سؤال Silent Hill

تپه خاموش (به انگلیسی: Silent Hill) یک سری بازی رایانه‌ای در ژانر ترس و بقا است که توسط کیچیرو تویاما خلق و توسط شرکت کونامی منتشر شده است. نخستین بازی از این مجموعه در سال ۱۹۹۹ منتشر شده‌است. طراحی و ساخت این بازی را گروهی با نام تیم سایلنت که در داخل شرکت کونامی ایجاد شده‌بود برعهده‌ گرفت و چهار بازی اول این سری را تولید کرد. [۱] تپه خاموش ۲ در سال ۲۰۰۱، تپه خاموش ۳ در سال ۲۰۰۳، و تپه خاموش ۴: اتاق، در سال ۲۰۰۴ منتشر شد. از ویژگی‌های بارز این مجموعه، سناریوی منسجم، داستانی مبتنی بر نشانه‌های روانشناختی، و وحشت‌آفرینی عمیق است. تپه خاموش نام شهری است متروک که تاریخچه آن‌را می‌توان در لابه‌لای کتاب‌ها و خاطراتی که در نقطه‌های خاصی از این شهر پراکنده هستند مطالعه کرد.

ویکی پدیا فارسی



با تجربه از دو بازی Silent Hill، می‌دونم این بازی، حتی بدون فهم داستان، روی روح و روان قدم می‌زنه.
بازی اول به مراتب جالب‌تر و سنگین‌تر از دو بود - شاید هم اقتضای سن من بوده!
چند نکته در مورد سایلنت هیل بود که جای دیگه دیده نشد. مثلا اگه از یه جایی می‌گذشتی و یه بطری خاصو برنمی‌داشتی تا آخر بازی هیچ اتفاق خاصی نمی‌افتاد، حتی هیچ چیزی نبود که اونو مهم جلوه بده، اما درست آخر بازی بهش احتیاج پیدا می‌کردی! هیچ راه برگشتی هم نبود مگر سیوی از قبل می‌داشتی و اگر روشو هم زده بودی، تنها راه باقی مونده دکمه ریست کنسول بود!

با توجه به سال انتشار - هم‌زمان با رزیدنت ایول 3 - از گرافیک قابل قبولی بهره نبرده بود. اما برای منه ده ساله هم خیلی حرف‌ها برای گفتن داشت - بازیو تو اون سن نتونستم تموم کنم.



از نکات خاص دیگه بازی شماره 1، آشپزخونه‌ای بود که اگر به محض وارد شدن با حلقه‌ای باربیکیو رو نمی‌بستی، موقع خروج یه چیزی ازش بیرون میومد، پاهاتو می‌گرفت و بلافاصله بازی تموم شده بود!

گرچه این بازی گاهی منو به جنون می‌رسوند با این نکات، اما الآن خاطره‌ی خاصی شده. بزرگ‌ترین خاطره‌ی سایلنت هیل مه غلیظ و وهم آورش هست که با وجود نارضایتی ازون، وقتی از حالت نایتمار بیرون میومدی انگار وارد بهشت شده بودی!

از زمان گذشته استفاده می‌کنم چون می‌دونم دیگه کسی سراغ این بازی با این گرافیک نمی‌ره. برخلاف رزیدنت ایول‌‌های 2 و 3، این بازی رو با تموم زیباییش دیگه نمی‌شه بازی کرد. ترس و دلهرش ریشه در تصاویر و آهنگ‌هاش داره و امروز با دیدن کیفیت بسیار پایین، سایلنت هیل 1 چیز زیادی برای عرضه به مخاطب امروزش نداره - شایان جایی گفت یه بازسازی از این بازی ساخته شده.



امروز به شدت می‌خوام خاطره‌ی مه آلود و ترسناک این بازی با تجربه بازی‌های جدید این سری برام تکرار شه. با توجه به وقت کمم و این که تقریبا سالی یک شماره رو می‌تونم تموم کنم، از کسایی مثل شایان می‌خوام توضیحاتی راجع به هر سری و داستان و روند اون بدن. من دو شماره اول رو بازی کردم با تمام پایان‌هاش!

