دانی آزماند و مایکل جکسون: دو دوست قدیمی (+ ویدیو)

دونالد کلارک "دانی" آزماند (Donald Clark "Donny" Osmond) خواننده و بازیگر ۵۴ ساله‌ی آمریکایی در میانه‌ی دهه‌ی ۶۰ میلادی، در زمانی که مایکل و برادرانش گروه موفق جکسون فایو (Jackson۵) را اداره می‌کردند، همراه با ۴ برادر بزرگترش گروه موسیقی «برادران آزماند» (Osmond Brothers یا The Osmonds) را تاسیس نمود و در سالهای نسختین دهه‌ی ۷۰ حرفه‌ی مستقل خود را آغاز کرد. آزماند به تازگی در مصاحبه با مجله‌ی «زندگی پس از ۵۰» پیرامون دوستی خود و مایکل گفته است:پرسش: شما و مایکل جکسون همزمان وارد این حرفه شدید. هر دو خواننده‌ی گروه‌ بودید. در مورد او چه نظری دارید؟ دانی آزماند: "ما در نوجوانی همعصر یکدیگر بودیم اما او به اوج شهرت بال گشود و مرا کاملا در گرد و غبار رها کرد. زمانی شانه به شانه‌ی یکدیگر گام برمی‌داشتیم. سعی می‌کردیم ببینیم هرکدام از ما چه می‌کند - مایک چه می‌کند؟ دانی چه می‌کند؟ - داستانش بامزه است زیرا شباهت‌های شگفت‌انگیزی میان ما وجود دارد. نخستین آهنگ شماره یک ما «One Bad Apple» در واقع برای جکسون فایو نوشته شده بود. مایک یکبار به من گفت که این آهنگ را به ما دادند زیرا خودشان تصمیم گرفته بودند که به جای آن از I Want You Back و ABC استفاده کنند. این آهنگ برای خواندن به ما داده شد و وقتی سه یا چهار ماه بعد منتشر گردید، به صدر جدول رسید و شماره یک شد. یادم می‌آید یکبار سالها پس از این ماجرا به او گفتم «خوب مایک، می‌خواهم در مورد آهنگ Ben داستانی برایت تعریف کنم.» به او گفتم که این آهنگ برای من نوشته شده بود و او تعجب کرد و گفت «دست بردار!» برایش داستان ملاقاتم با آهنگساز را تعریف کردم و اینکه گروه ما درگیر تور بود و آنها نیز این آهنگ را برای فیلم لازم داشتند، پس تصمیم گرفته شد که خواندنش را مایکل برعهده بگیرد. او آهنگ را خواند و شماره یک شد. مایکل در مورد یک موش صحرایی خواند و من در مورد یک توله سگ. (آهنگ Ben محصول ۱۹۷۲، آهنگ متن فیلمی با همین عنوان است. مایکل برای این آهنگ برنده‌ی جایزه‌ی گلدن گلاب شد. این آهنگ در جوایز اسکار نیز نامزد دریافت جایزه گردید. مایکل در مراسم اسکار سال ۱۹۷۳ این آهنگ را بطور زنده اجرا نمود اما جایزه به او تعلق نگرفت. فیلم بن در مورد دوستی یک پسر و یک موش صحرایی است.) ما دور هم جمع می‌شدیم و از وجود چنین شباهت‌هایی در زندگی‌مان حسابی می‌خندیدیم و روده بر می‌شدیم. او همیشه احوال برادرانم و به ویژه مادرم را از من می‌پرسید. من و مایک هر دو، هفتمین فرزند از نه فرزند خانواده بودیم. او تکخوان جکسون فایو بود و من تکخوان آزماندز. تاریخ تولد مادرهایمان نیز یکی بود. گذشته از این مادر او کلارینت می‌نواخت و مادر من ساکسیفون. شباهتهایمان تمامی ندارند." پرسش: آیا شما دوستان نزدیکی بودید؟ دانی آزماند: "ما دوستی‌مان را مخفی نگاه می‌داشتیم، به خصوص در سالهای پایانی زندگی مایکل. امروزه تمام مردم با داستان‌ها و خاطره‌هایشان از او گوش بقیه را کر می‎کنند. اکنون که مایک رفته است و دکتر کانراد موری محکوم شده و جنجال رسانه‌ها فروکش کرده است، من برای گفتن داستان خودم آمادگی دارم. آخرین باری که صحبت کردیم، او به من زنگ زد. دست کم یک سال پیش از فوتش بود. وقتی از او پرسیدم کجاست، جواب داد که نمی‌تواند چیزی بگوید. گفتم «دست بردار تو داری با من حرف می‌زنی، من رفیقت هستم. تو کجایی؟» او از من قول گرفت که به کسی حرفی نزنم و سپس گفت که یک واگن موتوری اجاره کرده و پنهانی همراه با فرزندانش به فینیکس، آریزونا رفته است. پرسیدم از دست چه کسانی پنهان شده است. گفت «جنجال‌هایی بر پا شده و فشار بسیاری روی من است.» از او خواستم لطفی به من بکند. خواستم سوار اتومبیلش شود و همراه با بچه‌ها به یوتا بیاید و کمی در منزل ما بماند. هیچکس پی نمی‌برد و آنها می‌توانستند برای چند روزی یک زندگی عادی در کنار ما داشته باشند. او گفت که این کار را خواهد کرد اما هرگز پیدایش نشد." در سال ۱۹۷۴ مایکل به همراه دانی آزماند و کودکان بازیگر، ریکی سگال و رادنی الن (Rodney allen) در مراسم جوایز موسیقی آمریکا برای اعلام نام برندگان بر روی صحنه حضور یافت. دانی گفته است که رابطه‌ی دوستانه‌ی آنان از همان روز آغاز شد و به دلیل شباهت‌های بین‌شان ادامه یافت. آزماند ماه گذشته در شوی تلویزیونی دکتر فیل حاضر شد و گفت: "پس از اهدای جایزه، احساس گرسنگی می‌کردیم. پس از رستورانی در همان نزدیکی ساندویچ خریدیم و سوار اتومبیل لیموزین من شدیم. سقف را باز کردیم و در حالیکه لیموزین در سانست استریپ چرخ می‌زد، سرهایمان را از سقف بیرون برده بودیم و ساندویچ‌هایمان را نوش جان می‌کردیم. این بهترین خاطره‌ای است که از او دارم." "ما هر دو از سن کم شروع کردیم و اضطراب این حرفه در سالهای بعدی به سراغمان آمد به خصوص مایکل که بسیار مشهور شده بود." دانی همچنین گفت که در ابتدای دهه‌ی ۸۰ وقتی حرفه‌ی او رو به افول بود و در نقطه‌ی مقابل آن حرفه‌ی مایکل مسیر صعودی را می‌پیمود، سلطان پاپ نصیحتی به او کرده بود که بعدها درست از آب درآمد. "او مرا برای دیدن کویینسی جونز (تهیه کننده‌ی مشترک آلبوم تریلر) به استودیو برد. ما درون اتومبیل رولزرویس مایکل نشسته بودیم و باید بگویم رانندگی‌اش وحشتناک بود. او گفت «دانی، دانی، بیا این را گوش کن!» او کاست دموی تریلر را برای من پخش کرد. درست پیش از انتشار آلبوم تریلر (پرفروش‌ترین آلبوم تاریخ) بود. به او گفتم «بسیار خوب، این آهنگ موفقی خواهد شد.» بعد به او گفتم مایکل من چگونه به حرفه‌ام بازگردم؟ مرا نصیحت کن تا مانند تو موفق شوم. او گفت «تو باید نامت را تغییر دهی!» گفتم چه!؟ گفت «بله! اسم تو زهرآلود شده است. بیش از حد تمیز و شسته رفته است. تصویری که این اسم ارائه می‌دهد به درد نمی‌خورد.» گفتم باشد خیلی ممنونم از نصیحتت! اما در واقع حق با او بود. وقتی آلبوم Soldier of Love در ۱۹۸۹ منتشر شد، بی‌نام بود و رادیوها شروع کردند به پخش آهنگ‌هایش. معلوم نبود این آلبوم متعلق به کیست! وقتی سرانجام پس از چند ماه پی بردند که من خواننده‌ی آلبوم هستم، دیگر کار از کار گذشته بود و آلبوم به موفقیت دست یافته بود." این آلبوم دانی آزماند را به حرفه‌اش بازگرداند. منبع: eMJey.com / Dr. Phil / Lifeafter۵۰ Magazine