فهرست مطلب

دو تا از موفق ترين آهنگها، «Off The Wall» و «رقص با تو» (Rock With You) بودند. اين آهنگها به هر شخصي كه آنها را ميشنيد، احساس آرامش ميدادند.

آهنگ بعدي «او از زندگي من رفته است» (She Is Out Of My Life) نام داشت.

مايكل: ”گاهي اوقات براي من سخت بود كه به چشمان دختراني كه با آنها قرار ملاقات ميگذاشتم، نگاه كنم. حتي اگر آنها را خوب ميشناختم. قرار ملاقات ها و روابط دوستانه اي كه با دخترها داشتم، هيچ گاه پايان خوشي را كه انتظار ميكشيدم، به همراه نداشت. هميشه يك مشكلي پيش مي آمد. من نميتوانستم آنها را بيشتر از طرفدارانم دوست داشته باشم.“

”من خيلي درگير آهنگ «She Is Out Of My Life» بودم. داستان اين آهنگ حقيقت دارد. در پايان يكي از قسمتهاي هاي ضبط اين آهنگ، كلمات چنان تاثير عميقي بر من گذاشت كه به گريه افتادم. در تمام آن مدت، من بسياري از غمها و نگراني هايم را در خودم ريخته بودم. من بيست و يك ساله بودم. تجربيات مختلف بسياري داشتم در حاليكه لحظات لذتبخش كمي را تجربه كرده بودم. گاهي وقتها تصور ميكنم كه زندگي من، تصويري بر روي يكي از آينه هاي گول زنك داخل سيرك است. بخشهايي از اين تصوير بزرگ است و در عوض بخشهاي ديگر آن تا حد از بين رفتن كوچك شده است. من نگران بودم كه نكند همين مسئله در آهنگ «She Is Out Of My Life» آشكار شده باشد. اما اين آهنگ، حس همدردي را در مردم برانگيخت و دانستن اين موضوع باعث شد كه من كمتر احساس تنهايي بكنم.“

”در مدرسه با هيچ دختري دوست نبودم. دخترهايي بودند كه به نظر من جذاب مي آمدند اما براي من خيلي مشكل بود كه سر صحبت را با آنها باز كنم. من زيادي خجالتي بودم ـ نميدانم چرا ـ واقعا احمقانه بود.“

”تاتوم انيل اولين دختري بود كه با او قرار ملاقات گذاشتم. ما در كلوپ «On The Rox» كه در «Sunset Strip» واقع بود، با يكديگر آشنا شديم. ما به هم شماره تلفن داديم و اغلب اوقات به يكديگر زنگ ميزديم. من ساعتها با او حرف زدم. از خيابان، از استوديو، از خانه. در اولين روز قرارمان به يك مهماني در عمارت تفريحي هاگ هفنر رفتيم و اوقات خيلي خوبي را در آنجا گذرانديم. آن شب در كلوپ «On The Rox» او براي اولين بار دست مرا گرفته بود. وقتي يكديگر را ملاقات كرديم، من پشت يك ميز نشسته بودم كه يكدفعه احساس كردم دست نرمي، دستم را گرفته است. دست تاتوم بود. شايد اين براي سايرين هيچ اهمييتي نداشت اما براي من چيز مهمي بود. او مرا لمس كرده بود. اين احساسي است كه من درباره ي آن دارم. 
در گذشته، مواقعي كه درگير تور بوديم، دخترهاي زيادي مرا لمس كرده بودند. پشت ديواري از نيروهاي امنيتي، به من آويزان ميشدند و جيغ ميكشيدند. اما اين دفعه متفاوت بود. اين يك رابطه ي دو نفره بود. و اين هميشه بهترين است.“


[تاتوم ـ مايكل]


تاتوم انيل [در مصاحبه اي در سال 1995]: ”يك بار، يك كنسرت خانگي تشكيل داديم. مايكل طبل ميزد و برادرم گيتار. يك نفر ديگر هم بود كه يك ساز ديگر مينواخت. من نوار ضبط شده ي آن را داشتم اما يك جايي گمش كردم.“

مايكل: ”روابطمان واقعا صميمي شده بود. من عاشقش شدم (و او هم عاشق من شد). براي مدت زيادي، بسيار صميمي شده بوديم. در نهايت، دوستان خوبي شديم. هنوز هم هرچند وقت يكبار با يكديگر صحبت ميكنيم. فكر ميكنم شما بايد بگوييد كه او اولين عشق من بعد از دايانا راس بود.“

تاتوم انيل بعدها در مصاحبه اي گفت كه فكر ميكند آهنگ «She Is Out Of My Life»، شرح دوستي آنان در آن هنگام باشد.

مايكل: ”وقتي خبر ازدواج دايانا راس را شنيدم، برايش خوشحال شدم زيرا ميدانستم اين ازدواج باعث شادي او ميشود. با اين حال براي من مشكل بود. زيرا مجبور بودم وانمود كنم كه از ازدواج دايانا با مردي كه هرگز نديده بودمش، يكه خورده ام. من ميخواستم كه دايانا خوشحال باشد. اما بايد بپذيرم كه كمي ضربه خوردم و احساس حسادت ميكردم زيرا هميشه عاشق دايانا بودم و هميشه هم خواهم بود.“

”دايانا هميشه خصوصي ترين رازهايش را به من ميگويد. ما با يكديگر چنين روابطي داريم.“


[مايكل ـ دايانا]


”يكي ديگر از دخترهايي كه عاشقش بودم، بروكي شيلدز بود. ما براي مدتي به طور جدي عاشق يكديگر بوديم.“


[بروكي شيلدز ـ مايكل]


بالاخره در آگوست سال 1979، آلبوم «Off The Wall» منتشر شد و موفقيت بسيار بزرگي بدست آورد. مايكل جكسون اولين خواننده اي است كه چهار تا از آهنگهاي آلبومش [Off The Wall] در بين ده آهنگ پر فروش سال آمريكا قرار گرفت. دو تا از اين آهنگها شماره يك شدند. 

