Skip to main content


کاسیوها و رایلی در مصاحبه با اپرا چه گفتند؟

خانواده‌ی ایتالیایی کاسیو که ادی و فرانک، پسران‌شان در پس سه آهنگ از آلبوم جدید مایکل جکسون قرار دارند و نیز تدی رایلی، از تهیه کنندگان آلبوم جدید مایکل، در مصاحبه‌ای با اپرا که چهار روز پیش از تلویزیون پخش شد، خاطرات خود را با دنیا قسمت کردند. در ادامه آنچه را که آنها برای گفتن داشتند، می‌خوانید.
*************************************************
اپرا: خبر جدید، جنجال بر پا شده بر سر انتشار آلبوم جدید مایکل جکسون است که «مایکل» نام دارد و ۱۰ آهنگ شنیده نشده بر رویش عرضه میشود. امروز خانواده‌ی کاسیو اینجا با ما هستند. آنها نسبت به آمدن بی‌میل بودند زیرا نگران بودند که این کار خیانت به دوستی مخفیانیه‌ و صمیمانه‌ای باشد که بیش از ۲۵ سال با مایکل جکسون داشتند. مایکل آنها را خانواده‌ی دوم خود می‌دانست. آنها با مردی که برای بیشتر ما یک راز بود، آهنگ ساختند، فیلم خانگی ضبط کردند و خاطراتی تمام نشدنی از او دارند.
------------------------------------------------------------
(فیلمی که به تازگی در خانه‌ی کاسیوها در نیوجرسی ضبط شده، پخش می‌گردد. در این فیلم، صحنه‌هایی از ویدیوهای خانگی کاسیوها با حضور مایکل به نمایش در می‌آید. کاسیوها از بعد انسانی مایکل صحبت می‌کنند، فارغ از دنیای پر سر و صدای ستاره‌ایش) دومینیک کاسیو، پدر خانواده می‌گوید در بخش مدیریت هتل هلمسلی پلس نیویورک کار می‌کرده که با مایکل آشنا می‌شود. سلطان پاپ از او پرسیده بود که آیا همسر و فرزند دارد؟ و اینکه دوست دارد یک روز آنها را ببیند. کانی، مادر پنج فرزند خانواده: او فوق العاده بود. ما با او همچون عضوی از خانواده، نه مثل سلطان پاپ، بلکه یک انسان معمولی رفتار می‌کردیم. دومینیک: او ما را خانواده‌ی عشق، خانواده‌ی دومش خطاب می‌کرد. فرانک: ما با او بزرگ شدیم. ادی: او همیشه بسیار متواضع بود و طوری رفتار نمی‌کرد که انگار "مایکل جکسون" است. کانی: من همیشه برایش غذا می‌پختم. من دقیقا غذاهای مورد علاقه‌ی او را می‌شناختم. نیکول (دختر خانواده): او عاشق شیرینی‌جات بود. ادی: او در نرولند بوفه‌ی شیرینی‌جاتش را به ما معرفی کرد. یکی از نخستین چیزهایی که وقتی به اینجا آمد گفت، این بود که "پس بوفه‌ی شیرینی کو؟" و بعد ما را مجبور کرد برویم بیرون و برایش چیزی بخریم. پدرم بیرون رفت و چند جعبه از شیرینی‌ها و آب‌نبات‌های مورد علاقه‌اش را خرید و ما همه را در آنجا (به گوشه‌ای از آشپزخانه اشاره می‌کند) قرار دادیم و او گفت "بسیار خوب، بوفه هم جور شد". کانی: او یک بار آشغال‌ها را