بچه خرگوش 3 ماهه ی من (بوبی!)

سلام ، بعد مدت ها اومدیم به اینجا سر بزنم یه اشتباهی که کردم وقتی این تاپیک رو باز کردم سریع نبستم
یه دوست عزیزی اینحاست اصرار داره که این خرگوش رو بگیرم و دست بردار نیست
من میتونم نگهش دارم
همین الان خودم دو تا خرگوش دارم . البته مال خودم نیست و یه نفر امانت گذاشته پیشم و بعد یه مدت گفت کلا نمیتونه نگهشون داره . منم خواستم بذارمشون باغ وحش ولی دلم نیومد بالاخره گناه دارن .
کاملا هم با روش نگه داریشون اشنایی دارم . فقط اقا حمید اینطوری که شما گفتی ملوس نیستن ها
البته مهم نیست بازم حیوونن . تمام عادت هایی هم نوشتی باهاشون اشنایی دارم مخصوصا با لیس زدن . دیگه کم مونده منو بخورن انقدر لیسم زدن . نوازش هم به اندازه کافی میکنم اگه زیاد بشه افسردگی میگیرن . غذا هم بیشتر علف و ینجه میدم چون اگه کاهو یا هویج زیادی بدی معدشون مشکل پیدا میکنه . هر چند وقت یه بار هم بهشون چوب به یا سیب میدم که دندون هاشون زیاد بزرگ نشه . چون میدونید که اگه اینطوری بشه باعث میشه کور بشن و با زجر بمیرن .
ویتامین C هم میدم که استخون هاشون ضعیف نشه . البته کلم هم ویتامین داره ولی چون زیاد دوست ندارن کم میخورن
تو این مدت هم انقدر به سایت های حیوانات مراجعه کردم که اگه هر حرکتی بکنن میفهمم . مثلا اگه روی دو تا بشینن بعنی ترسیدن میرم نازشون میکنم اروم میشن . راستی من صدای جیغ خرگوش رو هم شنیدم . بالا رفتن هم خیلی دوست دارن
دیگه کمد یا دکوری نمونده باشه که تو خونه ازش بالا نرفته باشن . البته سیم برق هم خیلی دوست دارن و ممکنه برق بگیرتشون به خاطر همین هر چی سیم هست جمع کردم . یه بار اومدم دیدم داره تلاش میکنه لپ تاپمو بخوره ..... یا تابلو های مایکلیم .....
تربیت خرگوش رو هم بلدم . مثلا انقدر باهاشون کار کردم که وقتی در اتاق رو باز میذارم میخوان برن بیرون صداشون میکنم میگم نرید بیرود با دست اشاره میکنم سریع بر میگردن تو اتاق . این کارشون خیلی با مزست )
جیش هم بار اول باید یه جا بکنن . یه وقت اگه دفعه اول وسط فرش باشه به سختی میشه عادتشون رو عوض کرد
دیگه خلاصه من میتونم ازش نگهداری کنم .....
تصمیم گیری با خودته .......

چقدر سخته نگداريشون من بهتره همون سگمو بچسبم

دیر شده بود، بوبی خونه جدیدشه! پیش سه تا خرگوش دیگه!

جدی؟؟ کجاست الان؟

متاسفانه بوبی ۱۵ روز بعد از اینکه من ایران رو ترک کردم بدون دلیل قبلی از دنیا رفت؛ البته اینجور بهم گفته شد.
بوبی آخرین دوست من تو ایران و شاید یکی از بهترین هاشون بود.

آخی ! خیلی دوست داشتم خودم نگهش میداشتم ، ولی متاسفانه اون موقع تهران نبودم !!!!! (