به نظرم باید خیلی جالب باشه. میخوام تمام سری هاش رو بخرم و بازی کنم.
الان توی فروم بازی سنتر داشتم میگشتم که چنین تاپیکی رو پیدا کردم :https://forum.bazicenter.com/thread55
این تاپیک در مورد داستان سایلنت هیل هست و اطلاعات کاملی هم داره.
این هم یه تاپیک دیگست که ترجمه ی کتاب lost memories هست: forum.bazicenter.com/thread43292

بازیو تو اون سن نتونستم تموم کنم

منم فکر کنم این بازی و تام رایدر 2، تنها بازی هایی بودن که تمومشون نکردم، چون به نظر می رسید تو یه حلقه بسته نا تموم افتاده بودم. این ضعف بارز بازی بود به نظر من نه ویژگی!

الان هم این بازی لذت بخشه به شرطی که با گوشی اندرویدیتون بازیش کنید!

خب بازی محبوب خودم علی جان ممنون بابت تاپیکی که ایجاد کردی بازی فوق العاده با داستان هایی بینظیر واقعا باید به کمپانی کونامی برای خلق این شهر تبریک گفت و همچنین داستان های واقعا زیبا...
سری سایلنت هیل بخصوص شماره دوم دلایل اصلی من باری خریدن کامپیوتر بودن!یادمه تا 5 یا 6 سال برگه ضمیمه روزنامه جام جم که داستان بازی سایلنت هیل 2 بود رو نگه داشته بودم آخر تو یک اسباب کشی گم شد...

یک نکته ای در مورد صحبتی که حمید گفت بگم....حمید جان این بازی یک خصلت ویژه داره اون هم اینه که موقعی که میخوای شروعش کنی باید به هیچی فکر نکنی باید تمام تمرکزت رو بذاری روی بازی تا چیزی جا نمونه هیچی باید حواست و فکر و ذهنت بشه بازی و اگر یک وقفه ایجاد بشه اون موقع دیگه واقعا تموم کردن بازی سخته و آدم بهتر از این بازی دست بکشه بلایی که به خاطر مدرسه سر من در سایلن هیل 2 و 3 اومد!هر شماره رو دو سال طول کشید تا تموم کنم...

حالا برای اینکه این تاپیک جالبتر هم بهش من یک سری اطلاعاتی که اون دوران در مورد شهر و سری سایلنت هیل دارم رو اینجا میگم شاید برای همه شما جالب باشه...

از دوستان عزیزی خواهش دارم این داستانی که پایین نقل میکنم رو بخونند چون این مطالب در بازی ها بیان نمیشه و اینو در سایت ها و نوشته های مربوط به حاشیه های بازی ها در طی این سال ها بدست اوردم که خیلی از اون ها بعدا در فیلم سایلنت هیل نشون داده شد....یک سری از این مطالب سینه به سینه در میان هوادارن سری سایلنت هیل منتقل شد تا بعدا در فیلم توسط خود کمپانی رسمیت پیدا کرد(اشتباه نشه این مطالب خوساخته نیست بلکه مواردی است که سازندگان بازی در وب سایت بازی به عنوان پیش زمینه بازی قرار دادند و در خود بازی خیلی ها مطرح نشد و برخی از اون ها بعدها اعلام شد یا در بازی های بعدی به نمایش در اومدن)این مطالب هم به شما در انجام بازی کمک میکنه و هم به جذابیت بازی چند برابر اضافه میکنن تا دلایل اتفاقت این بازی و این سری رو بدونین...

اول در مورد تاریخچه سایلنت هیل میگم که چطور به چنین شهری تبدیل شد...



