Skip to main content


خنده در چهار چوب قوانین

بیشتر
14 سال 1 هفته قبل #7431 توسط farzam
پاسخ داده شده توسط farzam در تاپیک پاسخ: خنده در چهار چوب قوانین
خييييلي باحاله وحيد، دمِت گرم دوست من

She works so hard, just to make her way
For a man who just don’t appreciate

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
14 سال 1 روز قبل #7911 توسط FeanoR
پاسخ داده شده توسط FeanoR در تاپیک پاسخ: خنده در چهار چوب قوانین
قوانين رانندگی در مشهد:
قانون حق تقدم: اول نيسان مِره،بعد مو،بعد هرکی تِنست
کاربرد راهنما: فقط تو عروس کشون به صورت جُفتی مِزنِم ، در مواقع عادی آرنج رِ از شیشه ماشین مِدم بيرون وعين بال کِفتر چاهی تِکون مِدم
چراغ قرمز،ورود ممنوع،دور زِدن ممنوع،ورود آقايان ممنوع و... بِرِ موتور سِوارا تعريف نِرِفته و موتور سِواری که نِتِنه از تو پياده رو بِره موتور سوار نيست
چراغ زرد يعنی:گاز بِده يره فِس فِس نکو قِرمز رَف
انواع بوق:
بوقِ يِواش يعنی: سِلام نوكَره دِيی
تک بوق يعنی: بِرِسونُمت
بوق ممتد يعنی: بِکِش کنار يَره نيسان آبی دِره ميه

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
14 سال 1 روز قبل #7958 توسط Farnaz
پاسخ داده شده توسط Farnaz در تاپیک پاسخ: خنده در چهار چوب قوانین
طرز تهیه درست کردن نیمرو پسرها
توی کابینتهای بالای آشپزخونه دنبال ماهیتابه میگردن

توی کابینتهای پایینی دنبال ماهیتابه میگردن و بالاخره پیداش میکنن

ماهیتابه را روی اجاق میذارن

توی ماهیتابه روغن میریزن

توی یخچال دنبال تخم مرغ میگردن

یه دونه تخم مرغ پیدا میکنن

چند تا فحش میدن

دنبال کبریت می گردن

با فندک اجاق گاز رو روشن می کنن

و بوی سرکه همراه دود آشپزخونه رو بر می داره

ماهیتابه رو میشورن (بگو چرا روغنش بوی ترشیدگی می داد)

ماهیتابه رو روی اجاق میذارن

و توش روغن واقعی میریزن

تخم مرغی که از روی کابینت سر خورده و کف آشپزخونه پهن شده رو با دستمال پاک میکنن

چند تا فحش میدن و لباس می پوشن

میرن سراغ بقالی سر کوچه و 20 تا تخم مرغ میگیرن و برمی گردن

تلوزیون رو روشن میکنن و صداش رو بلند می کنن

روغن سوخته رو میریزن توی سطل و دوباره توی ماهیتابه روغن میریزن

تخم مرغها رو میشکنن و توی ماهیتابه میریزن

دنبال نمکدون میگردن

نمکدون خالی رو پیدا میکنن و چند تا فحش میدن

دنبال کیسه نمک میگردن و بالاخره پیداش میکنن

نمکدون رو پر از نمک میکنن

صدای گزارشگر فوتبال رو می شنون و میدون جلوی تلویزیون

نمکدون رو رو میز میذارن و محو تماشای فوتبال می شن

بوی سوختگی رو استشمام می کنن و میدون توی آشپزخانه

چند تا فحش میدن و تخم مرغهای سوخته رو توی سطل می ریزن

توی ماهیتابه روغن و تخم مرغ میریزن

باچنگال فلزی تخم مرغها رو هم میزنن

صدای گل رو از گزارشگر میشنون و میدون جلوی تلویزیون

سریع برمیگردن توی آشپزخانه تخم مرغهایی که با ذرات تفلون کنده شده توسط چنگال مخلوط شده رو توی سطل میریزن

ماهیتابه رو میندازن توی سینک

دنبال ظرفهای مسی میگردن

قابلمه مسی رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن و تخم مرغ میریزن

چند دقیقه به تخم مرغها زل میزنن

یاد نمک میفتن و میرن نمکدون رو از کنار تلویزیون بردارن

چند ثانیه فوتبال تماشا می کنن

یاد غذا میفتن

میدون توی آشپزخونه

روی باقیمونده تخم مرغی که کف آشپزخونه پهن شده بود لیز می خورن

چند تا فحش میدن و بلند میشن

نمکدون شکسته رو توی سطل آشغال میندازن

قابلمه رو بر میدارن و بلافاصله ولش میکنن

چند تا فحش میدن و انگشتاشون که سوخته رو زیر آب میگیرن

با یه پارچه تنظیف قابلمه رو بر میدارن

پارچه رو توسط شعله آتیش گرفته زیر پاشون خاموش میکنن

نیمروی آماده رو جلوی تلویزیون میخورن و چند تا فحش میدن.

URL=http://img4up.com/] [/URL]
كاربر(ان) زير تشكر كردند: کوچکترین طرفدار

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
14 سال 1 روز قبل #7976 توسط FeanoR
پاسخ داده شده توسط FeanoR در تاپیک پاسخ: خنده در چهار چوب قوانین
دانشجویان پسر از ترم اول تا آخر!



