پ ن پ
- Michaellover
-
- آفلاین
- Working Day And Night
-
- Live The Life You Love
کمتر
بیشتر
13 سال 2 ماه قبل #24621
توسط Michaellover
"...Before You start Pointing Fingers Make Sure Your Hands Are Clean"
پاسخ داده شده توسط Michaellover در تاپیک پاسخ: پ ن پ
"...Before You start Pointing Fingers Make Sure Your Hands Are Clean"
كاربر(ان) زير تشكر كردند: NicoleL2
لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
کمتر
بیشتر
- ارسال ها: 540
- تشکرهای دریافت شده: 575
13 سال 2 ماه قبل #24988
توسط NicoleL2
فردای من و تو باز هم تاریک است
سالی که نکوست از بهارش پیداست...
پاسخ داده شده توسط NicoleL2 در تاپیک پاسخ: پ ن پ
دو سال بعد از فارغ التحصيلى رفتم مدرسمون مديره برگشته ميگه اومدى به ما سر بزنى؟!
ميگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ مدادم جامونده اومدم ور دارم!!
رفتم در مغازه گفتم آقا نوشابه دارین؟
یارو گفت : مشکی دیگه!
گفتم : پ...
گفت: گمشو بیرون بی شعورعوضی! این چیه یاد گرفتن خودشونو مسخره میکنن .
گفتم : بابا میخواستم بگم پنیر هم میخوام.
کلی معذرت خواهی کرد و از خجالت من دراومد
بعدش گفت: پنیر بسته ای؟؟
گفتم : پ نه پ! متری؟؟
گفتمو فرارکردم !!
ميگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ مدادم جامونده اومدم ور دارم!!
رفتم در مغازه گفتم آقا نوشابه دارین؟
یارو گفت : مشکی دیگه!
گفتم : پ...
گفت: گمشو بیرون بی شعورعوضی! این چیه یاد گرفتن خودشونو مسخره میکنن .
گفتم : بابا میخواستم بگم پنیر هم میخوام.
کلی معذرت خواهی کرد و از خجالت من دراومد
بعدش گفت: پنیر بسته ای؟؟
گفتم : پ نه پ! متری؟؟
گفتمو فرارکردم !!
فردای من و تو باز هم تاریک است
سالی که نکوست از بهارش پیداست...
كاربر(ان) زير تشكر كردند: کوچکترین طرفدار, Michaellover
لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
کمتر
بیشتر
- ارسال ها: 540
- تشکرهای دریافت شده: 575
13 سال 2 ماه قبل #25087
توسط NicoleL2
فردای من و تو باز هم تاریک است
سالی که نکوست از بهارش پیداست...
پاسخ داده شده توسط NicoleL2 در تاپیک پاسخ: پ ن پ
*به همكارم ميگم همين الان يه فيلم دانلود كردم.ميگه:از تو اينترنت؟
ميگم:پ نه پ از تو كانال كولر،اتفاقا پهناي باندشم زياده،قطعي هم نداره.
*به داداشم ميگم:خيلي دوست دارم.ميگه:چيه باز پول ميخواي؟
ميگم :پ نه پ يهو عاشق ريش و سبيلت شدم!
*دارم چايي ميخورم داغ داغ سوختم.بابام ميگه:سوختي؟
ميگم:پ نه پ رفتم مرحله بعد.
*زنگ زدم 118 ميگم:نيما حق دوست.ميگه:شمارشو ميخواي؟
ميگم:پ نه پ خودمو معرفي ميكنم اسم شما چيه؟
*عاقد سر سفره عقد؛عروس خانم وكيلم؟پ نه پ دكتري!دعوتت كرديم سطح مجلس بره بالا!
*ميخوام برم خونه چشمام قرمزه...به رفيقم ميگم چشمام قرمزه؟ميگه:آره،ميخواي همينجوري بري؟
ميگم:پ نه پ وايميستم سبز شه بعد حركت ميكنم.
*اومدم خونه زنم ميگه:اومدي خونه؟بهش ميگم:پ نه پ علم پيشرفت كرده
من الان سركارم،اين كپي ژنتيكيمه،فرستادم كارام رو انجام بده.
