Skip to main content


خنده در چهار چوب قوانین

بیشتر
13 سال 10 ماه قبل #12514 توسط Ehsan
پاسخ داده شده توسط Ehsan در تاپیک متن کتاب های درسی سال 1400
گاو ماما می کرد٬گوسفند بع بع می کرد٬سگ واق واق می کرد. همه با هم صدا می زدند حسنک کجایی؟ شب شده بود اما حسنک هنوز به خانه نیامده بود حسنک مدت های زیادی است که به خانه نمی آید. او به شهر رفته ٬ و در آنجا شلوار جین و تی شرت های تنگ به تن می کند. او هر روز صبح بجای غذا دادن به حیوانات٬جلوی آینه به مو های خود ژل می زند٬ موهای حسنک دیگر مثل پشم گوسفند نیست، چون او موهای خود را گلت می کند. دیروز که حسنک با کبری چت می کرد٬ کبری به او گفت که تصمیم بزرگی گرفته است٬ کبری تصمیم داشت حسنک را رها کند و دیگر با او چت نکند٬ چون کبری با پترس چت می کرد. پترس همیشه پای کامپیوتر نشسته بود و چت می کرد. پترس دید که سدسوراخ شده اما انگشت او درد می کرد چون زیاد چت کرده بود او نمی دانست که سد تا چند لحظه دیگر می شکند. پترس در حال چت کردن غرق شد و مرد. برای مراسم تدفین او کبری تصمیم گرفت با قطار به آن سرزمین برود اما کوه روی ریل ریزش کرده بود٬ ریز علی دید که کوه ریزش کرده اما حوصله نداشت٬ ریز علی سردش بود و دلش نمی خواست لباسش را در آورد٬ ریز علی چراغ قوه هم داشت٬ اما حوصله دردسر نداشت. قطار به سنگ ها برخورد کرد و منفجر شد٬ کبری و همه مسافران مردند. اما ریزعلی بدون توجه به خانه رفت٬ خانه مثل همیشه سوت و کور بود٬ الان چند سالی هست که کوکب خانم٬ همسر ریزعلی مهمان ناخوانده ندارد٬ او حتی مهمان خوانده هم ندارد٬ او اصلا حوصله مهمان را ندارد. او پول ندارد تا شکم مهمان ها را سیر کند٬ او در خانه تخم مرغ و پنیر دارد اما گوشت ندارد٬ او آخرین بار که گوشت خرید٬ چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخته بود. اما او از چوپان دروغگو گله ندارد٬ چون دنیای ما خیلی چوپان دروغگو دارد و دیگر به همین دلیل است که کتاب های دبستان آن داستان های قشنگ را ندارد.....
كاربر(ان) زير تشكر كردند: mohammad, NicoleL2, milad

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
13 سال 10 ماه قبل - 13 سال 10 ماه قبل #12929 توسط blackfire
پاسخ داده شده توسط blackfire در تاپیک پاسخ: خنده در چهارچوب قوانین
و برای مردان آپشنی قرار دادیم به نام کت‌شلوار در حالی که

زنان از افرینش تا روز قیامت از خود می‌پرسند حالا چی بپوشند

.

.

.


دو خصوصیت فقط و فقط تو رانندگی بانوان دیده میشه

۱ – راه نمیرن

۲ – راه نمیدن

.

.



.

خسیسه از یکی میپرسه چیکار میکنید که زنهاتون دوستون دارن؟

میگه مثلا وقتی داره ظرف میشوره بغلش میکنم نازش میکنم بوسش میکنم

خسیسه میگه شیرم همینجوری باز باشه !!؟

.

.

.

.

.

پسر :

من اندازه ساسان مایه دار نیستم مثل اون بنز ندارم

اما عاشقتم

دختر:

من هم عاشقتم

داشتی می گفتی ساسان دیگه چی ها داره!؟

.

.

.

یه مثل قدیمی هست که میگه

لذتى که در ۱۰شدن امتحان با تقلب هست

در ۲۰شدنش بدون تقلب نیست

.

.

.

غضنفر تو آسفالت تور پهن میکنه تا ماهی بگیره

بهش میگن آخه تو چقد خری

میگه من خر ، من نفهم من گاو

این حیف نون چی !؟

۲ ساعته وایساده از من ماهی بخره

.

.

.

وقتی دو تا خانم با هم صحبت می کنند

اونی که ساکته به حرف طرف مقابل گوش نمی کنه

بلکه به مطلب بعدی که می خواد به اون بگه فکر می کنه

.

.

.

هیچی چندش آور تر از این نیست که بخوای یه تف جانانه کنی

بعد به محض اینکه بگی خخــــخخخخخخ .

