Skip to main content


خنده در چهار چوب قوانین

بیشتر
13 سال 9 ماه قبل #15612 توسط NicoleL2
پاسخ داده شده توسط NicoleL2 در تاپیک پاسخ: خنده در چهار چوب قوانین
منم چند سال پیش دیدم،به نظر من اصلا هم مسخره نیست،نشون میده که بعضی وقتا ما به طرز عجیبی نسبت به اتفاقات دور و برمون بی توجهیم

فردای من و تو باز هم تاریک است
سالی که نکوست از بهارش پیداست...

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
13 سال 9 ماه قبل - 13 سال 9 ماه قبل #15613 توسط Nikolay
پاسخ داده شده توسط Nikolay در تاپیک پاسخ: خنده در چهار چوب قوانین
این توهین مستقیم به شخص دکتر واتسونه ، سر آرتور کانن دویل واتسون رو انقدر احمق درست نکرده بود. واتسون تو چند تا داستان استنتاج هایی میکنه که خود هولمز تشویقش میکنه و تقریبا در تمام پرونده ها هم هولمز رو کمک میکنه. در ضمن شرلوک انقدر بی ادب هم نبوده که به دوست وفادار خودش بگه "تو احمقي بيش نيستي".

راست بگو و هر چه را در توان داری در تیرت بنه و بلندتر پرتاب کن ، فضیلت ایرانی این است !

نیچه
Last edit: 13 سال 9 ماه قبل by Nikolay.

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
13 سال 8 ماه قبل #16041 توسط blackfire
پاسخ داده شده توسط blackfire در تاپیک پاسخ: خنده در چهار چوب قوانین
به غضنفر میگن اگه همسر آیندت رو پیدا کنی چیکار میکنی ؟
میگه : یه چَک میزنم تو گوشش میگم تا حالا کجا بودی؟!

پیس پیس پیسسسسسس
فیش فیش فیشتتتتتتت
( برقراری ارتباط چنس نر با ماده در ایران ! )

لذت بردن یعنی اینکه بری مهمونی، دخترشون برات شربت بیاره
آروم بگی :خودتون درست کردین؟؟ اونم با عشوه بگه : بله نوش جان
تو بگی : پس نمی خورم ، مرسی !


ملت ما ملتی است که اگر تو خیابان زل زل نگات کنه نمیفهمی خوشگلی یا زیپت بازه !

علم و دانش همان قدرت است ...
كاربر(ان) زير تشكر كردند: NicoleL2

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
13 سال 8 ماه قبل #16119 توسط NicoleL2
پاسخ داده شده توسط NicoleL2 در تاپیک پاسخ: خنده در چهار چوب قوانین
قوانینی که نیوتن از قلم انداخت!
قانون صف:
اگر شما از یک صف به صف دیگری رفتید، سرعت صف قبلی بیشتر از صف فعلی خواهد شد.

قانون تلفن:
اگر شما شماره‌ای را اشتباه گرفتید، آن شماره هیچگاه اشغال نخواهد بود.

قانون تعمیر:
بعد از این که دست‌تان حسابی گریسی شد، بینی شما شروع به خارش خواهد کرد.

قانون کارگاه:
اگر چیزی از دست‌تان افتاد، قطعاً به پرت‌ترین گوشه ممکن خواهد خزید.

قانون معذوریت:
اگر بهانه‌تان پیش رئیس برای دیر آمدن پنچر شدن ماشین‌تان باشد، روز بعد واقعاً به خاطر پنچر شدن ماشین‌تان، دیرتان خواهد شد.

قانون حمام:
وقتی که خوب زیر دوش خیس خوردید تلفن شما زنگ خواهد زد.

قانون روبرو شدن:
احتمال روبرو شدن با یک آشنا وقتی که با کسی هستید که مایل نیستید با او دیده شوید افزایش می‌یابد.

قانون نتیجه:
وقتی می‌خواهید به کسی ثابت کنید که یک ماشین کار نمی‌کند، کار خواهد کرد..

قانون بیومکانیک:
نسبت خارش هر نقطه از بدن با میزان دسترسی آن نقطه نسبت عکس دارد.

قانون تئاتر:
کسانی که صندلی آنها از راه‌روها دورتر است دیرتر می‌آیند.

قانون قهوه:
قبل از اولین جرعه از قهوه داغتان، رئیس‌تان از شما کاری خواهد خواست که تا سرد شدن قهوه طول خواهد کشید.