شهر سایلنت هیل یک شهری توریستی بود که به خاطر دریاچه بزرگی که در مرکز این شهر قرار داشت مورد توجه توریست های بسیاری بود.همه ساله در این شهر شلوغ تعداد زیادی از مسافرین و توریست ها به گردش می پرداختند در حالی که از راز اصلی شهر کسی خبر نداشت جز اهالی قدیمی و فرقه های مخفی سایلنت هیل.
شهر سایلنت هیل در گذشته دارای زیر زمین های مخفی بوده که محل شکنجه شدن بردگان و انسان های بسیاری بوده...محلی که در اون بسیاری از مخالفین فرقه های مذهبی شهر(که همه فرقه های شیطانی و تاریکی بودند) شکنجه می شدند و حتی تبعیض های نژادی بسیاری به وجود آمد و خیلی از بردگان سیاه پوست در یان زیر زمین های مخفی که مردم از اون ها آگاهی نداشتند سلاخی می شدند توسط موجدات و برده های شیطانی بسیاری که ما در بازی زیاد میبینمشون(متاسفانه یا خوشبختانه پای کاراکترهای بازی به اون سلاخ خونه ها باز میشه بخصوص در نسخه دوم)
به خاطر جنایاتی که سال ها در این شهر انجام شد و آداب و رسوم شیطانی این شهر و مردمش به اسنان های نفرین شده ای تبدیل شدند خود شهر هم نفرین شد.در یکی از تابستان های گرم که توریست های بسیاری به این شهر مسافرت کرده بودند و با کشتی در میان دریاچه در حال گشت بودند ناگهان این کشتی در دریاچه غرق شد و تعدا بسیاری از اجساد پیدا نشد.پس از اون برای توریست های اتفاقات عجیبی افتاد و کم کم این شهر شهرت بدی پیدا کرد تا اینکه اتفاق کلیدی بازی اول باعث شد که این شهر متروکه شود...
ماجرایی که کلید بازی اول بود...
سال ها پیش فرقه ای زیر زمینی به رهبریت داهیلا گلاسپی در شهر سایلنت هیل اعضای زیادی را جذب خودشون کردند و اون ها اعتقاد داشتند که ناجی اون ها با انجام یک مراسم مذهبی بر روی زمین ظهور خواهد کرد.



داهیلا گلاسپی

آن ها اعتقاد داشنتد برای اینکار نیاز دارند که فردی رو شناسایی کنند که داری ذات و خصلت هایی خاص باشد که شیطان و استعداد بزرگی در او دیده شود.بعد از سال ها تلاش بالخره این فرد مورد نظر را پیدا کردند آن هم کسی نبود جز دختر خود داهیلا به نام الیساگلاسپی..این دختر 14 ساله درون خودش روحی از این شیطان را داشت و اعضای این فرقه تصمیم گرفتند از این دختر بخواهند تا او بعد شیطانی خودش را با یک سری اعمال از بدنش خارج کند اما این دختر قبول نکرد و با آن ها به لجبازی پرداخت.داهیلا که خودش مسئول این فرقه بود و این شرایط رو دید و فرقه و هدفش از دخترش مهمتر بود تصمیم گرفت که با ایجاد ترس کاری کند که دخترش این روح شیطانی را از بدنش خارج و به این فرقه تقدیم کند.آن ها دختر را در طی مراسمی بر روی صفحه ای بستند و او را بر روی اتش قرار دادند تا او را بترسانند و روح را از وجودش خارج کند اما ناگهان همه چیز بهم خورد و آتش از کنترل آن ها خارج شد و دختر کوچولو را سوزاند در حالی که همه فرار می کردند داهیلا تواسنت جسم سوخته دخترش که کالا سوخته بود ودیگر نمیشد نام انسان بر رویش گذاشت را نجات دهد در کمال تعجب دخترش هنوز زنده مانده بود و روح شیطانی را با خود داشت!


آلیسا گلاسپی دختر داهیلا گلاسپی



آلیسا سوخته

اما این آتش سوزی بسیار عظیم تر شد و نصف شهر را در خود سوزاند و بسیاری از مردم شهر در این آتش سوختند.پس از این آتش سوزی و اتفاق زمزمه های بسیاری در شهر درباره شیطانی بودن شهر و خیلی از مردم این شهر را ترک کردند و اتفاقاتی بدتری هم باعث شد که کم کم شهر متروکه و نفرین شده شود.
تعداد سکنه کمی در شهر مانده بودند.داهیلا هنوز مانده بود و دخترش رو به صورت مخفیانه و به دور از چشم دیگران توسط پرستاری به نام لیزا گارلند در بیمارستان سایلنت هیل نگهداری می کرد.اما الیسا زیاد دوام نیاورد و مرد



لیزا گارلند

در هنگام مرگش روح شیطانی اش را در کالبدی فرزندی که تازه به دنیا آمده بود دمید که آن دختر کسی نبود جز شرلی دختر کاراکتر اصلی بازی هری میسون!


