Skip to main content


5 ارديبهشت 1382 – نمايش فيلمهای ويديويی خانگی مايکل

روز 4 اردیبهشت ويژه برنامه‌ ”فيلمهای خانگی مايكل جكسون“ در آمريكا به نمايش درآمد. سايت باشگاه طرفداران آمريكايی مايكل (MJFC) گزارش خلاصه ای از اين برنامه را منتشر كرده است كه گوشه ای از آن را در زير می خوانيد:

جهان باز هم بيشتر از مايكل جكسون می خواهد ببيند. ما در ايالات متحده يك هديه كمياب دريافت كرديم: دو ساعت از تصاويری از مايكل كه خود او بر روی آنها صحبت می كرد. سالن نمايش در Neverland بر روی تپه های Santa Ynez بخشی از بهشتی است كه توسط مايكل جكسون ساخته شده است و به حقيقت پيوستن آرزوی داشتن سالنی است كه شكلات و بستنی در آن رايگان است و صندليهای راحت مخملی قرمز رنگ آن جلوه خاصی به اتاق می دهند و تختهای ويژه ای برای كودكان بيماری است كه نمی توانند روی صندلی بنشينند و احتياج به تجهيزات پزشكی دارند. اما امشب از اين مهمانهای كوچك خبری نيست. امشب اين سالن آماده شده است تا مايكل درآن به صحبت در باره تصاوير ويديويی انتخاب شده از زندگی، فعاليتهای هنری و لحظاتی است كه با دوستان و خانواده اش گذرانده است بپردازد. در طی اين دو ساعت، مايكل تصاويری از پشت صحنه كنسرتها و ويديوكليپهايش را به ما نشان می دهد، به علاوه اينها شما او را در حال خريد، ملاقات اقوام و خانواده اش و گذراندن وقت با دوستانش می بينيد. اما بهترين بخش اين برنامه همان صحبتهای مايكل است، اينكه بشنويد خود او چه درباره طرفدارانش، اولين جشن كريستمس خود، Elizabeth Taylor، بچه ها، جهانيان و خانواده اش می گويد. هر بخش از اين برنامه با موسيقی و تصاوير ويديويی شروع می شود که برای طرفدارانش کاملا آشناست. تنها با چند لحظه آغازين از موسيقی بلافاصله به آنجايی می رويد که آن آهنگ خاص شما را با خود می برد... Jam، Smooth Criminal،Bad ، Remember The Time، موسيقی در همه جای برنامه است. طرفداران مايکل به خوبی صحنه های ترسيدن Eddie Murphy از يک شاهين در هنگام فيلمبرداری ويديوکليپ Remember The Time، شوخيهای مايکل با Michael Jordan در Jam، خامه ای کردن John Landis به کمک Macauley Culkin و شوخيهای Chris Tucker در پشت صحنه You Rock My World را به خاطر می آورند و همچنين تصاوير مربوط به کنسرتهای دور دنيا که به خوبی مايکل واقعی را بر روی صحنه معرفی می کند. اما در اين برنامه بسيار بيشتر از اينها گنجانده شده است. صحنه هايی از اتفاقاتی است که شنيده بوديم اما هيچگاه نديده بوديم مثلا آماده شدن Elizabeth Taylor برای آوردن کريستمس به خانه مايکل که هيچگاه قبل از آن اين روز را جشن نگرفته بود، يا فيل بزرگی که او از Elizabeth هديه گرفت و او را بسيار هيجان زده کرد. برخی از جذابترين صحنه های به نمايش درآمده آنهايی بودند که توسط خانواده او گرفته شده بودند، مانند ملاقات اقوامشان در Alabama. بسياری از اوقات به راحتی فراموش می کنيم که افراد مشهور واقعی هستند و زندگی ها و ريشه های واقعی دارند. از قابل توجخ ترين بخشهای اين ويژه برنامه آن لحظاتی بودند که در آنها مايکل در کنار خوانواده اش خود واقعيش بود. برای اولين بار در اين برنامه بخشی از مايکل را می بينيد که نشريات بيشترين تلاش خود را در مخفی نگهداشتن آن نموده اند و طرفداران مايکل سالهاست که اين موضوع را می دانند. به نظر می رسد که مايکل لحظاتی را که با خانواده و دوستانش می گذراند بسيار دوست دارد.