برایم بیرون برد. نیکول: او عاشق انجام دادن کارهای خانه بود. ادی: او با ما شام می‌خورد و یک عضو خانواده‌مان بود. او همیشه حواسش را جمع می‌کرد که ما قبل از غذا حتما دعا بخوانیم. خاطراتی که از او داریم واقعا غیر قابل قیمت گذاری‌اند. Cascio Family.png (بازگشت به مصاحبه) اپرا: ادی از وقتی نوپا بود مایکل را می‌شناخت. مایکل به ادی درس موسیقی داد و استادش بود. ادی چرا تصمیم گرفتی به اینجا بیای؟ ادی: فکر کردم مهم است که مردم دنیا بدانند مایکل واقعا که بود و به وِیژه برای ما، به عنوان یک خانواده چه جایگاهی داشت. اپرا: کانی چه حسی پیدا کردی وقتی شوهرت (برای نخستین بار) گفت مایکل جکسون پشت در خانه‌تان است؟ کانی: مایکل هیچوقت خبر نمی‌داد، یکهو پشت در سبز می‌شد. گاهی نصفه شد در خانه را میزد. و من بچه‌ها را بیدار می‌کردم و آنها بازی می‌کردند در حالیکه باید آن موقع شب خواب باشند. اپرا: چطور این راز را این همه سال مخفی نگاه داشتید؟ ادی: مایکل فرد بسیار خلوت گرایی بود و می‌دید که ما برخورد گرمی با او داریم و او را به خاطر انسانی که هست محترم می‌شماریم و او هم نمی‌خواست که ما در مورد این رابطه نزد دیگران حرفی بزنیم و ما هرگز چنین نکردیم. کانی: ما می‌خواستیم خانواده‌ی او باشیم و در تمام روزهای بد در کنارش باشیم. ما قبل از این روزهای بد هم با او بودیم و وقتی روزهای بد از راه رسیدند ما در کنارش ماندیم و او از این کار ما قدردانی میکرد. اپرا: روزهای بد منظور اتهامات سو استفاده‌ی جنسی است؟ آیا هرگز از فرزندانتان پرسیدید که اتفاق بدی بین آنها و مایکل افتاده است؟ دومینیک: به عنوان یک پدر وظیفه داشتیم این را بپرسم. و آنها طوری به من نگاه کردند که "چه می‌گویی!" اپرا: من از شما می‌پرسم، ادی، فرانک، مری نیکول، آیا هرگز شاهد رفتار ناشایستی بودید؟ فرانک و نیکول: نه، هرگز. ادی: هرگز. مایکل حتی نمی‌توانست یک مگس را بیازارد، یعنی تا این حد مهربان و لطیف بود. اپرا: وقتی برای اتهامات به دادگاه رفت چه فکری کردید؟ ادی: واقعا مسخره بود. کانی: وحشتناک بود. ادی: مایکل هدف بهره برداری قرار گرفته بود. اپرا: پس طی این زمان هرگز فکر نکردید که شاید فرزندان‌تان در کنارش امنیت نداشته باشند؟ دومینیک : هرگز، هرگز حتی شک هم نکردیم. اپرا: آیا وقتی خودش صاحب فرزند شده بود نیز همچنان به خانه‌تان می‌آمد؟ کانی: بله قطعا. وقتی بچه‌ها به دنیا آمده بودند ما در کنارش بودیم. اپرا: آیا بچه‌هایش را به خانه‌ی شما می‌آورد؟ کانی: مسلما، مسلما. او به هیچکس دیگر اعتماد نداشت، مگر ما. فرزندانش را تنها با پرستارشان و یا خانواده‌ی ما تنها می‌گذاشت.
