سؤال درد و دل يك جوون

در تلويزيون در حال نگاه كردن كنفرانس رئيس جمهور ايالت متحده ي آمريكا بودم.
در حال صحبت بود و، من غرق در افكارم گشته بودم.
پس از اتمام صحبتهايش جواني بلند شد و اجازه ي صحبت گرفت. به راحتي اجازه داده شد و جوان شروع به صحبت كرد .
در صحبتهايش از اين شكايت ميكرد كه در دانشگاه و همينطور جامعه مشكلات بسياري وجود دارد براي " او " و امثال او .
او جزو گروهي خاص بود كه اعتقادات خاصي داشتند و از اين رو مشكلات بسياري در جامعه و نحوه ي برخورد با آنها وجود داشت. از رئيس جمهور خواست كه راه حلي ارائه دهد و تغييري ايجاد كند... .

من در حال نگاه كردن اين تصاوير بودم و، با خود فكر ميكردم.
فكر ميكردم كه ، اي كاش ميتوانستم من هم به راحتي با كسي صحبت كنم. با رئيس جمهور كشورم، با رهبر و پيشوائ كشورم.
اي كاش ميتوانستم بگويم مشكلاتم چيست. بدون اينكه بعد از آن زندگيم سخت و يا محدود شود. بدون اينكه دهانم بسته شود .
اي كاش،
ميتوانستم در مقابل رئيس جمهور كشورم بياستم و به او بگويم؛ بگويم مشكلات من، يك پسر 22 ساله، دانشجو، " جوان " چيست؟؟
اينكه چرا وقتي به آينده مينگرم گويي در حال نگاه كردن در يك تونل سياه و وحشت انگيز هستم؟؟
اينكه چرا بايد هميشه استرس و ترس در وجودم باشد. در اجتماع، در دانشگاه... .
اينكه چرا در اتوبوس " پيرمرد" ها مدام در چشمانمان نگاه كنند و بگويند: ايييييييي جوونها هم جوونهاي قديم...

دوست دارم بپرسم، چرا من كه علاقه ي شديد و سيري ناپذير در " نويسندگي" و نوشتن داستان دارم، بايد در رشته ي برق درس بخوانم؟؟؟
جوابش را خودم ميدهم: به خاطر اينكه نزديك به تمام افراد اطرافم در يك جمله با هم مشترك بودند:
اينكه پس فردا براي زندگيت با نوشتن ميخواي نان دربياوري ؟؟؟؟؟؟؟؟
برو دنبال يك كار نان و آب دار....

و من ساعتها و ساعتها فكر ميكردم و در اين وحشت ميسوختم. در اين ترس كه چرا بايد براي زنگيم كاري را بكــنـم كــه بــــه آن " عشق " نميورزم . چرا ؟؟؟!!!!!

دوست دارم بپرسم چرا در حال حاظر " نسلهاست" كه اين وظيفه به گردن نسل بعد مي افتد، كه تغيير را شروع كنند؟
چرا ما آن نسل نباشيم كه تغيير را ايجاد كند ؟
ساعتها و روزها و ماهها فكر ميكردم و به دنبال " جواب " ميگشتم
نه براي اصلاح جامعه و تغيير دنيا و.... مگر من كه هستم ؟؟ نه، تنها براي حل مشكلات خودم و تغيير شرايط خودم، به دنبال جواب ميگشتم.
جوابهايي كه يافتم چيزهاي بسياري بود
دوست دارم اينها را بگويم، به همه ي مردمان....
همانطور كه بزرگان گفته اند: بايد از گذشته و گذشته گان " پند " گرفت
چطور " ما " متوجه نميشويم كه هيچ كاري را با " اجبار و محدوديت" نميتوان انجام داد؟؟؟؟
از كشور و جامعه گرفته تا تمام زيرمجموعه هاي آن كه به خانواده و "شخص" ختم ميشود
با اجبار نه در اجتماع هيچ كار و تغيير مثبتي را ميتوان ايجاد كرد و نه در خانواده و " تربيت كودكان" ؛ مهمترين مسئله براي ايجاد يك جامعه ي سالم و با استعداد، تربيت اصولي و صحيح نسل آينده، كه فرزندانمان است، ميباشد. تربيت نسل بعد مهمترين چيزيست كه در يافته ام.
نتايج محدوديت و اجبار همينيست كه مشاهده ميكنيد ؟؟؟؟ واقعا آن را در جامعه نمي بينيد ؟؟؟؟
دوست دارم بگويم كه ما با نسل گذشته كه جنگيدند و ... تفاوتي نداريم، ما نيز حاضر هستيم به خاطر آرمانهايمان بزرگترين كارها را انجام دهيم.

