خاطراتی از سرآشپز مخصوص مایکل
رمی (Remi) یک زن آشپز مشهور برزیلی است که رییس جمهور کشور خود و مایکل جکسون را با غذاهایش افسون کرده و ستاره های بسیاری را به رستوران خود در حوالی هالیوود کشانده است. او هم اکنون بازنشسته شده و در لاس وگاس زندگی میکند. او امسال در هفتمین کارناوال خیابانی در برزیل مورد تقدیر قرار گرفت. او در مصاحبه ای با Brazzil.Com به گفتگو پیرامون آشپزی برای مایکل جکسون نشست:
پرسش: شما و کویینسی جونز (تهیه کننده ی آلبوم تریلر در سال ۱۹۸۲) روابط خاصی با یکدیگر دارید. کویینسی چطور طرفدار شما شد؟
رمی: من تقریبا برای تمامی آهنگسازان و ستارگان هالیوود آشپزی کرده ام. او از من خواست کار خاصی برایش انجام دهم. او گفت که میخواهد تهیه کننده ی آلبوم مایکل جکسون باشد اما هر بار که او مایکل را به خانه اش میهمان میکند، مایکل لب به غذا نمیزند. او از من خواست که برای مایکل غذا تهیه کنم. او گفت که مایکل یک گیاه خوار است و در مورد غذایی که میخورد بسیار وسواسی است. من گفتم که سعی ام را میکنم.من به خانه ی کویینسی رفتم و در آنجا مایکل را برای اولین بار دیدم. او را به گوشه ای کشاندم و گفتم اجازه بده برایت یک غذای خاص تهیه کنم. من میدانم چطور غذاهای بسیار سالم برزیلی آماده کنم. کاملا طبیعی و فقط سبزیجات. تو حتما خوشت خواهد آمد. او موافقت کرد. من مقداری لوبیای سیاه، کلم پیچ و چیزهایی از این دست برایش تهیه کردم و او چهار بشقاب کامل خورد!
کویینسی آن شب تمام مدت مرا می بوسید و از آن پس او با من تماس میگرفت تا برایش آشپزی کنم.
پرسش: شما در تور تریلر (منظور تور ویکتوری است) همراه مایکل جکسون بودید. تعریف کنید چطور اتفاق افتاد.
رمی: این هم یک داستان بسیار شگفت انگیز دیگر است. من در یک آپارتمان کوچک در غرب لس آنجلس زندگی میکردم که یک تلفن دریافت کردم. فردی که تفلنی با من صحبت میکرد از من خواست که به بیرون آپارتمانم نگاه کنم. آن مرد گفت «لیموزین را میبینی؟ همین حالا وارد اتومبیل شو.» من گفتم نمی توانم زیرا در منزلم مشغول نگهداری از کسی هستم. آنها گفتند که یک نفر را به منزل من می فرستند تا من بتوانم وارد اتومیبل شوم و با آنها بروم. سرانجام مرا به یک ساختمان بزرگ در بورلی هیلز بردند. به یک پنت هاوس بسیار مجلل. مردی که در آن طرف میز نشسته بود، بلیطی را به دستم داد و گفت «تو همین حالا به فرودگاه میروی.» من پرسیدم چرا. او توضیح داد که مایکل جکسون دچار دل درد شده و می خواهد که من طی تور، متخصص تغذیه اش باشم. او به خاطر دل درد از رفتن بر روی صحنه ممانعت کرده بود تا اینکه من به او برسم و آشپز مخصوصش شوم. آنها همگی بسیار نگران بودند. آنها گفتند که به خاطر لغو کردن کنسرتها، میلیون ها دلار ضرر کرده اند و من باید فورا راه می افتادم. من به آنها گفتم که فردا صبح راه خواهم افتاد، پس از مشاجرات بسیار پذیرفتند که صبح زود مرا به فرودگاه برسانند. در طی تور من هشت هفته را با مایکل و خانواده اش در جاده ها سپری کردم. این یک سفر باور نکردنی و فوق العاده بود. من هرگز فراموشش نخواهم کردم.
پرسش: آیا با مایکل دوست شدید؟
رمی: ما دوست شدیم و پس از آن من باز هم چند باری با او ملاقات کردم. وقتی موهایش دچار سوختگی شد (در طی ضبط فیلم تبلیغاتی پپسی) در بیمارستان به ملاقاتش رفتم. و گهگاهی هم او را در مراسم اهدای جوایز یا میهمانی ها می دیدم.