یکی از دوستات جلوت سبز شه و مجبور شی تفت رو قورت بدی

.

.

.

جهان سوم جایی است که همه در حال خوردن و کشیدن و کردن هستند

غصه و آه و دق را عرض کردم

.

.

.

نیوتون در بیانیه ای افشا کرد که

علاوه بر زمین ، یخچال هم دارای جاذبه است

.

.

.

عدم امنیت یعنی تویِ یه توالت باشی که فاصله سنگِ توالتش تا “دَر” بیش از ۱ متر باشه

دَرش قُفل نداشته باشه و به بیرون باز بشه !

.

.

.

خدا زن را آقرید , بعدش لوازم آرایش را و سپس جراحی پلاستیک را و بعد از آن پروتز

و بعدتر از آن لباس های زیبا را

و وقتی دید باز هم زن ها زیبا نمیشن، دیگه آخرین راه را فتوشاپ دید!

.

.

.

میگن تو جهنم نتنها دمپایی دستشویی همیشه خیسه

بلکه شلنگش هم افتاده رو زمین !

.

.

.

خدا معجزه کرد، آدمو آفرید

توهم بیا یه معجزه کن ، آدم بمون !

.

.

.

تفکر عمیق حبف نون :

در عجبم از نخود و لوبیا با این جثه‌ی ریز، که چه بادهای عظیمی در خود نهفته‌ دارند !

.

.

.

خسیسه ! کرم معده میگیره

کرم تو معده خسیسه زخم معده میگیره !

.



.

.

به سلامتی اولین زن شوهرداری که عاشقش شدم !

…………
مادرم را عرض کردم !

.

.

.

.

.

.

در دنیا فحشهایی وجود دارند که بار عاطفی شان از صدتا کلام عاشقانه بیشتر است

مثل : دیووونه !

دوستت دارم دیوونه !

.

.


.

کاش اون قدرت جاذبه ای که بالش اول صبح داره ، بالش آخر شبم داشت !

.

.


.

تو که چشمات

لنزِ

دماغتم که عمل کردی…

نصف وزنتم لوازم آرایشِ … !

نه بابا تو خودتم خودت و قبول نداشتی !

.

.

.

میدونی چیه ؟

اونقدری که واسه تو مایه گذاشتم ، اگه به دسته بیل آب میدادم تا حالا میوه داده بود !

.

.

.

.

یک روز مردی با عجله پیش دکتر میره و می گه:

سلام دکتر! زود بیا، آپاندیس زنم درد گرفته

دکتر میگه: من که یک هفته پیش آپاندیس زنتون رو عمل کردم،

مگر می شود یک زن دو تا آپاندیس داشته باشه؟

آن شخص می گه: نه، ولی یک مرد که می تواند دو تا زن داشته باشد!

.

.

.

مغز انسان پر کارترین جای بدنه

اون همه ۲۴ ساعت روز و همه ۳۶۵ روز سال و کار میکنه

کار اون از لحظه تولد آغاز میشه و فقط وقتی متوقف میشه

که ما وارد سالن امتحانات میشیم!!!

.

.

.

فکرشو بکن اگه بابات میتونست فکرتو بخونه

اون موقع هر ۵ دقیقه یه چک آبدار میخوردی !

.

.

.

یارو تو توالت میمیره ، روحش تو هواکش گیر میکنه !

علم و دانش همان قدرت است ...
Last edit: 13 سال 10 ماه قبل by blackfire.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: mohammad

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
13 سال 10 ماه قبل #13113 توسط mohammad
پاسخ داده شده توسط mohammad در تاپیک پاسخ: خنده در چهار چوب قوانین
یه شوهرم نداریم...
یه شوهرم نداریم شب که دیر میاد خونه ببینه رو کاناپه خوابمون برده دلش بسوزه دیگه دیر نیاد!


یه شوهرم نداریم وقتی بهش میگیم من رو بیشتر دوس داری یا مامانتو ، بگه توام چه سوالایی می پرسی ، هر دوتون رو دوس دارم دیگه ! خوشحال شیم از اینکه ما رو خیــــــــــــــلی دوس داره " قدِ مامانش "


یه شوهرم نداریم عاشق قرمه سبزی باشه ، ما هم که بلد نیستیم درست کنیم ! بگیم بین من و قرمه سبزی یکی رو انتحاب کن !!

یه شوهرم نداریم , نداریم که نداریم به درک اسفل یه لامبورگینی هم نداریم غروب جمعه ای بریم بگردیم دلمون نگیره !

یه شوهرم نداریم گانگستر باشه، هیچ کس جرات نکنه بهمون بگه بالا چشمت ابروئه !