اين برنامه با سخنان مايکل شروع می شود: "بسياری از مردم از خود می پرسند که چرا من فيلمهای بسيار بسيار خصوصی خانوادگی خودم را در تلويزيون به نمايش می گذارم. خوب، فکر کردم الان وقتش رسيده که اين کار را بکنم چون بسياری از مردم نظراتی در مورد من دارند بدون اينکه حتی من را ديده باشند يا حتی من را ديده باشند. پس فکر کردم که همه چيز را روشن کنم تا به آنها نشان بدهم که من کی هستم." او در ادامه اضافه می کند: "از آن زمانی که يادم می آيد در جلوی دوربين بوده ام؛ نه فقط دوربين تلويزيون، بلکه در خانواده ام نيز، از زمانی که بسيار بسيار کوچک بودم." سپس تصاويری از محل زندگی مايکل در زمان بچگی اش و خانه دو خوابه ای که 9 بچه در آن زندگی می کردند و خود او را همراه برادران و خواهرانش می بينيم. سپس بلافاصله به تشريح وضعيت زندگی در تور و کنسرت دادن در کشورهای مختلف پرداخته می شود. ابتدا مايکل از سختی برگزاری کنسرتها می گويد و اينکه بدليل تفاوتهای زمانی کشورها از ميزان خواب کاسته می شود درست در زمانی که به دليل فعاليت بيشتر به استراحت بيشتری نيز نياز است. او می گويد که بيشتر دوست دارد با طرفدارانش ارتباط رودررو داشته باشد. وقتی کارگردان برنامه از مايکل می خواهد که اين قسمت را دوباره ضبط کنند تا از بار منفی آن کاسته شود، مايکل تکرار می کند که واقعا دوست ندارد که تور بدهد و برای او مثل جهنم است، اما بدليل اصرار کارگردان راضی می شود که دوباره اين قسمت را ضبط کنند. حدس بزنيد اين بار مايکل چه می گويد "من عاشق تور دادن هستم." و همه افراد پشت صحنه می خندند!! ولی در ادامه مايکل می گويد که با تمام اين اوصاف برگزاری کنسرتها روی ديگری دارد که بسيار خوب است. او به تحسين انرژی موجود در جمعيت می پردازد و می گويد که از همراهی مردم با آهنگهايش و ميزان ارتباط مردم با موسيقيش لذت می برد. هنگامی که صحنه برگزاری جشن تولدش درست در وسط اجرای کنسرت پخش می شود می گويد: "يکی از بهترين لحظات اينجاست، درست در وسط نمايش. اين روز تولدم است و من هزاران مايل دور از خوانواده ام هستم که آنها من را با يک گروه نوازنده شوکه می کنند و سپس اين کيک زيبای عظيم را به روی صحنه می آورند. آن موقع بود که احساس کردم که هرجای دنيا که می روم خانواده ای دارم چون طرفدارانم به من عشق می ورزند و من هم آنها را به همان اندازه دوست دارم." تصاوير مربوط به بازی بچه ها و اعضای خانواده، از جمله Janet، بسيار بامزه و خنده دار است. يکی از قوانين حاکم بر Neverland آن است که اگر به آنجا می آييد، حتما بايد خيس بشويد!! سپس صحنه هايی از تمرين مايکل برای Thriller را می بينيم که قبلا پخش نشده اند. ديگر بخشهای اين ويژه برنامه عبارتند از: پشت صحنه مراسم هدای جوايز Grammy سال 1983 که مايکل در آن سال رکورد جهانی هشت جايزه را به جا گذاشت، خريد مايکل از سوپرمارکتی که مشتريان آن برای او با افرادی که نقش بازی می کردند و تظاهر می کردند که مايکل را نمی شناسند عوض شده بودند، تصاويری از مادر مايکل که در پشت صحنه کنسرت او با افتخار آهنگهای فرزندش را همخوانی می کند، تمرينات برای ويديوی Bad، زندگی در Neverland، بازديد Gregory Peck و همسرش از خانه مايکل، تولد پدر مايکل، تمرينهای رقص مايکل در منزل، نسخه ای از Smooth Criminal که نديده ايم، روابط مايکل و پرنسس دايانا، بازديد مايکل از بچه های بيمار. در بخش پايانی برنامه مايکل تصاويری از فرزندانش را به جهانيان نشان می دهد. "در اين برنامه تصاوير زيادی را از زندگيم، خوشيهايم و شاديهايم ديديد. اما آنچه اکنون خواهيد ديد بيشترين علاقه و افتخارم را دربر می گيرد. فکر می کنم تمام زندگی اين است." همراه با پخش آهنگ You Are My Life تصاوير Prince و Paris را در حال بازی با دوستانشان، جشنها و مهمانيها و گذران وقتشان را با پدر می بينيم. در يکی از صحنه ها وقتی از Paris می پرسند که "وقتی بزرگ بشی ميخوای چی کار کني؟" او به سرعت جواب می دهد "ميخوام مثل بابام بشم". Paris کوچولو، خيليهای ديگه هم هستند که ميخوان اين اتفاق بيافته...