فردای من و تو باز هم تاریک است
سالی که نکوست از بهارش پیداست...
كاربر(ان) زير تشكر كردند: شايان, blackfire

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
13 سال 8 ماه قبل #17217 توسط mohammad
پاسخ داده شده توسط mohammad در تاپیک پاسخ: خنده در چهار چوب قوانین
تفریحات بسیجی ها
__________________
پرتاب مهر به سمت یکدیگر
فرستادن نوحه با بلوتوث
نرفتن به حمام و بو دادن برای خنده
ایستادن پشت وانت در حال حرکت با سرعت زیاد
نماز جمعه و گریه کردن در آن
استقبال از احمدی نژاد، هرجا که بره
لگد زدن در شکم دوستان (همینجوری، دور هم باشیم)
سیبیل آتشین
چسب زدن عکس امام
متلک به یکدیگر (مثال: چرا جورابت بو نمیده شیطون؟ میخوای بری خواستگاری؟)
پیاده روی تا جمکران
آب بازی هنگام وضو
ترکاندن پاکت ساندیس

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
13 سال 8 ماه قبل #17220 توسط Michaellover
پاسخ داده شده توسط Michaellover در تاپیک پاسخ: خنده در چهار چوب قوانین
یه روز غضنفر پرتقال پوست می کنده میگه کاش توش موز باشه.

یه روز غضنفر سوار پله برقی میشه میگه برای سلامتی راننده اش صلوات ، دوستش میگه نه صلوات نفرستید حواسش پرت می شه.

دلیل امتناع زلیخا از ازدواج با یوزارسیف مشخص شد . خبر داده بودن جومونگ زنده است.

غضنفر پرتقال خونی می خوره ایدز میگیره.


ترکه تصمیم میگیره همه ی نگرانی هاشو به دریا بسپره…
هرکاری میکنه زنش سوار قایق نمیشه


ترکه می ره دانشگاه به ۲ دلیل می فهمن ترکه
۱:سامسونتش رو می ذاشت تو زنبیل
۲:وقتی استاد تخته رو پاک می کرد اونم دفترش رو پاک می کرد


ترکه می ره دزدی تفنگ رو می ذاره پشت گردن یارو می گه تکون بخوری با لگد می زنم تو سرت


به ترکه میگن:میدونی امام رضا رو چه جوری شهید کردن؟مگه:آره نامردا تو حرمش بمب گذاشتن


از ترکه می پرسن پرچم دزدان دریایی چه معنی داره ؟ می گه : خوردن کله پاچه تو دریا ممنوع



ترکه یه پری دریایی می بینه ازش خواستگاری می کنه پری دریایی می گه : من که آدم نیستم.
ترکه می گه : حالا فکر کردی من آدمم؟!!!


ترکه به گارسونه میگه:عرق داری؟گارسونه آروم میگه:آره !ترکه میگه:پس کاپشن تنت کن سرما نخوری!!!


ترکه اسیر آدمخورا میشه.میندازندش تو دیگ باهاش آش درست کن . میخندیده.بش میگن تو داری میمیری چرا میخندی؟ میگه شاشیدم تو آشتون




ترکه میره کتابخونه کتابشو پس بده ، کتابدار ازش می پرسه کتاب چطور بود ؟ ترکه میگه : شخصیت زیاد داشت ولی داستان و محتوا نداشت ! کتابدار میگه : ای بابا ، دفتر تلفن من دست تو چیکار می کنه ؟


به ترکه می گن این میس کال که می گن چیه؟ می گه نمی دونم والا ولی فکر کنم یه واحد اندازه گیری باشه ……..مثل یه مثگال زعفرونبه


ترکه سرش رو می کنه داخل حجرالاسود بوس کنه ، سرش گیر می کنه
میگه گلط کردم دیجه گناه نمیکنم ، خدایا منو نخور!!!


ترکه سربازیش تموم میشه، وقتی کارت پایان خدمتشو بهش میدن، نگاه میکنه میگه: ‌ای بابا، من که ازینا چهارتا دارم!!!


ترکه و لره میرن مغازه میگن :آقا نوشابه خانواده دارین؟صاحب مغازه میگه:بعله. می پرسن : به آدم مجرد هم میدین؟!


به ترکه میگن: میدونی امام حسین کجا دفن شده؟ میگه: نه. میگن: کربلا. میگه: ای خوشا به سعادتش!!!


