Skip to main content


خنده در چهار چوب قوانین

بیشتر
13 سال 9 ماه قبل #15441 توسط NicoleL2
پاسخ داده شده توسط NicoleL2 در تاپیک پاسخ: خنده در چهار چوب قوانین
۱) مدرسه رفتن بی فایده است چون اگه باهوش باشی معلم وقت تو رو تلف میکنه اگه خنگ باشی تو وقت معلمو!
۲) دنبال پول دویدن بی فایده است چون اگه بهش نرسی از بقیه بدت میاد اگه بهش برسی بقیه از تو!
۳) عاشق شدن بیفایده است چون یا تو دل اونو میشکنی یا اون دل تورو یا دنیا دل هردوتونو!
۴) ازدواج کردن بی فایده است چون قبل از 30 سالگی زوده بعد از 30 سالگی دیر!
۵) بچه دار شدن بی فایده است چون یا خوب از آب در میاد که از دست بقیه به عذابه یا بد از آب در میاد که بقیه از دستش به عذابن!
۶) پیک نیک رفتن بی فایده است چون یا بد میگذره که از همون اول حرص میخوری یا خوش میگذره که موقع برگشتن غصه میخوری!
۷) رفاقت با دیگران بی فایده است چون یا از تو بهترن که نمیخوان دنبالشون باشی یا ازشون بهتری که نمیخوای دنبالت باشن!
۸) دنبال شهرت رفتن بیفایده است چون تا مشهور نشدی باید زیر پای بقیه رو خالی کنی ولی وقتی شدی بقیه زیر پای تو رو خالی میکنن. …

فردای من و تو باز هم تاریک است
سالی که نکوست از بهارش پیداست...
كاربر(ان) زير تشكر كردند: Jasmine Jackson-mjforever, Nasim, blackfire

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
13 سال 9 ماه قبل #15511 توسط Ehsan
پاسخ داده شده توسط Ehsan در تاپیک پاسخ: خنده در چهار چوب قوانین
مردی به استخدام یک شرکت بزرگ چندملیتی درآمد. در اولین روز کار خود، با کافه تریا تماس گرفت




و فریاد زد: «یک فنجان قهوه برای من بیاورید.»




صدایی از آن طرف پاسخ داد: «شماره داخلی را اشتباه گرفته ای. می دانی تو با کی داری حرف می زنی؟»




کارمند تازه وارد گفت: «نه»




صدای آن طرف گفت: «من مدیر اجرایی شرکت هستم، احمق.»




مرد تازه وارد با لحنی حق به جانب گفت: «و تو میدانی با کی حرف میزنی، بیچاره.»




مدیر اجرایی گفت: «نه»




کارمند تازه وارد گفت: «خوبه» و سریع گوشی را گذاشت.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: شايان, NicoleL2

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
13 سال 9 ماه قبل - 13 سال 9 ماه قبل #15591 توسط NicoleL2
پاسخ داده شده توسط NicoleL2 در تاپیک پاسخ: خنده در چهار چوب قوانین
شرلوك هولمز كارآگاه معروف و معاونش واتسون رفته بودند صحرانوردي و شب هم چادري زدند و زير آن خوابيدند.
نيمه هاي شب هلمز بيدار شد و آسمان را نگريست. بعد واتسون را بيدار كرد و گفت:
نگاهي به آن بالا بينداز و به من بگو چه مي بيني؟
واتسون گفت:
ميليون ها ستاره مي بينم .
هلمز گفت:
چه نتيجه ای مي گيري؟
واتسون گفت:
از لحاظ روحاني نتيجه مي گيرم كه خداوند بزرگ است و ما چه قدر در اين دنيا حقيريم.
از لحاظ ستاره شناسي نتيجه مي گيريم كه زهره در برج مشتري است، پس بايد اوايل تابستان باشد.
از لحاظ فيزيكي نتيجه مي گيريم كه مريخ در موازات قطب است، پس ساعت بايد حدود سه نيمه شب باشد.
شرلوك هولمز قدري فكر كرد و گفت:
واتسون تو خیلی بی دقتی! نتيجه اول و مهمي كه بايد بگيري اين است كه چادر ما را دزديده اند!
(ویرایش شد!)

فردای من و تو باز هم تاریک است
سالی که نکوست از بهارش پیداست...
Last edit: 13 سال 9 ماه قبل by NicoleL2.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: Nasim

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
13 سال 9 ماه قبل - 13 سال 9 ماه قبل #15592 توسط Nikolay
پاسخ داده شده توسط Nikolay در تاپیک پاسخ: خنده در چهار چوب قوانین
احمقانه ترین و مزخرف ترین جوکی که شنیده بودم همین بود. قدیمی هم هست.

راست بگو و هر چه را در توان داری در تیرت بنه و بلندتر پرتاب کن ، فضیلت ایرانی این است !

نیچه
Last edit: 13 سال 9 ماه قبل by Nikolay.

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
13 سال 9 ماه قبل #15608 توسط NicoleL2
پاسخ داده شده توسط NicoleL2 در تاپیک پاسخ: خنده در چهار چوب قوانین

InvincibleMJ نوشته: احمقانه ترین و مزخرف ترین جوکی که شنیده بودم همین بود. قدیمی هم هست.

خوبه آدم قبل از این که حرف بزنه،یه ذره به چیزی که میخواد بگه فکر کنه....

فردای من و تو باز هم تاریک است
سالی که نکوست از بهارش پیداست...

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
13 سال 9 ماه قبل #15610 توسط Nikolay
پاسخ داده شده توسط Nikolay در تاپیک پاسخ: خنده در چهار چوب قوانین
تو که این جوکو نساختی. من اینو تقریبا 3 سال پیش دیده بودم اگه تو الان دیدی و واقعا هم مسخرست.

راست بگو و هر چه را در توان داری در تیرت بنه و بلندتر پرتاب کن ، فضیلت ایرانی این است !

نیچه

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

مدیران انجمن: Ehsanblackfire
زمان ایجاد صفحه: 0.356 ثانیه
قدرت گرفته از كيوننا