ترم اول (ترم جو گیریدگی):

الو سلام مامانی. منم هوشنگ.
وای مامانی نمی دونی چقدر اینجا خوبه. دانشگاه فضای خیلی نازیه. وای خدا خوابگاه رو بگو.
وقتی فکر می کنم امشب روی تختی می خوابم که قبل از من یه عالمه از نخبه ها و دانشمندای این مملکت توش خوابیدن
و جرقه اکتشافات علمی از همین مکان به سرشون زده؛ تنم مور مور میشه...
راستی اینجا تو خوابگاه یه بوی مخصوصی میاد که شبیه بوی خونه اصغر شیره ای همسایه بغلیمونه.
دانشجوهای سال های بالاتر میگن این بوی علم و دانشس!
لامصب اینقدر بوی علم و دانش توی فضا شدیده که آدم مدهوش میشه!!!
پریشب یکی از بچه ها به خاطر Over Dose از دانش رفت بخش مسمویت بیمارستان!

________________________________________

• ترم دوم (ترم عاشق شدگی):

آه ای مریم. ای عشق من. همه زندگی من.
می خواهم درختی شوم و بر بالای سرت سایه بیفکنم تا بر شاخسار من نغمه سرایی کنی.
می خواهمت با تمام وجود عزیزم.
همه پول و سرمایه من متعلق به توست.
بدون تو این دنیا رو نمی خوام. کی میشه این درس من تموم شه تا بیام باهات ازدواج کنم ...
امروز یک ساعت پشت پنجره کلاستون بودم و داشتم رخ زیبایت را که همچون پروانه ای در کلاس می درخشیدی تماشا می کردم...

________________________________________

• ترم سوم (ترم افسردگی):

الو مامان سلام.
مریم منو ول کرد و گذاشت رفت!
مامان جون افسرده شدم آخه اولین عشقم بود حالا هم دارم میمیرم از غصه.
ای خدا بیا منو بکش و راحتم کن.
مامان من این زندگی رو نمی خوام ...
دیگه خسته شدم از دنیای وانفسا

________________________________________

• ترم چهارم (ترم زرنگ شدگی):

الو سلام مهشید جون خوبی عزیزم؟
منم پژمان! کجایی نفس؟ نیستی؟
دلم تنگ شده واست. گنجشک کوچولوی من. بیا ببینمت قربونت برم ...
مهشید جون من پشت خطی دارم. مامانمه. بعداً بهت زنگ میزنم ...

الو به به سلام چطوری ندا جون؟
آره بابا داشتم با مامانم صحبت می کردم!
پیرزن دلش تنگ شده واسم! جوجوی من حالت خوبه؟
به خدا منم دلم یه ذره شده واست.
باشه عزیزم فردا ساعت 11 پارک پشت دانشکده دارو...

________________________________________

• ترم پنجم (ترم مشروطه گی):

الو سلام استاد!
قربون بچه ات! دارم مشروط میشم، 2 نمره بهم بده.
به خدا دیشب بابابم سکته کرد، مرد.
مامانم هم از غصه افتاد پاش شکست الان تو آی سی یو بستریه.
منم ضربه روحی خوردم شدید، دچار فراموشی شدم اصلاً شما رو هم یادم نمیاد ...
اگه این مورد مشروط پشروطه ما اوکی بشه قول میدم جبران کنم ...

________________________________________

• ترم ششم (ترم ولخرجیدگی) :

الو مامان من خونه می خوام!
راستی اون 50 تومنی که 3 روز پیش فرستادی تموم شد.
دوباره بفرست. خرج پروژه ام شد!!!

________________________________________

• ترم هفتم (ترم پاتوقیده گی):

خودتون دیگه سیر تا پیازشو حدس بزنین دیگه ...

________________________________________

• ترم هشتم (ترم فارغ التحصیلگی):

الو سلام خانم.
واسه این آگهی که توی روزنامه دادید تماس گرفتم.
فرموده بودید آبدارچی با مدرک لیسانس و روابط عمومی بالا ...
ای وای بر من؛ کی میره اینهمه راهــــو

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

  • یک مهمان
  • بازديد كننده
  • بازديد كننده
14 سال 22 ساعت قبل #7979 توسط یک مهمان
پاسخ داده شده توسط یک مهمان در تاپیک پاسخ: خنده در چهار چوب قوانین
اين ترم هشتم رو واقعا خوب اومدي

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
14 سال 19 ساعت قبل #8010 توسط Ehsan
پاسخ داده شده توسط Ehsan در تاپیک پاسخ: خنده در چهار چوب قوانین
یه روزی یه اقایی رفته بود مشهد.وقتی وارد حرم شد دید از همیشه شلوغتره.یه میکروفن پیدا کرد و رفت رو یه چارپایه دادزد:خواهش میکنم توجه کنید.خواهشا خیلی شلوغ نکنید و به نوبت دعا کنید.من پارسال اومدم اینجا اینقدر شلوغ بود که حاجات با هم قاطی شد و من حامله شدم.

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

مدیران انجمن: Ehsanblackfire
زمان ایجاد صفحه: 1.505 ثانیه
قدرت گرفته از كيوننا