همان سال در انگلستان، براي اولين بار در تاريخ موسيقي، پنج تا از بهترين آهنگها بر روي صفحه اي در بازار عرضه شد. آهنگ «Girl Friend» يكي از آنها بود. 

آلبوم «Off The Wall» از انتظاراتي كه براي آن ميرفت، فراتر رفت و در هر دو جدول آهنگهاي پاپ و راك، موفقيتهاي چشمگيري بدست آورد. با انتشار اين آلبوم، مردم جهان، مايكل جكسون جديدي را نظاره كردند. 

«Off The Wall»، مايكل را  به پرنس پاپ بدل كرد.

مايكل در مراسم گرمي سال 1979، نامزد دريافت جايزه ي بهترين خواننده ي «R&B» (تلفيقي از موسيقي جاز و بلوز با ريتمي تند _ Rhythm and Blues) شد و البته اين جايزه را نيز دريافت كرد.

مايكل: ”گرچه «Off The Wall» يكي از محبوبترين آلبومهاي سال شده بود، اما تنها در يك زمينه نامزد دريافت جايزه شد. به خاطر مي آورم كه هنگام شنيدن اين خبر، كجا بودم. احساس كردم كه از جانب همرده هايم ناديده گرفته شده ام و اين به من ضربه زد. مردم بعدها به من گفتند كه اين مسئله باعث تعجب دست اندركاران صنعت موسيقي نيز شده بود. من به خودم گفتم: ”تا دفعه بعدي صبر كن. آنها نمي توانند آلبوم بعدي را ناديده بگيرند.“... من مراسم را از تلويزيون نگاه كردم. و از برنده شدن در همان يك زمينه هم احساس خوبي داشتم. اما هنوز هم به خاطر چيزي كه رد شدن از جانب همرده هايم ميدانستم، احساس غم و ناراحتي ميكردم. و تمام فكرم متوجه ي آلبوم بعدي بود.“

”من ميتوانم نسبت به آثاري كه خلق ميكنم، بسيار واقع بين باشم. و اگر چيزي درست از آب درنيايد، ميتوانم احساسش كنم. اما وقتي كه كار بر روي يك آلبوم تمام شده را از سر ميگيرم، ميتوانيد مطمئن باشيد كه من ذره ذره ي انرژي و استعداد خدادادي ام را بر روي اين كار گذاشته ام. «Off The Wall» از طرف هوادارانم، به خوبي مورد استقبال قرار گرفته بود و فكر ميكنم به همين دليل بود كه نامزد نشدنم براي ديگر جوايز گرمي به من آسيب رساند. اين تجربه، آتشي در وجودم روشن كرد. تمام آنچه كه به آن فكر ميكردم، آلبوم بعدي و كارهايي بود كه بايد با آن انجام ميدادم. ميخواستم واقعا فوق العاده باشد.“

بله، در مراسم گرمي بعدي، دنيا چيزي را نظاره ميكند كه تا آن زمان نديده بود.

درست پس از آنكه كار بر روي «Off The Wall» به اتمام رسيد، مايكل و برادرانش درگير ساخت آلبوم «پيروزي» (Triumph) شدند. اين آلبوم در سپتامبر 1980 منتشر شد. و به مدت بيست و نه هفته، به ترتيب در رده هاي اول و دهم جدول آلبومهاي پر فروش سياه پوستان و پاپ جاي گرفت.

مايكل: ”در آهنگ «قلب شكن» (Heart Break Hotel) يك نوع حس انتقام وجود داشت. مفهوم انتقام براي من جالب است. زيرا نميتوانم دركش كنم. انتقام گرفتن از يك نفر، به خاطر كاري كه در حق شما مرتكب شده و يا شما تصور ميكنيد كه مرتكب شده است، براي من كاملا بيگانه است.... اگر آهنگهاي «Heart Break Hotel» و «بيلي جين» (Billie Jean)، كه بعدها منتشر شد، تصوير نامناسبي از زنان به نمايش ميگذارد، به اين معنا نيست كه اين نظر شخصي من در باره ي زنان است. لازم به گفتن نيست كه من مناسبات بين زنان و مردان را دوست دارم. اين يك قسمت طبيعي از زندگي است و من زنان را دوست دارم. من تنها فكر ميكنم، وقتي كه از جنسيت به عنوان وسيله اي براي باجگيري و يا اعمال زور استفاده ميشود، استفاده اي تهوع آور از هديه اي خداداي است.“

تور «Triumph» به پروژه اي عظيم مبدل ميشد. آنها در كنسرتهايشان، از جلوه هاي ويژه نيز استفاده ميكردند كه توسط دوگ هنينگ، شعبده باز بزرگ اجرا ميشد.

همزمان با انتشار آلبوم «Off The Wall» در آگوست سال 1979، مايكل هم بيست و يك ساله شد و كنترل كارش را بدست گرفت. و اين قطعا يكي از وقايع برجسته ي زندگي مايكل بود. اين اتفاق براي مايكل اهميت بسياري داشت زيرا با موفقيت نهايي آلبوم، اين شك كه پسربچه ي ستاره ي سابق، تبديل به هنرمند جذاب كنوني ميشود، به يقين مبدل گشت.