اما چرا اين اجبار و محدوديت ها ايجاد شده است؟؟؟
چرا همه ي ما فراري گشته ايم ؟
سران كشور و "بزرگان" همگي از دسيسه ها و توطئه هاي غرب و آمريكا و اسرائيل و... صحبت ميكنند.
به دنبال آن توطئه ها ميگرديد ؟؟؟؟
همين اجبار و محدوديتي كه براي ما ايجاد شده، توطئه است؛ همين خفت و نا آگاهي كه ايجاد شده، توطئه است، همين افراط و تقدس گرايي پوچي كه ايجاد شده است، توطئه است...
حال حتما با خود ميگوييد چرا " ايران " ؟؟؟
بگذاريد اين سوال را پاسخ دهم :
به اين خاطر كه اين مردمان
اين سرزمين، با استعداد ترين سرزمين و مردمان هستند.
بايد هم باور نكنيد
بايد هم باور نكنيد... .
اما همه ي كشورهاي پر قدرت جهان، ميترسند، از ما ميترسند، از استعدادي كه نهفته است
اين سرزمين مهد تمدن و استعداد و زيبايي بوده است و خواهد بود.
اما حال ببينيد با " ما " چه كرده اند؟
همانطور كه محمد (ص) فرمود : قرآن راهنمايي براي زندگي بشر است
اما كجاست اين راهنما در زندگيمان؟؟؟؟
بازهم محدوديت؛ اين راهنما تنها "محدود" شده است به خواندن عربي آن و هيچ نفهيمدند
تنها شده گريه و زاري و عزا داري و ناراحتي
تنها شده است كتابي روي تاقچه...
كجاست اين راهنما در زندگيمان؟؟؟؟؟

آيا به دنبال توطئه ها ميگرديد؟؟؟؟؟
همين باعث و باني تمام اين اجبارها و ناآگاهي ها را پيدا كنيد....
دوست دارم از مسئولان بپرسم
شما مگر نميخواهيد جوانان اين سرزمين پشت ايران باشند؟؟؟
مگر نميخواهيد ما هم در مقابل دشمنان سينه سپر كنيم ؟

اين مشكلات و محدوديت ها كه از بين برود خواهيد ديد كه ما " جوانان" اين سرزمين، ما نسل جديد، قادر خواهيم بود چه بكنيم...


و بعد از آن بر اساس اصول، به تربيت صحيح نسل بعد بپردازيم و اين كار را هميشگي كنيم...
و بعد از آن خواهيد ديد كه جوانان اين سرزمين
با استعداد ترين
با قدرت ترين
و زيباترين جوانهاي " عالم " خواهند گشت .




ف 1391 زمستان

رئیس جمهور که جای خودشو داره ! ما با مسئولین مدرسه خودمون هم نمیتونیم صحبت کنیم !
مجبورین توی یه وبلاگ غیر رسمی حرفامونو بزنیم که مدرسه حتی اجازه معرفی رسمی وبلاگ رو به ما نمیده !

شاید باورتون نشه ولی من برای معرفی وبلاگ ساعت 9 شب میرفتم مدرسه و اعلامیه پخش میکردم ! ! !