را به خاطر نمیآورد اما به او گفته بود که خانواده، دوستاش دارند و میخواهند کمکاش کنند.
رندی: "دکتر گفت که کسی باید در کنارش بخوابد، مراقب باشد که او بالا نیاورد و خفه نشود."
رندی از یکی از پسران خانوادهی کاسیو خواست تا نزد مایکل بماند. خود نیز شب در خانه ماند. روز بعد مایکل دیر هنگام از خواب برخاست. رندی پرسیده بود که آیا چیزی از شب گذشته به خاطر میآورد. امجی گفته بود: "نه، نه، فقط چیزهایی میشنیدم."
مایکل به رندی گفته بود که دارویی مصرف کرده بود تا بتواند بخوابد و اینکه کار اشتباهی مرتکب شده و معذرت خواسته بود.
رندی گفت که پس از مداخلهی وگاس، گریس به او گفته بود که مایکل ترک کرده و پاک است.
"من سعی کردم به او کمک کنم اما نتوانستم افراد زیادی را با خود همراه کنم."
رندی گفت که وضعیت جسمانی مایکل در سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۷ یا ۲۰۰۸ در ایرلند مساعد بود.
خانوادهی جکسون در سپتامبر ۲۰۰۷ بیانیهای را برای مجلهی پیپل فرستاده بودند که شایعهی اعتیاد مایکل و مداخلههای خانوادگی را رد میکرد. این نامه توسط کاترین، لاتویا، جکی، مارلون، تیتو و جرمین امضا شده بود. پیشتر کاترین در این باره در دادگاه شهادت داده و دوباره شایعات را رد کرده بود. در آن روز وکیل کمپانی از کاترین پرسیده بود که آیا مایکل از وی خواسته بود تا نامه را امضا کند. کاترین رد کرده بود.
امروز رندی گفت که وقتی این شایعات در سال ۲۰۰۷ منتشر شده بود، گریس روآمبا و ریمون بین، سخنگوی مایکل به او گفته بودند که رندی پشت این جریان است و اطلاعات را به جراید داده است. رندی در بازجویی ادعا کرد که این موضوع ارتباطی با وی نداشته است و سخن گریس و ریمون بین به این دلیل بوده که رندی هر دوی آنان را اخراج کرده بود.
(اتهام درز اخبار خانوادگی به رسانهها، اتهامی است که امروز به طور گسترده توسط هواداران به رندی وارد میشود. تیجی و تاج جکسون، برادر زادههای رندی، پیشتر در شهادت خود از گریس دفاع کرده و او را فرد صادقی خوانده بودند. تیجی همچنین گفته بود که پس از فوت مایکل، گریس به نزد فرزندان او بازگشت اما با مداخلهی تعدادی افراد خانواده که اکنون گمان میرود رندی، ربی و جانت بودهاند؛ مجددا از کار برکنار شده و بدین ترتیب خواست فرزندان مایکل نقض شده بود.)
رندی گفت مایکل از افراد خانواده خواسته بود تا بیانیه را امضا و در مجلهی پیپل منتشر کنند. رندی، ربی، جانت و پدرشان نامه را امضا نکردند. رندی گفت انتشار بیانیه، ایدهی مایکل بوده است.
وقتی مایکل در سال ۲۰۰۹ به کارول وود رفت، رندی و پدرش سعی کردند به خانه بروند اما اجازهی ورود نداشتند و نمیتوانستند با مایکل تماس بگیرند. رندی گفت نگهبانان به آنها اجازهی ورود نداده و گفته بودند که مایکل آنجا نیست.
رندی: "او مشکل دارویی داشت، خوب غذا نمیخورد، مسائل بسیاری در جریان بود و فشار روانی زیادی روی او وارد میشد."
رندی به خاطر نمیآورد که آخرین بار چه زمانی با مایکل صحبت کرده بود. او صحبت کردن با مایکل و دیدار او در سال ۲۰۰۹ را به خاطر نمیآورد. آخرین دیدار مایکل با خانوادهاش در جشنی در ۱۴ می صورت گرفته بود.
در سال ۲۰۰۹ پس از اخراج تمی تمی، خبر رسید که لئونارد رو، مدیر برنامهی مایکل شده است. سپس نامهای منتسب به مایکل منتشر شد که بیان میکرد پدر وی بدون اجازهی او، لئونارد را منصوب کرده و اینکه لئونارد حق دخالت در امور را ندارد.
رندی اما گفت که لئونارد بسیار فعال بود و به رندی گزارش میداد که حال مایکل مساعد نیست. رندی در آن زمان یک مرکز درمانی در سان فرانسیسکو را برای مایکل در نظر گرفته بود تا در آنجا وابستگی داروییاش را ترک نماید.
رندی گفت که در این مورد با والدیناش صحبت کرده و آنها از اینکه مایکل کمکی دریافت نمیکرد، نگران شده بودند. این در حالیست که کاترین پیشتر شهادت داده بود که هیچکس چیزی در مورد مشکل مایکل به او و پدرش نگفته بود، و اگر نه، آنها مداخله کرده و مایکل را نجات میدادند.