پرسش: آنها شما را سرآشپز مایکل جکسون صدا نمی زدند. به شما متخصص تغذیه ی مایکل جکسون می گفتند. درست است؟
رمی: بله، در برزیل به موادی که در غذا استفاده میشود و اینکه ممکن است فردی را بیمار کند، اهمیتی نمی دهند. اما وقتی به آمریکا آمدم مردم راجع به چیزهایی که میخوردند بسیار محتاط بودند و من مجبور شدم که این نکات را خیلی زود یاد بگیرم. من میدانم که موفق شده ام زیرا مایکل جکسون دست پخت مرا خورده است و او راجع به غذایی که به بدنش میرساند، بسیار محتاطانه و گزینشی عمل میکند. اما چون مایکل فرد بسیار بزرگی است، من هم در طی مدت تور توجه بسیاری را در سرتاسر دنیا دریافت کردم. من کاری کردم که او در طی تور دیگر دل درد نداشته باشد و هیچ مشکلی با غذایی که من برایش می پختم نداشت.
پرسش: داستانی در مورد شما، کویینسی جونز و سس سالسا در طی این تور وجود دارد. تعریف کنید.
رمی: بله، کویینسی جونز عاشق سس سالسای من است. یکبار در مدیسون اسکوئر گاردن (محل برگزاری کنسرتی از تور ویکتوری) من شیشه های حاوی چای مخصوصی که برای مایکل جکسون درست کرده بودم را در جای جای صحنه گذاشتم تا طی اجرا بنوشد. وقتی کارم را تمام کردم، به قسمت انتهایی سالن رفتم و صبر کردم تا کنسرت آغاز شود. یک دفعه مردم دیوانه شدند و فریاد میزدند "مایکل، مایکل" نعره میزدند و جیغ میکشیدند. بعد یک دفعه شنیدم که فردی در پشت صحنه با بلندگو نام مرا صدا میزد. اول فکر کردم اشتباه شنیده ام اما کویینسی بود که میگفت «رمی، برگرد به لس آنجلس. سالسای مان تمام شده!» کویینسی همیشه شوخی میکرد. خیلی بامزه بود. این خاطره هرگز از یادم نمی رود.
پرسش: امسال شما در کارناوال برزیل مورد تقدیر قرار گرفتید، چه حسی داشت؟
رمی: خیلی خوب بود. یک مجله ی ژاپنی هم در همین زمان مقاله ای در مورد من نوشت. البته بیشتر به خاطر مایکل جکسون بود تا آشپزی من.
منبع: eMJey / Brazzil.Com
پرسش: شما و کویینسی جونز (تهیه کننده ی آلبوم تریلر در سال ۱۹۸۲) روابط خاصی با یکدیگر دارید. کویینسی چطور طرفدار شما شد؟
رمی: من تقریبا برای تمامی آهنگسازان و ستارگان هالیوود آشپزی کرده ام. او از من خواست کار خاصی برایش انجام دهم. او گفت که میخواهد تهیه کننده ی آلبوم مایکل جکسون باشد اما هر بار که او مایکل را به خانه اش میهمان میکند، مایکل لب به غذا نمیزند. او از من خواست که برای مایکل غذا تهیه کنم. او گفت که مایکل یک گیاه خوار است و در مورد غذایی که میخورد بسیار وسواسی است. من گفتم که سعی ام را میکنم.من به خانه ی کویینسی رفتم و در آنجا مایکل را برای اولین بار دیدم. او را به گوشه ای کشاندم و گفتم اجازه بده برایت یک غذای خاص تهیه کنم. من میدانم چطور غذاهای بسیار سالم برزیلی آماده کنم. کاملا طبیعی و فقط سبزیجات. تو حتما خوشت خواهد آمد. او موافقت کرد. من مقداری لوبیای سیاه، کلم پیچ و چیزهایی از این دست برایش تهیه کردم و او چهار بشقاب کامل خورد!
کویینسی آن شب تمام مدت مرا می بوسید و از آن پس او با من تماس میگرفت تا برایش آشپزی کنم.
پرسش: شما در تور تریلر (منظور تور ویکتوری است) همراه مایکل جکسون بودید. تعریف کنید چطور اتفاق افتاد.