هری میسون

البته شرلی دختری سر راهی بود و در موقعی که هری و همسرش از این شهر گذر می کردند او را در اطراف شهر پیدا کردند و چون خودشان بچه دار نمیشدند از او مراقبت کردند بدین ترتیب روح شیطانی که این فرقه نیاز داشت از شهر دور شد.




هری و همسرش وقتی شرلی را پیدا کردند


داهیلا تمام این سال ها تلاش کرد تا بتواند مراسمش را به پایان برساند اما او هرگز موفق نشد چون آن روح را نداشت..شهر به مرور زمان متروکه تر شد تا تبدیل شد به سایلنت هیلی که ما دیدم....



کمی بیشتر توضیحاتی ارائه بودم تا با ساختار شهر آشنا بشین و بعد به ادامه داستان بازی بپردازم...

پس از اینکه شهر سایلنت هیل متروکه شد و سال های قبل به خاطر جنایات این فرقه به شهری نفرین شده تبدیل شد چهره و ساختار شهر تغییر کرد...شهر سایلنت هیل به شهر مجازات گناهکاران تبدیل شد!یک شهر نفرین شده بسیار عجیب!شهری که همیشه مه آلود شد و موجودات شیطانی در آن قدم گذاشتند اما هر کسی نمیتواسنت این موجودات را ببیند!هر کسی گناهان بیشتری داشت موجودات بیشتری را می دید اگر دقت کرده باشید فرزندان با توجه به معصومیت و گناهان کمشان خیلی راحت در شهر قدم می زدند در حالی که کاراکتر های بازی همیشه با موجودات در گیر بودند در حالی که آن موجودات توسط کودکان دیده نمی شوند!
اما دلیلی که هر شخص پا به سایلنت هیل می گذارد به خاطر گناه بزرگی است که انجام داده جز در مورد کاراکتر های بازی های 1 و 3 و 4 اما بقیه کاراکترها گناهان بزرگی انجام دادند که در اینجا مجازات می شوند.سایلنت هیل به یک برزخ زمینی تبدیل شده...برزخی به مانند نوشته های دانته الیگیری در سری کمدی الهی...
همون طور که جیمز در بازی سایلنت هیل 2 نامه ای از همسرش دریافت میکنه که من اینجا منتظرتم همسری که بدست جیمز سال ها قبل کشته شده بود!(البته جلوتر به بازی 2 رسیدیم توضیح میدم)


این ها مقدمه بود بر شهر سایلنت هیل و داستان آغازین بازی سایلنت هیل 1....

بعد از این مقدمه کمی در مورد حادثه و داستان بازی اول توضیحاتی رو حالا اینجا ارائه میدم....

پس از اینکه هری و همسرش شرلی را بزرگ کردند تنها چند سال بیشتر نگذشته بود که همسر هری درگذشت.داستان بازی از جایی شروع شد که به مناسبت تولد شرلی تصمیم دارد شهر سایلنت هیل را به نشان دهد محلی که او را پیدا کردند.




شرلی میسون

در میان راه ناگهان دختری به وسط جاده می آید و هری کنترل ماشین را از دست می دهد و برای اینکه به آن دختر نزند هب کنار منحرف می شود و تصادف می کنند.(آن دختر کسی نبود جز روح آلیسا گلاسپی)




آلیسا در حین آمدن به وسط جاده

پس از آن هری بعد از چند ساعت به هوش می آید و دخترش شرلی را می بیند که ا دست او فرار می کند و هر چه هری او را صدا می زند او صبر نمی کند و هری به دنبال او می رود تا جایی که با موجودی برخورد می کند و آن موجود باعث بیهوشی هری می شود.پس از آن که هری به هوش می آید خودش را در رستوران شهر سایلنت هیل می بیند که در آنجا پلیسی به نام سبیل بنت را مشاهده می کند.آن پلیس هری را نجات داد و خودش هم در شهر گم شده بود.از اینجا بود ماجرای هری در شهر سایلنت هیل آغاز شد و تلاشش برای پیدا کردن دخترش.....