یه شوهرم نداریم صبح جمعه ای بهمون بگه خانومم شما بگی "ف" ناهار فرحزادیم !

یه شوهرم نداریم وقتی میپرسه دوسم داری یا نه ؟ بهش بگیم خره من دوست دارم چرا نمیفهمی

یه شوهرم نداریم، دوتایی قربون صدقه بچه نداشتمون بریم !

یه شوهرم نداریم از جبروت مردونش استفاده کنیم زنگ بزنه پشتیبانی بگه این سرعت اینترنت چه مرگشه پس!خانومم کارای اینترنتیش عقب مونده!

یه شوهرم نداریم خوش قیافه باشه، برای استحکام بیشتر پایه های زندگیمون همیشه موهای پر کلاغیش از ته بزنیم که هیچ زنی جز خودمون نتونه بهش نگاه کنه !

یه شووورم نداریم غروب که میشه بعد از دو شیفت کار کردن ، با دست پر بیاد خونه در رو با پاش باز کنه ، بریم کیسه ها رو از دستش بگیریم بگیم خسته نباشی آقا .

یه شوهرم نداریم شب بگیم ببرمون بیرون اونوقت بگه نه , ما هم از لجمون تایر ماشینشو پنچر کنیم شب که میخواد بره سر کار ببینه کلافه شه , ما هم موزیانه بخندیم بگیم آخی الهی اشکال نداره عزیزم ولی خب باز خوبه دیشب نخواسیم بریم بیرون وگرنه میخورد تو ذوقمون !

یه شوهرم نداریم وقتی میریم کنار دریا ما رو ترک جت اسکی بنشونه!

یه شوهرم نداریم صبح به صبح نون تازه برامون بخره !


یه شوهرم نداریم تا غم و ناراحتی توی چهره مون ببینه بگه مگه من مردم که تو ناراحتی ؟

یه شوهرم نداریم انقد عاشقمون باشه واسه غافلگیر کردنمون با یه زرافه ی طفل بیاد خونه !

یه شوهرم نداریم یکمی بهش غر بزنیم دلمون باز شه!


یه شوهرم نداریم بهمون بگه از خواب که بیدار میشی ، اول تو چشای من نیگا کن بعد به اون مانیتور ِ لامصّب !!


یه شوهرم نداریم واسش ناز کنیم بگیم قبل از خواستگاریت تو حافظ یه تفال زدم این اومد !

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
13 سال 10 ماه قبل #13115 توسط mohammad
پاسخ داده شده توسط mohammad در تاپیک پاسخ: خنده در چهار چوب قوانین
این یکی اگه یه ذره در چهارچوب قوانین نبود به بزرگی خودتون ببخشید:D :D
یه پسربچه کلاس اولی به معلمش میگه :

خانوم معلم من باید برم کلاس سوم

معلمش با تعجب میپرسه برای چی ؟

اونم میگه :

آخه خواهر من کلاس سومه اما من از اون بیشتر میدونم و باهوش ترم

توی زنگ تفریح معلمه به مدیر مدرسه موضوع رو میگه اونم خوشش میاد میگه بچه رو بیار تو دفتر من چند تا تست ازش بگیریم ببینیم چی میگه

معلمه زنگ بعد پسره رو میبره تو دفتر بعد خانوم مدیره شروع میکنه به سوال کردن

خوب پسرم بگو ببینم سه سه تا چند تا میشه اونم میگه نه تا

دوباره میپرسه نه هشت تا چند تا میشه اونم میگه هفتادو دو تا

همینجوری سوال میکنه و پسره همه رو جواب میده دیگه کف میکنه به معلمش میگه به نظر من این میتونه بره کلاس سوم

خانوم معلم هم میگه بزار حالا چند تا من سوال کنم

میگه پسرم اون چیه که گاو چهار تا داره اما من دو تا دارم؟

مدیره ابروهاشو بالا میندازه که پسره جواب میده :

پا

دوباره خانوم معلمه میپرسه:

پسرم اون چیه که تو توی شلوارت داری اما من تو شلوارم ندارم

مدیره دهنش از تعجب باز میشه که پسره جواب میده :

جیب

دوباره خانوم معلمه سوال میکنه:

اون چه کاریه که مردها ایستاده انجام میدن اما زن ها نشسته و سگ ها روی سه پا

تا مدیره بیاد حرف بیاره وسط پسره جواب میده :

دست دادن

باز معلمه سوال میکنه :

بگو ببینم اون چیه که وفتی میره تو سفت و قرمزه اما وفتی میاد بیرون شل و چسبناک

مدیره با دهان باز از جاش بلند میشه که بگه این چه سوالیه که پسره میگه:

آدامس بادکنکی

دیگه مدیره طاقت نمیاره میگه بسه دیگه این بچه رو بزارید کلاس پنجم

من خودم همه سوالهای شمارو غلط جواب دادم!