فرانک دلیو، آخرین مدیر برنامهی مایکل در سال ۲۰۰۹ بود. رندی او را ۲۰ تا ۳۰ سال بود که میشناخت. گفت مدیر خوبی بود. فرانک دیلو در سال ۲۰۱۱ در پی یک عمل جراحی قلب باز درگذشت. رندی گفت که وقتی دلیو در کما بود، در بیمارستان به عیادتاش رفته بود.
رندی گفت که هرگز مشاهده نکرده بود که مایکل نوشیدنی الکلی مصرف کند و نیز اینکه مشکل دارویی او طی سالهای ۲۰۰۰ یا ۲۰۰۹ پیوسته نبود.
رندی گفت که مایکل در مورد سوختگی پوست سرش با او صحبت کرده و گفته بود که بسیار دردناک است.
رندی هرگز مایکل را در حال مصرف دارو ندیده بود اما طی سالها تنها دو بار متوجه شده بود که برادرش به خوبی صحبت نمیکند. او هرگز تا پس از فوت برادرش در مورد پروپوفول نشنیده بود. وی همچنین گفت که مایکل هرگز از داروهای غیرقانونی یا مواد مخدر استفاده نمیکرد و مداخلههای ایشان صرفا به دلیل مصرف بیش از حد داروهای مسکن که توسط پزشکان تجویز شده بود، انجام میگرفت. رندی همچنین گفتههای خود را تصحیح کرد و گفت که نمیداند آیا میتواند عنوان معتاد را به برادرش اعطا کند یا خیر، زیرا پزشک نیست و نمیتواند تشخیص دهد.
رندی گفت که سعی کرده بود با پزشکان مایکل یکی در وگاس و دیگری در فلوریدا تماس گرفته و در مورد مصرف برادرش از آنها جویا شود اما آنان پاسخگو نبودند. حفظ حریم پزشک و بیمار یک قانون در آمریکا است. رندی نام پزشکان را به خاطر نداشت.
رندی همچنین در پاسخ به پرسش بازجو، گفت که مایکل در تورهایش مشکل خواب نداشت و به خوبی میخوابید. این گفته مغایر با تمامی اطلاعات داده شده توسط شاهدان بسیار در دادگاه است. رندی همچنین گفت که مایکل از تور لذت میبرد. مایکل شخصا سالها پیش گفته بود که علاقهای به برگزاری تور ندارد، اما تور را به خاطر هواداراناش و جمع آوری پول برای خیریهها انجام میداد.
رندی در این بازجویی بار دیگر به سرپرستان بنیاد برادرش پرخاش کرد. گفت که پس از فوت مایکل همه شوکه شدند. آنها هنوز مایکل را دفن نکرده بودند که جان برانکا، وصیت نامهی مایکل را به دادگاه تسلیم کرد.
رندی: "من از تمام اتفاقاتی که در دادگاه میافتاد و عملکرد برانکا و ویتزمن ناراضی بودم. ما هنوز داشتیم سعی میکردیم راهی برای سوگواری بیابیم و این افراد در دادگاه هستند و وصیت نامه و این چرندیات... من هنوز برادرم را دفن نکرده بودم."
در وصیت نامه سهمی از ثروت مایکل برای برادران و خواهراناش لحاظ نشده و تمام ثروت به سه فرزند مایکل، مادرش و سازمانهای خیریه رسیده بود.
رندی گفت که تنها چند روز پس از فوت مایکل، همه چیز را کنار گذاشت و در کنار کمپانی اایجی و کنی اورتگا درگیر برپایی مراسم یادبود مایکل شد که در روز ۷ جولای ۲۰۰۹ در استپلس سنتر برگزار گردید. رندی گفت شبها در محل میخوابید تا نمایش را حاضر کنند.
وکیل: "آیا کار با اایجی تجربهی مثبتی بود؟"
رندی: "افتضاح بود! (میخندد) نه، شوخی کردم. انسانهای خوبی بودند، خیلی خوب."
وکیل: "آیا به خاطر دارید که به رندی فیلیپس گفتید که مایکل خوشبخت بود که برای بازگشت به صحنه آنها را در کنار خویش داشت؟"
رندی: "گفتن این حرف را به یاد ندارم، اما به این معنی نیست که آن را نگفتهام. من آن زمان همین احساس را داشتم."
رندی مدعی شد که در میان خواهران و برادران از همه به مایکل نزدیکتر بود زیرا اختلاف سنی کمتری (سه سال) دارند، البته اختلاف سنی مایکل و برادر دیگرش مارلون، یک سال است. مایکل سالها پیش گفته بود که به جانت از همه نزدیکتر بوده است.
رندی همچنین گفت که مایکل از بودن در کنار بچهها بسیار لذت میبرد و برای آنها آشپزی میکرد.
منبع: eMJey.com / AP & CNN & LA Times