سبیل

بقیه داستان بازی و جزییاتش رو نمیگم تا بازی براتون مزه داشته باشه اما نکاتی در مورد پایان بازی است که کمی جلوتر بعد از بیان توضیحاتی در مورد سایلنت هیل 1 اون نکات رو هم بیان میکنم...


بازی سایلنت هیل 1 در سایلنت هیل قدیمی اتفاق می افتد.سایلنت هیل قدیمی (چون در شمارهای بعدی قسمت های از شهر را خواهیم دید که در زیر پوسته شهر قدیمی قرار دارند و قسمت هایی که بعد از آتش سوزی بزرگ ساخته شدند)




نقشه سایلنت هیل قدیمی

بازی سایلنت هیل 1 داستانی را روایت کرد و ادامه اون در بازی 3 بیان شد و به همین خاطر قسمتی از اتفاقات مهم پایانی بازی 1 که جرقه بازی اول است را اینجا بیان می کنم ولی باز هم اصل داستان لو نمی رود و میتونید به راحتی بازی کنید.نکته جالب در مورد شهر سایلنت هیل صدای آژیری عجیبی است که در گاهی در شهر شنیده می شود.کسانی که این صدای آژیر رو شنیده باشند و براشون عجیب باشه این صدای آژیر....
شهر سایلنت هیل دارای دو ماهیت است.ماهیت اولیه شهر که قبل از به صدا در آمدن شهر دیده می شود شهری مه گرفته و اسرار آمیز و تاریک و وقتی این صدای آژیر بلند شنیده می شود (که مثل آژِیر اعلام بمباران در زمان های جنگ است) شهر تغییر میکند و ماهیت اصلی خودش را نشان می دهد شهری با موجوداتی شیطانی و ترسناک(البته فقط در بازی 1 و 5 این حالت وجود داشت که در فیلم هم از آن استفاده شد)
داهیلا موفق می شود که شرلی را به چنگ اورد و روح شیطانی اش را با انجام مراسم بیرون بکشد و آنگاه شیطانی که سال ها انتظارش را داشتند را ظاهر کرد و این هیولا توسط هری نابود می شود و پس از نابودی این هیولا و داهیلا کودکی از آن جسد باقی میماند و هری این کودک را بر می دارد و او را هیدر می نامد و هیدر کسی نیست جز کاراکتر اصلی بازی سایلنت هیل 3



هیدر

بازی سایلنت هیل 3 دنباله ای بر داستان زندگی هری و این کودک نجات یافته است که توسط هری بزرگ می شود و در تولد 17 سالگی اش وارد ماجراهایی می شود..
داستان بازی سایلنت هیل 2 که در بین سایلنت هیل 1و 3 قرار داشت دارای داستانی کاملا متفاوت است.

خب با بیان نکاتی در مورد شباهت های فیلم سایلنت هیل با بازی شماره اول و نکاتی درباره این بازی دیگه شما رو با بقیه داستان بازی میذارم تا خودتون از بازیش لذت ببرید....

نکاتی در مورد نجات یافتن آلیسا میگم تا کسانی که فیلم رو دیدن دچار اشتباه نشن..فیلم سایلنت هیل که در سال 2006 ساخته شد برداشتی ازاد بیشتر از 3 شماره اول بازی بود که داستانش بیشتر شبه شماره 1 فضاها و موجودات شبیه نسخه2 و کارکتر مثل بازی 3 یک زن بود اما در کل شبیه هیچ کدوم نبود!حتی جزییاتش....نکاتی که در مورد بازی اول بالا گفته بودم در مورد داستان بازی بود و بعضی از اون ها در فیلم جور دیگه ای هستند و اگر فیلم رو میبینین تعجب نکنید فیلم یک برداشت آزاده....

