Skip to main content


طنز : جنیفر لوپز مردان را مجبور کرد که دروغگو شوند!!

بیشتر
13 سال 6 ماه قبل #21270 توسط FeanoR
روزی، وقتی هیزم شکنی مشغول قطع کردن یه شاخه درخت بالای رودخونه بود، تبرش افتاد تو رودخونه.
وقتی در حال گریه کردن بود یه فرشته اومد و ازش پرسید: چرا گریه می کنی؟
هیزم شکن گفت که تبرم توی رودخونه افتاده. فرشته رفت و با یه تبر طلایی برگشت. ” آیا این تبر توست؟” هیزم شکن جواب داد: ” نه.
فرشته دوباره به زیر آب رفت و این بار با یه تبر نقره ای برگشت و پرسید که آیا این تبر توست؟ دوباره، هیزم شکن جواب داد: نه
فرشته باز هم به زیر آب رفت و این بار با یه تبر آهنی برگشت و پرسید آیا این تبر توست؟
جواب داد: آره. فرشته از صداقت مرد خوشحال شد و هر سه تبر را به او داد و هیزم شکن خوشحال روانه خونه شد.یه روز وقتی داشت با زنش کنار رودخونه راه می رفت زنش افتاد توی آب.
هیزم شکن داشت گریه می کرد که فرشته باز هم اومد و پرسید که چرا گریه می کنی؟
اوه فرشته، زنم افتاده توی آب
فرشته رفت زیر آب و با جنیفر لوپز برگشت و پرسید: زنت اینه؟
هیزم شکن فریاد زد” آره ”
فرشته عصبانی شد. ” تو تقلب کردی، این نامردیه”
هیزم شکن جواب داد: اوه، فرشته من منو ببخش. سوء تفاهم شده. میدوونی، اگه به جنیفر لوپز ” نه” میگفتم تو میرفتی و با آنجلینا جولی می اومدی و باز هم اگه به آنجلینا جولی “نه” میگفتم تو میرفتی و با زن خودم می اومدی و من هم میگفتم آره. اونوقت تو هر سه تا رو به من می دادی اما فرشته، من یه آدم فقیرم و توانایی نگهداری سه تا زن رو ندارم، و به همین دلیل بود که این بار گفتم آره…!!!
;))
كاربر(ان) زير تشكر كردند: Farnaz, شايان, sirvan, kingmichael, Michaellover

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
13 سال 6 ماه قبل #21276 توسط kingmichael
یادش بخیر چه دورانی داشتیم با این داستانا
یه روزایی بود که ما با یه داستان خوشحال میشدیم و کیف میکردیم
ولی الان چی؟
الان صد تا از این بهتراشم نمیتونه مارو عمیقا خوشحال کنه
چند سال دیگه چطور میشیم خدا میدونه :-SS

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

مدیران انجمن: Ehsanblackfire
زمان ایجاد صفحه: 0.337 ثانیه
قدرت گرفته از كيوننا