------------------------------------------------------------
(در زنگ تفریح، فیلم ضبط شده‌ای نمایش داده می‌شود. ادی ما را به زیر زمین خانه‌شان، جایی که آهنگ‌ها را با مایکل ضبط کرده بود، می‌برد.) ادی می‌گوید برای مایکل در این زیر زمین، یک غار تنهایی درست کرده بود که حتی یک زمین رقص و یک تلویزیون صفحه پهن هم داشت. مایکل هر روز صبح از خواب برمی‌خاست و می‌رقصید و ادی هم در کنارش بود. سالها بعد در ۲۰۰۷ او آماده‌ی کار بود. آنها ساعت‌های طولانی در استودیو کار می‌کردند. ادی عقیده دارد که مایکل از اینکه طرفدارانش این آهنگ‌ها را می‌شنوند، خوشحال است. Eddie Cascio.JPG (بازگشت به مصاحبه) اپرا: مهمترین چیزی که مایکل به شما آموخت چیست؟ ادی: اینکه همیشه با خود صادق باشم، متواضع باشم و برای چیزهایی که دارم شکرگزار باشم. و هرگز دست از آموختن و فراگیری علم نکشم. اپرا: او یک کمالگرا بود. (ادی تایید می‌کند) اپرا: آیا همیشه مایکل جکسون بود؟ لباس‌های نظامی تنش بود یا با پیژامه و زیر پرهنی هم او را می‌دیدید؟ (خنده) ادی: او همیشه مُـدِ خودش را داشت. فرانک: در خانه با پیژامه راه می‌رفت. ادی: او پیژامه می‌پوشید و آن را با یک کت شیک بیلزر سـِـت می‌کرد. (خنده) او همیشه بالاخره یک چیزی داشت که نشان دهد مایکل جکسون است، کت بلیزر یا بازو بند نمادین. اپرا: آیا خانواده‌ی شما به نحوی از ریخت و پاش‌ها و هدایای گران قیمت مایکل مثل اتومبیل رولز رولیس سود برد؟ ادی: نه هیچ ریخت و پاشی نبود. هدایای کریسمس به ما میداد و ما هم به او هدیه‌ی کریسمس می‌دادیم. کانی: او عاشق هدیه بود. اپرا: من فکر می‌کردم او در فرقه‌‌ی شاهدان یهوه است و کریسمس را جشن نمی‌گیرد زیرا این فرقه چنین اجازه‌ای نمی‌دهد. کانی: اما او کریسمس را جشن می‌گرفت. او همیشه عاشق کریمس و دریافت و دادن هدیه بود. اپرا: چه هدیه‌هایی به او می‌دادید؟ دومینیک: او عاشق بود. برایش کتاب می‌خریدیم و همین طور به چیزهای هنری عشق می‌ورزید. او عاشق میکلانژ بود. همیشه در مورد میکلانژ با من حرف میزد. اپرا: آیا سه روز پیش از فوتش با او صحبت کردید؟ دومینیک: بله او روز پدر (سومین یکشنبه‌ی ماه ژوئن) به من زنگ زد و تبریک گفت و با تمام اعضای خانواده‌ی ما صحبت کرد. اپرا: آیا شما هرگز اثری از اعتیاد به مواد مخدر در او دیدید؟ دومینیک: ما هیچ چیزی ندیدیم، وقتی در خانه‌ی ما بود یک انسان کاملا نرمال بود. ادی: او تیزهوش بود. متاسفانه او در گذشته از چنین مشکلی رنج برده بود. (توضیح: مایکل در روز ۲۵ ژوئن ۲۰۰۹ بر اثر تزریق داروی بیهوشی توسط پزشکش از دنیا رفت و مرگ او قتل غیر عمد اعلام شد. مایکل قادر به خوابیدن نبود و برای به خواب رفتن از داروهای خواب آور قوی استفاده میکرد. مایکل پیشتر در سال ۱۹۸۴ در هنگام ضبط تبلیغ نوشابه‌ی پپسی دچار سوختگی شدید از ناحیه‌ی سر شده و تحت درمان طولانی مدت با داروهای مسکن بسیار قوی قرار گرفته بود. او در سال ۱۹۹۳ نیز به خاطر مصرف داروهای مسکن، تور دنجروس را از نیمه لغو کرد زیرا سلامتش در معرض خطر قرار گرفته بود.) اپرا: گفته شد که او برای خوابیدن دچار مشکل بود. آیا از این موضوع آگاهی داشتید؟ زیرا گفتید که نیمه‌های شب به منزل شما می‌آمد. کانی: ما می‌دانستیم اما من باید به شما بگویم که او در خانه‌ی ما به خواب رفت زیرا در آنجا آرامش داشت. فکر می‌کنم او در آنجا احساس امنیت می‌کرد و از هر چیز دیگر در دنیای بیرون جدا میشد. فکر می‌کنم خانواده‌ی ما فکر او را از دنیای سوپراستاریش آزاد میکرد. اپرا: چقدر دلتان برایش تنگ شده است؟ دومینیک: همیشه دلمان برایش تنگ است. کانی: این دلتنگی هرگز نمی‌رود. این یک جدل هر روزه برای همگی ماست، و روزی نیست که دست کم یک بار از او در خانه حرفی نزنیم. اپرا: مایکل و ادی ۱۲ آهنگ در زیر زمین خانه (استودیوی خانگی) ضبط کردند و ما سه تای آنها را امروز می‌شنویم. ادی می‌دانی که بحث‍‌هایی بر پا شده بود که این صدای مایکل نیست. در این مورد چه می‌گویی؟ ادی: می‌توانم به شما بگویم که این صدای مایکل است. او آنها را در زیر زمین با من ضبط کرد. این صدای مایکل جکسون است. اپرا: ما الان یکی دیگر از این آهنگ‌ها که مانستر نام دارد و ادی می‌گوید مایکل با آن می‌رقصید را برای شما پخش می‌کنیم.