یک نکته مهم که تفاوت دارن در مورد نحوه نجات یافتن آلیسا از شعله های آتشه موقعی که قصد ترساندنش رو دارن..
در بازی نسخه psp به نام origin از این موضوع پرده برداشته شد.




فیلم سایلنت هیل





silent hill origin

در فیلم سایلنت هیل یک دختر که همان روح آلیسا است که بعد از مرگ جسمش بچه جدید را دم خانه کاراکتر فیلم می گذارد.در حالی که در بازی هری و همسرش آلیسا را در اطراف شهر پیدا می کنند حالا اینکه دختر چگونه نجات یافت در ابتدای بازی origin بیان شد.
در ابتدای بازی origin که تنها برای psp عرضه شد نقش اول بازی تراویس که در نقش یک راننده کامیون است که محموله ای به او سپرده شده تا به سایلنت هیل بیاورد و در نزدیگی های شهر خانه ای را می بیند که در حال اتش سوزی است او به درون خانه می رود و آلیسا را در حالی که تنها در خانه در حال سوختن بود نجات میدهد.پس از آن روح آلیسا تراویس را راهنمایی میکند تا جسمش را نجات دهد و در تمام بازی این روح تراویس را راهنمایی میکند و رازهایی از زندگی آلیسون را برایش فاش می کند و همچنین به داستان شخصی تراویس نیز چرداخته می شود.



روح آلیسون در بازی Origin


تروایس در حال نجات آلیسون از آتش



خانه ای که تراویس آلیسا را در آن در حال سوختن یافت و آلیسا در آنجا بزرگ شد




آلیسا در فیلم سایلنت هیل



بعد از اینها باید چند نکته را هم در پایان بحث سایلنت هیل 1 اضافه کنم.

در بازی 3 ما شاهد فردی هستیم که تصمیم دارد مراسم شیطانی فرقه را که در بازی 1 کامل انجام نشد و آن شیطان نابود شد را تکمیل کند فردی به نام کلودیو ولف.کلودیا دوست صمیمی آلیسا بود که از بچگی با هم بزرگ شدند و دوستان صمیمی بودند ولی او بعدا به فرقه پیوست این قسمت دوستی او از جمله نکاتی بود که در بازی یک نشان داده نشد.



کلودیا


کلودیا و آلیسا

در سال 2010 نسخه بازسازی شده از بازی اول سایلنت هیل به نام shatterd memories ساخته شد که باز سازی بازی اولیه بود و برای کنسول Will منتشر شد و برای کامپیوتر نیز تبدیل شده اش منتشر شد.البته این بازی یک بازسازی محض نبود بلکه اون داستان رو روایت می کرد با قسمت های جدید گرافیک جدید و طراحی جدید کاراکترها را شامل می شد و کمی تفاوت در برخی قسمت ها داشت.






شرلی در shatterd memories



هری در shatterd memorie

آخرین نکته در مورد پایان های بازی....همیشه سایلنت هیل پایان های جذابی داشت و نکته جالب چند پایانه بودن این بازی هاست....

شماره اول 5 پایان داشت به نام های
Good+
Good
Bad+
Bad
UFO
توضیحاتی در مورد این پایان ها نمیدونم که چی میشن اما من خودم پایان Good رو دیدم و اینکه چطور این پایان ها اتفاق می افتن تماما با برنامه ریزیه خودتونه!باید از اول این نکته رو بدونیند و اینکه چطور بازی کنید غول ها رو بکشید و خیلی مسائل دیگه مربوط میشه در سری سایلنت هیل اما توضیح میدم برای دیدن هر پایان باید چکار کنین...