ترکه میره سوپر مارکت میگه یه مایع ظرفشویی خوب بدین ….. صاحب مغازه میگه : گلی خوبه؟ ….. ترکه میگه: مرسی سلام میرسونه


به ترکه میگن با زن جمله بساز .
میگه: نه ، من فقط می تونم با زن بچه بسازم
به ترکه می گن تو همیشه لپ لپ می خری
میگه آره
بهش می گم حالا جایزه هم توش داره؟
میگه : فکر نمی کنم من لپ لپو واسه کیفیتش می خرم


یه روز ترکه میفته دنبال دختره با سنگ میزنه توو سرش . بهش میگه خوب مختو زدم ها !!!


ترکه با زنش رفته بوده سینما، تو فیلم یهو یه گاوه شروع می‌کنه دویدن طرف تماشاچیا. فارسه یهو میپره زیر صندلی، زنش میگه: ‌بابا خجالت بکش! این فیلمه. فارسه میگه: زن! من و تو می‌دونیم فیلمه، گاوه که نمی‌دونه!





ترکه میره خواستگاری ازش میپرسن چه کاره ای ؟ روش نمیشه بگه قصاب میگه لوازم یدکی گوسفند دارم


ترکه زنگ می زنه رادیو میگه : الان صدام داره پخش می شه
میگن : آره . میگه حتی تو نونوایی
میگه : آره میگه خوب پس : اصغر نون نخر ننه ات خریده


ترکه ماشینش پنچر میشه…میره از لوله اگزوز فوت میکنه..لره رد میشه..میگه:خره…تا صبح هم فوت کنی لاستیکت باد نمیشه…چون شیشه های ماشینت پایینه

از ترکه می پرسن : شما به موتور سیکلت چی می گید ؟ می گه دوچرخه ی عصبانی


ترکه سرشو قیرگونی کرده بود، میگن چرا اینجوری کردی؟ میگه: بینی‌ام چکه می‌کرد


از ترکه می پرسند: می دونی چرا غواص ها به پشت می پرن تو آب؟ می گه: چون اگه به جلو بپرن می افتن تو قایق

رای یه لره اس.ام.اس میاد . میگه : آخ جون جوك .....میپره گوشیشو برمیداره بعدش می بینه جوك نبوده كلی ضایع می شه مثل تو كه الان همین فكر و كردی و ضایع شدی
________________________________________
-



اگه نیوتن قبل از مرگش صورت ماه تو رو می دید معنای حقیقی جاذبه رو می فهمید

________________________________________
-




یك روز توی جهنم میبینمت.آخه هر ? جهنمی هستیم: تو به جرم اینكه قلب منو دزدیدی و من هم به جرم اینكه تو رو پرستیدم.

حیف نون می ره کتابخونه، داد می زنه یه ساندویچ بدین با سس اضافه.
آقاهه بهش می گه: آقا! اینجا کتابخونه هست.
حیف نون می گه: ببخشید… بعد یواش در گوش آقاهه می گه: یه ساندویچ بدین با سس اضافه!

—————————

شعبده بازی روی صحنه هنر نمایی می کرد که ناگهان گفت: حالا یک خانم بیاید روی صحنه تا من کاری کنم که غیب شود!
مردی از میان جمعیت برخاست و گفت: آقای شعبده باز! چند لحظه صبر کن تا من بروم مادر زنم را بیاورم!

—————————

سه نفر می خواستند چای لیپتون بخورن. اولی فنجان رو نگه می داره و لیپتون را تو فنجان تکان می ده، دومی لیپتون را نگه می داره و فنجان را تکان می ده، سومی لیپتون را به دور فنجان می ماله!

—————————

مادر: احمد! اگر من به تو ۱۰ تا بادام بدهم که آنها را به طور مساوی با جواد تقسیم کنی، چند تا به او می دهی؟
احمد: سه تا!
مادر: ببینم! مگر تو حساب کردن بلد نیستی؟
احمد: چرا مامان من بلدم، ولی جواد که بلد نیست!

—————————

به حیف نون گفتن واسه زلزله بم چه کمکى کردى؟ گفت: متاسفانه من دستم خالی بود، ایشالا زلزله بعدی!

—————————

احمد: مامان! اجازه می دهی بروم با اکبر بازی کنم؟
مادر: نه پسرم، اکبر بچه خوبی نیست. آدم باید همیشه با دوست بهتر از خودش بازی کند.
احمد: پس اجازه بدهید اکبر بیاید با من بازی کند!

"...Before You start Pointing Fingers Make Sure Your Hands Are Clean"
كاربر(ان) زير تشكر كردند: NicoleL2

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

مدیران انجمن: Ehsanblackfire
زمان ایجاد صفحه: 0.286 ثانیه
قدرت گرفته از كيوننا