واییییی !!!
کلا این تاپیکو فراموش کرده بودم !
خیلی ممنون بهاره که یادم انداختی
(قسمت دوم)
تاتيانا ميگويد: بعد از فيلم برداري يكي از صحنه ها، مشغول استراحت بوديم. مايكل به دو پرنده كه بر روي لب پنجره در بالاي سر ما مشغول عشق بازي بودند اشاره كرد و گفت نگاه كن و خودش مشغول تماشا شد.... من دست پاچه شدم و خجالت كشيدم و رنگم سرخ شد.
بعد از اجراي مشترك آهنگ بر روي صحنه در تور بد: وقتي مايكل كلاهش را پرت كرد من در هوا گرفتمش و به سمت مسير خروجي صحنه رفتم. در همان حالم فرياد زدم: ”مايكل دوستت دارم“ فكر ميكنم خودم را لو دادم كه من هم يكي از طرفدارانش هستم... فكر ميكنم صدايم را در بين هياهوي جمعيت شنيد چون لبخند زد.
جو، پدر مايكل گفته بود كه تاتياتا شريك زندگي مايكل است و آنها يك روح هستند در دو بدن.
اولين تجربه ي تبلويدي به قول خودش: در يك مصاحبه گفتم كه اجرا با مايكل را دوست دارم. چيزي كه چاپ شد اين بود: من مايكل را دوست دارم.
بعد از بوسه بر روي صحنه: نميتوانستم باور كنم كه تبلويد ها چيزي در مورد اين اتفاق ننوشتند! اين ماجرا ها خوراك آنها بود! ميكو براندو آنشب از من عذر خواهي كرد و از من خواست قبل از پروازم به او تلفن كنم.
چرا از اين ايده كه بعد از اين همه سال با مايكل صحبت كنم استقبال ميكنم؟ ميخواهم بدانم آنشب چه اتفاقي افتاد و چرا من را از تور اخراج كردند. ميخواهم اين فرصت گفتگو با او را داشته باشم تا بعد از سالها بتوانم با اين مسئله كنار بيايم و به آرامش برسم.
به من گفته شد كه اگر مايكل عاشق تو شود و بخواهد با تو ازدواج كند، ديلو (مدير اجرايي مايكل در آن زمان) از اينكه ديگر نزديكترين فرد به مايكل نخواهد بود و به طبع ارزش و اعتبارش كاهش خواهد يافت، نگران خواهد شد.
كاترين مادر مايكل، مادر شوهر فوق العاده اي ميشد. او هميشه برخورد نرم و مهرباني با تاتيانا داشت و به نظر ميرسيد جانب او را دارد.
بعد از بوسه ي مايكل و تاتيانا بر روي صحنه، از تاتيانا در يك مصاحبه ي تلويزيوني در مورد رابطه اش با مايكل سوال شد. تاتيانا گفت كه مايكل هيچگاه مستقيما عشقش را نزد او اعتراف نكرده بود اما هميشه از افراد نزديك به مايكل و مخصوصا مادرش ميشنيد كه مايكل حقيقتا به او دلباخته است. در همين مصاحبه كاترين جكسون در طي يك تماس تلفني حرفهاي او را تاييد كرد و گفت كه مايكل شخصا به او گفته بود كه عاشق تاتيانا است.
ظاهرا افرادي كه در اين مصاحبه تاتيانا را سوال پيچ ميكردند، اعتقادي به حرفهاي او نداشتند. يكي از آنها ميگويد: مايكل تا به حال با هيچ زني رابطه جنسي نداشته است.
فردي كه كتاب خاطرات تاتيانا را همراه با وي به نگارش در آورده است در كتاب از تاتيانا ميپرسد (كتاب به شكل سوال و جواب است): فكر نمي كنيد ممكن باشد كه مادر مايكل تنها براي اينكه باور كند پسرش بالاخره عاشق يك زن شده است، تاييد كرده بود كه مايكل عاشق شما شده است؟ و يا اينكه آيا ممكن است مادر مايكل تنها براي دفاع از پسرش در برابر اين ادعا كه همجنس باز است، عشق او به شما را تاييد كرده باشد؟
تاتيانا ميگويد: عشق و اعتقادم به مايكل، به من براي پيشرفت و فعاليت قدرت و اراده بخشيد.
تاتيانا ميگويد: من هيچگاه بابت عشق و حمايتم از مايكل تاسف نخواهم خورد. گرچه آروز داشتم كه اي كاش او پاسخم را ميداد.
در مورد ادعاها و اتهامات عليه مايكل: من احساس ميكنم كه او به عشق، حمايت و از همه مهمتر كمك نياز دارد. من ميدانم كه رسانه ها به چنين داستانهايي نياز دارند. اما ديگر كافيست!
مايكل تنها مردي بود كه كليد راه يابي به قلب من را داشت.