نکته کلیدی پایان این بازی در قسمتی است که در جایی است که هری همراه با سبیل است و یک مجرای مخفی در عتیقه فروشی پیدا می کنند در این حین هری از دید سبیل ناپدید می شود و وارد بعد دیگر سایلنت هیل می شود در این خلال هری خود را بار دیگر همراه با Lisa پیدا می کند,او به هری جهات رسیدن به آن دریاچه را نشان می دهد ولی به هری می گوید که او برای ترک کردن انگاشته نشده است!در راه رسیدن به دریاچه ممکن است تصمیم به تقدیر کافمن (یکی از کاراکترهای بازی که دکتری است که به هری میگوید نمیداند چرا در سایلنت هیل است اما بعدا مشخص می گردد) بگیرد و تمام شدن بازی که با انتخاب کردن این موضوع که او را به منطقه مربوطه راهنمایی کردن یا نکردن.



مایکل کافمن

برای دیدن Good+ باید به کافمن کاملا کمک کنید و این کمک را تا انتها تکمیل کرد و سبیل را هم نجات داد.برای دیدن پایان Good باید به کافمن کامل کمک کنید و سبیل را بکشید برای Bad+ نیازی نیست به کافمن کمکتان را تکمیل کنید و فقط سبیل را نجات دهید و برای Bad هم کمک به کافمن را کامل نکنید و هم سبیل را بکشید.
برای دیدن پایان ufo در جایی که هری در طبقه پنجم lighthouse از Channeling Stone 5 برای بار پنجم استفاده کنید این پایان را خواهید دید.در بازی سیالنت هیل 2 هم پایانی با این نام وجود دارد.

شایان وقعا ممنون از توضیحات کاملت راجب همه چی. امیدوارم انرژی‌شو داشته باشی که تا پایان توضیحاتو داستان‌ها رو جلو ببری. البته نه تعریف از آخر بازی و لوث شدن.
واقعا لذت بردم. فیلمو دیده بودم اما از رابطش با بازی هیچی نفهمیدم و بیشتر گیج شدم!
البته مثلا برای سیبل بازی اون اتفاق فیلم نمی‌افته!

سوالی که پیش اومد واسم اینه که چرا الیسا در اول بازی 1 به صورت یک زن جلو ماشین سبز می‌شه اگر همون‌طور که می‌گی در کودکی مرده؟
یا شکاف‌های عمیق جاده‌هایی که به شهر منتهی می‌شن به چه علته؟

آخر فیلم چه اتفاقی افتاد؟! یعنی اتفاقاتی که برای شخص در سایلنت هیل میوفته در یک بعد دیگست؟
فیلمو ندیدین نخونین

---

> همون‌طور که آخر فیلم دیدیم کاراکتر زن از سایلنت هیل فرار می‌کنه و وارد خونش می‌شه اما برای اون هنوز همه جا حال و هوای سایلنت هیلو داره و بدتر این که شوهرش هم اونو نمی‌بینه!

پ.ن: فیلم سایلنت هیل از نظر من زیباترین فیلمی بود که از روی یک بازی پیاده شده.

یه خورده گیج کنندست؛ شرلی چی می‌شه پس؟!

جایی خونده بودم داستان بازی 3، بازی از دید شرلیه زمانی که در 1 پدرش دنبالشه. هیدرا کیه دیگه؟! شرلی چی شده؟! عجیب شد!

ادامه بده شایان جان.

شماره دوم این سری بازی ها در سال 2001 عرضه شد که با وجود عرضه گرافیک خوبش اعتراض هوادارن سایلنت هیل را به دنبال داشت چون داستان نسبت به نسخه اولیه دور شده بود و یک داستان دیگری را دنبال می کرد در حالی که این شماره از داستانی فوق العاده و تنوع بهتری نسبت به شماره اول داشت.به جرات نظر خودم اینه که این شماره در زمینه اتفاقات و تاثیر گذاری جو در زمینه سایلنت هیل تاثیر گذارترین بازیه و پایان های بازی و کارهایی که باید انجام می شد شگفت انگیز بودند که جلوتر توضیح میدم.

داستان بازی شماره دوم درباره مردی به نام جیمز ساندرلند بود که یک روز نامه ای مرموز از همسرش ماری دریافت می کند که به او می گوید من سایلنت هیل منتظر تو هستم در حالی که همسرش سال ها پیش فوت کرده بود.جیمز پس از مرگ همسرش به شدت تحت فشارهای روحی قرار گرفته بود و به این شهر متروکه آمد.