*بهش ميگم:ديگه ميخوام ازت جدا شم.ميگه:اين حرف آخرته؟ميگم:پ نه پ
اين خلاصه اي بود از اخبار ايران و جهان،لطفا به ادامه خبر توجه فرماييد.
*به داداشم ميگم مگس نشسته رو مانيتور،ميگه:بكشمش؟
ميگم:پ نه پ بهش بگو بياد عقب وگرنه چشماش ضعيف ميشه.
ميگم:پ نه پ از تو كانال كولر،اتفاقا پهناي باندشم زياده،قطعي هم نداره.
*به داداشم ميگم:خيلي دوست دارم.ميگه:چيه باز پول ميخواي؟
ميگم :پ نه پ يهو عاشق ريش و سبيلت شدم!
*دارم چايي ميخورم داغ داغ سوختم.بابام ميگه:سوختي؟
ميگم:پ نه پ رفتم مرحله بعد.
*زنگ زدم 118 ميگم:نيما حق دوست.ميگه:شمارشو ميخواي؟
ميگم:پ نه پ خودمو معرفي ميكنم اسم شما چيه؟
*عاقد سر سفره عقد؛عروس خانم وكيلم؟پ نه پ دكتري!دعوتت كرديم سطح مجلس بره بالا!
*ميخوام برم خونه چشمام قرمزه...به رفيقم ميگم چشمام قرمزه؟ميگه:آره،ميخواي همينجوري بري؟
ميگم:پ نه پ وايميستم سبز شه بعد حركت ميكنم.
*اومدم خونه زنم ميگه:اومدي خونه؟بهش ميگم:پ نه پ علم پيشرفت كرده
من الان سركارم،اين كپي ژنتيكيمه،فرستادم كارام رو انجام بده.
*بهش ميگم:ديگه ميخوام ازت جدا شم.ميگه:اين حرف آخرته؟ميگم:پ نه پ
اين خلاصه اي بود از اخبار ايران و جهان،لطفا به ادامه خبر توجه فرماييد.
*به داداشم ميگم مگس نشسته رو مانيتور،ميگه:بكشمش؟
ميگم:پ نه پ بهش بگو بياد عقب وگرنه چشماش ضعيف ميشه.
فردای من و تو باز هم تاریک است
سالی که نکوست از بهارش پیداست...
كاربر(ان) زير تشكر كردند: Michaellover, aisan
لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
- kingmichael
-
- آفلاین
- Dangerous
-
- Legends live forever
13 سال 2 هفته قبل #27063
توسط kingmichael
به دوستم گفتم برو بالا نردبون چراغ و ببند گفت بچرخونمش؟میگم اگه سختت میشه تو بگیرش من نردبون و میچرخونم
رفتم خونه سالمندان عیادت پدربزرگم,مسئول اونجا میپرسه:شمام اومدین عیادت؟میگم نه خونه سالمندان طلبیده اومدیم زیارت
رفتم ساندویچی، میگم آقا یه هات داگ با سس مخصوص بدین. میگه میل می کنید؟ میگم: بله، دستتون درد نکنه
(گشت مبارزه با فتنه پـَ نه پـَ ، واحد سیار غذاخوری ها و رستوران ها)
ميخوام مسواك بزنم
مامانم مي پرسه ميخواي مسواك بزني؟؟
ميگم بله مامان جون..
ميگه خمير دندونم روش ميزني؟؟
ميگم بله مامان جان..
ميگه خاك تو سرت اين همه موقعيت پ ن پ درست كردم واست استفاده نكردی
منم گفتم پ ن پ خز شده مامان جون
پاسخ داده شده توسط kingmichael در تاپیک پ ن پ
ستاد مبارزه با فتنه پ نه پ!!!
به بابام گفتم سوئیچ ماشینو بده ...... گفت : می خوای بری جایی؟ ... گفتم : بله پدر عزیزم
(ستاد مبارزه با فتنه ی پَ نَ پَ - واحد فرزند صالح)
بچه داییم به دنیا اومده. همه خوشحال و اینا. مامان بزرگم برگشته میگه حالا میخاین براش اسم بذارین؟میگم...اگه شما صلاح بدونین
(ستاد مبارزه با فتنه ی پَ نَ پَ – واحد احترام به بزرگتر)
رفتیم پایگاه انتقال خون میگه شمام اومدین خون بدین؟ گفتم بله اومدیم خون بدیم. شما هم بفرمایید بساط لودگی تون رو جای دیگه پهن کنید. یارو همون جا به گریه افتاد و ابراز پشیمونی کرد.