:)) :)) :)) :)) :)) :)) :))
كاربر(ان) زير تشكر كردند: Ehsan, کوچکترین طرفدار, mohammad

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
13 سال 10 ماه قبل #13117 توسط Ehsan
پاسخ داده شده توسط Ehsan در تاپیک چگونگیه انقراض نسل ایرانی!
بعد از اجرای موفقیت آمیز طرح تفکیک جنسیتی در سراسر اماکن خصوصی و عمومی کشور ؛ به بررسی روند رشد و نمو یک کودک (پسر) از مهد کودک تا پیری میپردازیم :
اسم کودک را جواد در نظر میگیریم که همراه با همکلاسی خود به نام رضا در حال برگشت از مهد کودک است.[/size]

1) در مسیر برگشت از مهد کودک :

لضا لضا (همان رضا ) مامانم میخواد لنج (گنج) طلا بیاره ها !

رضا : مامان چیه ؟!


2) 3 سال بعد در مسیر رفت به مدرسه داخل سرویس مدرسه

راننده رو به بچه های داخل سرویس : همه زود چشاشونو ببندن داریم از کنار یه مدرسه دخترانه رد میشیم!

جواد : رضا رضا ، دختر چیه ؟


3 ) 5 سال بعد از 3 سال ؛ زنگ تفریح ؛ مدرسه راهنمایی

رضا : جواد من دیشب از بالای پشت بوم یه چیزی تو حیاط خونه همسایه دیدم.

جواد : چی ؟

رضا : دختر ! دختر ! بالاخره دیدم

جواد : جون مادرت ؟! یالاه بگو چه شکلی هستن اینا !


4) 4 سال بعد از قبلی! سرکوچه جواد اینا

رضا : جواد چیکار داشتی گفتی زود بیا

جواد : رضا دیشب یکی به گوشیم زنگ زد.صداش خیلی عجیب غریب بود.یواشکی حرف میزد و میگفت یه دختره و از من میپرسید آیا پسرم ؟!

رضا : تو چی گفتی ؟

جواد : گفتم آره پسرم و بعدش دختره غش کرد !


5 ) 6 سال بعد ؛ دانشگاه

جواد : رضا راسته میگند پشت این دیواره پر از دختره ؟!

رضا : آره منم شنیدم.میشنوی دارن میخندن! مگه اونا هم میخندن ؟


6 ) چند سال بعد ، شب خواستگاری

جواد : ببخشید یعنی الان شما واقعا یه دخترید ؟!


7 ) چند ماه بعد ، شب ازدواج

جواد : خوب الان باید چیکار کنیم ؟!

خانم : هیچی دیگه ،خسته ایم باید بخوابیم.شما هم برو تو اتاق خودت بخواب!


8 ) خیلی سال بعد ، دوران کهولت

جواد : دیشب مادر خدا بیامرزم به خوابم اومد گفت نمیخواهید بچه بیارید ؟

خانم : از کجا بیاریم.تو جهیزیه من که بچه نبود ، تو چرا نخریدی یه دونه ؟


9) خیلی سال بعد

نسل ایرانی منقرض شد...
كاربر(ان) زير تشكر كردند: کوچکترین طرفدار, mohammad, mohammad

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
13 سال 10 ماه قبل #13187 توسط Arefeh
پاسخ داده شده توسط Arefeh در تاپیک پاسخ: خنده در چهار چوب قوانین
از یارو میپرسن چرا زنتو دوست داری میگه به خاطر صداقت نجابت عدالت و اصالت!
صداقت:روز اول که با چند تا مرد دیدمش گفت دوستامه فهمیدم صداقت داره
نجابت:روز بعد با چند تا مرد دیگه بود تا منو دید سرشو انداخت پایین فهمیدم نجابت داره
عدالت:رفتم دم در خونشون دیدم یه صف طولانی هست به من گفت برو اخر صف فهمیدم عدالت داره
اصالت:رفتم دم در خونه مامانش اونجا هم یه صف طولانی بود فهمیدم اصالت داره!
.
.......................................
از مرده میپرسن نامزد داری؟
میگه اره
میگن درموردش تحقیق کردی؟
میگه:اره بابا همه ی پسرهای محل میگن دختر باحالیه!
كاربر(ان) زير تشكر كردند: mohammad

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

مدیران انجمن: Ehsanblackfire
زمان ایجاد صفحه: 0.323 ثانیه
قدرت گرفته از كيوننا