جیمز



ماری




جیمز و ماری در آخرین لحظات عمر ماری



در این بازی شهر به شهر گناهکاران تبدیل شد مکانی برای جزا دیدن گناهکاران یک برزخ زمینی برزخی به سبک نوتشه ای دانته آلیگیری منتهای برزخ دانته در مورد برزخ پس از مرگ بود...جیمز به محض ورود به سایلنت هیل متوجه فضای عجیب این شهر شد فضایی مه آلود و مرموز...او در شهر چندین نفر دیگر عم ملاقات می کند اولین فردی که او ملاقات می کند آنجلا است.کمی در مورد آنجلا توضیح میدهم....
آنجلا دختری است که در بازی دچار نوعی آسیب روحی و فیزیکی است به خاطر خاطره بدی که در کودکی دارد پدر او مردی است الکلی که در کودکی به آنجلا تجاوز می کند و این ضربه بزرگی به آنجلا وارد می کند پس از اینکه بزرگ می شود پدر و برادرش را می کشد و اکنون به دنبال آن ها که گویا شنیده آن ها اینجا هستند به سایلنت هیل می اید.در طول بای او کارکتری نا امید است و چاقویی دارد که همیشه به آن خیره شده است و به خودکشی فکر می کند...



آنجلا


پس از آن جیمز لورا را در شهر ملاقات می کند دختری که نماد معصومیت در بازی است اون تنها کاراکتر بی گناه و معصوم در بازی است که همان طور که فگتم هیچ موجودی را در شهر سایلنت هیل نمی بیند و به راحتی از این طرف به آن طرف می رود.در پایان بازی جیمز به لورا رازش را اعتراف می کند.



لورا

اما یکی از مهمترین کارکترهای بازی ماریا است.دختری که جیمز در ابتدا او را با همسرش اشتباه می گیرد چون او به شدت شبیه همسرش ماری است حتی اسمش.او برایش یادآور ماری همسرش است و با جیمز در بازی همراه می شود و در مراحلی همراه اوست.ماریا در اصل مجازات جیمز است تا او را همیشه یاد همسرش بیندازد و او را رنج دهد جیمز در طول بازی نسبت به او احساس علاقه می کند اما بارها در بازی جلوی چشمش کشته می شود و بعدا او را در جای دیگه زنده پیدا می کند.این مرگ ها جلوی چشم او به این دلیل است تا خاطره مرگ همسرش را برایش تداعی کند اما اینکه به چه دلیل دیگه این رو باید بازی کنید و مزه اش به اینه که خودتون متوجه بشید!برای طراحی ماریا از Christina Aguilera به عنوان مدل استفاده شد.ماریا همچنین در نسخه ویژه سایلنت هیل 2 به نام Restless Dreams که خط داستانی در مورد ماریا داشت که می شد با ماریا بازی کرد.



ماریا



کرسیتینا مدل طراحی ماریا بود



کاراکتر دیگری که در بازی دیده می شود ادی است که در بازی نکته خاصی در مورد او بیان نمی شود و در حالی به نظر می آید از نظر سلامتی سالم نیست اما بسیار مرموز است.



ادی

شماره دوم بازی داستانی فوق العاده گیرا داشت و در زمینه طراحی موجودات شهر سایلنت هیل یک موجود بسیار معروف طراحی کرد که حتی در فیلم Resident Evil هم از این کارکتر الهام گرفته شد و در فیلم سایلنت هیل نیز حضور دارد.این موجود Pyramid Head نام دارد که بارها ماریا را می کشد.این موجود سر دسته شکنجه کنندگان بردگان در زیرزمین ها بوده است و موجودی افسانه ای است که جسمی آهنی بزرگی بر سرش انداخته و ساطوری بزرگ همراهش می کشد.



Pyramid Head



Pyramid Head



Pyramid Head در تابلویی از بازی origin



Pyramid Head در فیلم سایلنت هیل