(ستاد مبارزه با فتنه پــَ نــَ پــَ - واحد نهی از منکر)
ماه رمضونی 6 صبح رفتم تهران، 9 شب برگشتم خونه خسته و کوفته میپرسم مامان شام چی داریم؟
میگه گشنته ؟ چند ثانیه سکوت میکنم، چشامو میبندم و یه نفس عمیق میکشم . آروم و با طمانینه میگم : بله گشنمه
(ستاد مبارزه با فتنه پــَ نــَ پــَ - واحد کظم غیظ )
تو اتوبان داشتم لایی میکشیدم،یه زانتیا اومد گفت داری لایی بازی میکنی؟؟؟ گفتم: پــ نــ پـــ دارم واست عربی میرقصم!!! گفت: دِ نـَــ دِ کنترل نا محسوس بزن بغل
(ستاد مبارزه با پ نه پ واحد اتوبان)
به بابام گفتم سوئیچ ماشینو بده ...... گفت : می خوای بری جایی؟ ... گفتم : بله پدر عزیزم
(ستاد مبارزه با فتنه ی پَ نَ پَ - واحد فرزند صالح)
بچه داییم به دنیا اومده. همه خوشحال و اینا. مامان بزرگم برگشته میگه حالا میخاین براش اسم بذارین؟میگم...اگه شما صلاح بدونین
(ستاد مبارزه با فتنه ی پَ نَ پَ – واحد احترام به بزرگتر)
رفتیم پایگاه انتقال خون میگه شمام اومدین خون بدین؟ گفتم بله اومدیم خون بدیم. شما هم بفرمایید بساط لودگی تون رو جای دیگه پهن کنید. یارو همون جا به گریه افتاد و ابراز پشیمونی کرد.
(ستاد مبارزه با فتنه پــَ نــَ پــَ - واحد نهی از منکر)
ماه رمضونی 6 صبح رفتم تهران، 9 شب برگشتم خونه خسته و کوفته میپرسم مامان شام چی داریم؟
میگه گشنته ؟ چند ثانیه سکوت میکنم، چشامو میبندم و یه نفس عمیق میکشم . آروم و با طمانینه میگم : بله گشنمه
(ستاد مبارزه با فتنه پــَ نــَ پــَ - واحد کظم غیظ )
تو اتوبان داشتم لایی میکشیدم،یه زانتیا اومد گفت داری لایی بازی میکنی؟؟؟ گفتم: پــ نــ پـــ دارم واست عربی میرقصم!!! گفت: دِ نـَــ دِ کنترل نا محسوس بزن بغل
(ستاد مبارزه با پ نه پ واحد اتوبان)
به دوستم گفتم برو بالا نردبون چراغ و ببند گفت بچرخونمش؟میگم اگه سختت میشه تو بگیرش من نردبون و میچرخونم
رفتم خونه سالمندان عیادت پدربزرگم,مسئول اونجا میپرسه:شمام اومدین عیادت؟میگم نه خونه سالمندان طلبیده اومدیم زیارت
رفتم ساندویچی، میگم آقا یه هات داگ با سس مخصوص بدین. میگه میل می کنید؟ میگم: بله، دستتون درد نکنه
(گشت مبارزه با فتنه پـَ نه پـَ ، واحد سیار غذاخوری ها و رستوران ها)
ميخوام مسواك بزنم
مامانم مي پرسه ميخواي مسواك بزني؟؟
ميگم بله مامان جون..
ميگه خمير دندونم روش ميزني؟؟
ميگم بله مامان جان..
ميگه خاك تو سرت اين همه موقعيت پ ن پ درست كردم واست استفاده نكردی
منم گفتم پ ن پ خز شده مامان جون
كاربر(ان) زير تشكر كردند: NicoleL2
لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
زمان ایجاد صفحه: 0.802 ثانیه