من در اطاق مايكل جكسون بودم
اين قضيه به مدتها پيش برميگردد. بر خلاف اتهاماتي كه بر او وارد شده است ، او نه به من " شربت مسيح " تعارف كرد و نه عكسهاي مبتذل نشانم داد. تنها چيزي كه به خاطر مياورم يك صندلي چوبي است و قفسه ي مملو از يادگاريهاي مربوط به سينما ، والت ديزني , Three Stooges و يك تصوير از خود مايكل جكسون در نقش " مترسك " در فيلم " The Wiz " كه بر ديوار اطاق آويزان بود.
براي آنكه وارد محوطه ي خانه ي او شوم ، اسمم را داخل يك جعبه ي الكتريكي صدا زدم. يك در سياه و سنگين آهسته باز شد و من داخل شدم. قبل از اينكه قدم در جاده ي دراز ماشين رو بگذارم ، بايد از كنار قفس سگهاي وحشي رد ميشدم.
" طوري رفتار كن كه انگار ميخواي منو بزني " . جكسون اين را در حاليكه با دستش به سگها اشاره ميكرد گفت. من از روي اطاعت مشتم را بالا آوردم و يك قدم به سوي او برداشتم. سگها به طرف ديواره هاي قفس هجوم آوردند . پارس ميكردند و از دهانشان آب ميچكيد. همانطور كه من مواظب بودم شلوارم را خيس نكنم ، جكسون از شدت خنده روي زانوهايش خم شده بود.
او يك موجود اسرار آميز بود. زندگي اي كه او با آن صداي ملايم و نجوا گونه اش براي من توصيف كرد ، آميخته با احساس تنهايي ، جدايي و غم بود. او از اينكه به خاطر ترس از ازدحام جمعيت نميتوانست بيرون برود ، شكايت ميكرد. اما با اين حال گفت كه نصفه شبها پنهاني از خانه بيرون ميرود و در خيابانها به دنبال كسي ميگردد كه چند كلامي با او صحبت كند. من تا زمانيكه اين ماجرا را از زبان يك نفر ديگر نشنيده بودم ، نتوانستم آن را باور كنم. او گفت كه يك شب كه در حوالي خانه ي جكسون در حال رانندگي بوده است ، او را ديده است كه اطراف خانه اش پرسه ميزند.
من خانه ي او را با احساس تاسفي مبهم براي مشهور ترين مرد دنيا ترك كردم.
وقتي آن روز مايكل جكسون را با شلوار راحتي در دادگاه ديدم ، اين احساس بار ديگر در من شكل گرفت. او در زماني كه جلسه ي دادگاه بايد آغاز ميشد ، غايب بود. وكلاي مدافع او گفتند كه مايكل به خاطر كمر درد شديد صبح آن روز به بيمارستان منتقل شده است. قاضي خشمگين تهديد كرد كه اگر جكسون ظرف مدت يك ساعت به دادگاه مراجعه نكند ، او را به زندان مي افكند. يك ساعت و سه دقيقه بعد ، جكسون در حاليكه شلوار راحتي پوشيده بود در دادگاه حاضر شد.
حالا فرض كنيد كه شما مايكل جكسون هستيد. اتهاماتي به شما وارد شده است كه در صورت ثابت شدن ميتواند شما را حداقل براي مدت 20 سال به زندان بياندازد. تا همين جا هم تاخير هاي شما در دادگاه ، رقصيدن بر روي سقف اتومبيلتان و يك هفته به عقب انداختن دادگاه به خاطر بيماري آنفلونزا ، قاضي را به حد كافي از كوره به در برده است. آيا شما از اين پس تمام تلاشتان را نميكنيد كه قاضي را بيش از اين عصباني نكنيد ؟
چرا ، همين كار را ميكنيد. من هم همينطور. اهميت نميدهم اگر كمرم درد ميكند. اگر مجبور شوم به ديگران تكيه كنم يا با عصا راه بروم و يا بر روي صندلي چرخدار در دادگاه حاضر شوم و يا به مسكنها پناه ببرم ، بايد زمانيكه چكش قاضي ، رسمي شدن جلسه ي دادگاه را به همه اعلام ميكند ، در آنجا حضور داشته باشم.
Leonard Pitts Jr
برنده ي جايزه ي منتقد برتر سال 2004
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
منبع : American News
Newer articles:
Older articlesnews items:
Latest news items (all categories):
Random articles (all categories):
Popular articles:
- جلسه ۸ دادگاه: اظهارات شاکی - 19/12/1383 04:41 - Read 152 times
- عکسهای جلسه ۲۰ - 09/01/1384 23:20 - Read 151 times
- تقلای دادستان برای رهایی از بحران بزرگ - 27/12/1383 02:50 - Read 139 times
- دکتر مایکل جکسون در مورد تاخیر او در دادگاه میگوید - 11/01/1384 01:33 - Read 137 times
- جلسه ۱۴ دادگاه: مایکل امروز هم دیر رسید - 01/01/1384 00:29 - Read 132 times