رمی: این هم یک داستان بسیار شگفت انگیز دیگر است. من در یک آپارتمان کوچک در غرب لس آنجلس زندگی میکردم که یک تلفن دریافت کردم. فردی که تفلنی با من صحبت میکرد از من خواست که به بیرون آپارتمانم نگاه کنم. آن مرد گفت «لیموزین را میبینی؟ همین حالا وارد اتومبیل شو.» من گفتم نمی توانم زیرا در منزلم مشغول نگهداری از کسی هستم. آنها گفتند که یک نفر را به منزل من می فرستند تا من بتوانم وارد اتومیبل شوم و با آنها بروم. سرانجام مرا به یک ساختمان بزرگ در بورلی هیلز بردند. به یک پنت هاوس بسیار مجلل. مردی که در آن طرف میز نشسته بود، بلیطی را به دستم داد و گفت «تو همین حالا به فرودگاه میروی.» من پرسیدم چرا. او توضیح داد که مایکل جکسون دچار دل درد شده و می خواهد که من طی تور، متخصص تغذیه اش باشم. او به خاطر دل درد از رفتن بر روی صحنه ممانعت کرده بود تا اینکه من به او برسم و آشپز مخصوصش شوم. آنها همگی بسیار نگران بودند. آنها گفتند که به خاطر لغو کردن کنسرتها، میلیون ها دلار ضرر کرده اند و من باید فورا راه می افتادم. من به آنها گفتم که فردا صبح راه خواهم افتاد، پس از مشاجرات بسیار پذیرفتند که صبح زود مرا به فرودگاه برسانند. در طی تور من هشت هفته را با مایکل و خانواده اش در جاده ها سپری کردم. این یک سفر باور نکردنی و فوق العاده بود. من هرگز فراموشش نخواهم کردم.
پرسش: آیا با مایکل دوست شدید؟
رمی: ما دوست شدیم و پس از آن من باز هم چند باری با او ملاقات کردم. وقتی موهایش دچار سوختگی شد (در طی ضبط فیلم تبلیغاتی پپسی) در بیمارستان به ملاقاتش رفتم. و گهگاهی هم او را در مراسم اهدای جوایز یا میهمانی ها می دیدم.
پرسش: آنها شما را سرآشپز مایکل جکسون صدا نمی زدند. به شما متخصص تغذیه ی مایکل جکسون می گفتند. درست است؟
رمی: بله، در برزیل به موادی که در غذا استفاده میشود و اینکه ممکن است فردی را بیمار کند، اهمیتی نمی دهند. اما وقتی به آمریکا آمدم مردم راجع به چیزهایی که میخوردند بسیار محتاط بودند و من مجبور شدم که این نکات را خیلی زود یاد بگیرم. من میدانم که موفق شده ام زیرا مایکل جکسون دست پخت مرا خورده است و او راجع به غذایی که به بدنش میرساند، بسیار محتاطانه و گزینشی عمل میکند. اما چون مایکل فرد بسیار بزرگی است، من هم در طی مدت تور توجه بسیاری را در سرتاسر دنیا دریافت کردم. من کاری کردم که او در طی تور دیگر دل درد نداشته باشد و هیچ مشکلی با غذایی که من برایش می پختم نداشت.
پرسش: داستانی در مورد شما، کویینسی جونز و سس سالسا در طی این تور وجود دارد. تعریف کنید.
رمی: بله، کویینسی جونز عاشق سس سالسای من است. یکبار در مدیسون اسکوئر گاردن (محل برگزاری کنسرتی از تور ویکتوری) من شیشه های حاوی چای مخصوصی که برای مایکل جکسون درست کرده بودم را در جای جای صحنه گذاشتم تا طی اجرا بنوشد. وقتی کارم را تمام کردم، به قسمت انتهایی سالن رفتم و صبر کردم تا کنسرت آغاز شود. یک دفعه مردم دیوانه شدند و فریاد میزدند "مایکل، مایکل" نعره میزدند و جیغ میکشیدند. بعد یک دفعه شنیدم که فردی در پشت صحنه با بلندگو نام مرا صدا میزد. اول فکر کردم اشتباه شنیده ام اما کویینسی بود که میگفت «رمی، برگرد به لس آنجلس. سالسای مان تمام شده!» کویینسی همیشه شوخی میکرد. خیلی بامزه بود. این خاطره هرگز از یادم نمی رود.
پرسش: امسال شما در کارناوال برزیل مورد تقدیر قرار گرفتید، چه حسی داشت؟
رمی: خیلی خوب بود. یک مجله ی ژاپنی هم در همین زمان مقاله ای در مورد من نوشت. البته بیشتر به خاطر مایکل جکسون بود تا آشپزی من.
منبع: eMJey / Brazzil.ComNewer articles:
Older articlesnews items:
Latest news items (all categories):
Random articles (all categories):
- توافق قریب الوقع بر سر حضانت فرزندان مایکل - 06/05/1388 15:40
- مایکل جکسون نامزد جایزهی اکو شد - 03/12/1389 12:45
- تریلر، ویدیوی شماره یک دوران - 03/02/1390 13:59
- This Is It برای اعضای آکادمی اسکار نمایش داده شد - 11/08/1388 15:07
- پشت صحنهی تورفناناپذیر مایکل جکسون از سیرک دو سوله (کوین آنتونز) - 20/05/1390 22:56