------------------------------------------------------------
(آهنگ‌های Monster و Breaking News پخش می‌شوند) در زنگ تفریح برنامه، تدی رایلی به آنها محلق شده است. Teddy Riley.JPG اپرا: تدی رایلی برخی از آهنگهای آلبوم جدید را تهیه کرده است. او بیش از ۱۸ سال با مایکل در آلبوم‌های دنجروس، هیستوری و اینوینسیبل همکاری داشته است. او همچنین یکی از کارشناسانی است که صدای مایکل را در این آهنگ‌ها تایید می‌کند. اپرا: تدی به شکاکان چه می‌گویی؟ ندی رایلی: من همراه با دوستانی که آنها هم بیش از ۲۵ سال با مایکل همکار بودند، به آنهایی که شک دارند می‌گوییم که این صدای مایکل است. برخی افراد و از جمله از درون خانواده به این موضوع شک دارند. ولی ما به طور حرفه‌ای در کنارش بودیم. اپرا: شما چرا اطمینان دارید که صدای اوست؟ تدی رایلی: شما این اطمینان را در صدایش می‌شنوید و وجود او را در آهنگ می‌بینید. علاوه بر این هیچکس نمی‌توانست مثل او با چنین قدرتی فریاد بکشد. هیچکس نمی‌تواند صدای مایکل را عینا تقلید کند. اپرا: ویل‌.‌آی.ام که از دوستان من است گفته که مایکل یک کمالگرا بود و راضی نبود که آثارش منتشر شوند زیرا کامل نبوند. ادی: من فکر می‌کنم که مایکل بطور قطع می‌خواست که این آهنگ‌ها منتشر شوند. او آنها را برای طرفدارانش ضبط کرد. آنها شایسته‌ی انتشار هستند و مردم باید نبوغ مایکل را بشناسند. تدی رایلی: این ادامه دادن میراث اوست. آنها کامل نیستند، اما هنر مایکل‌اند و ما باید میراث او را ادامه بدهیم. اپرا: آیا می‌گویی بهتر است کمی مایکل داشته باشیم تا اصلا نداشته باشیم. (تدی تایید می‌کند) اپرا: آیا مایکل از آتشی که این آهنگ‌ها سوزانده‌اند استقابل می‌کرد و خوشش می‌آمد؟ آیا جنجال را دوست داشت؟ تدی رایلی: عاشقش بود، با آن زندگی می‌کرد. بله فکر می‌کنم از آن بالا با لبخند به ما نگاه می‌کند و می‌گوید "آها! همین رو می‌خواستم!" اپرا: آیا هر دوی شما برنامه داشتید که برای تماشای تور This Is It او به لندن بروید؟ تدی رایلی: بله، من با بچه‌هایم می‌رفتم. اپرا: فکر می‌کنم عالی است که این خانواده با اینکه مایکل جکسون را می‌شناختند و او در زیر زمین‌شان آهنگ ضبط می‍کرد و پیژامه می‌پوشید، اما هرگز به کسی چیزی نگفتند. (در پایان آهنگ Keep Your Head Up پخش می‌شود.) منبع: eMJey

موسیقی, گفته‌ها و مصاحبه‌ها