چاپ
زیر مجموعه: زندگی مایکل جکسون
دسته: زندگینامه

در روز 10 ژانويه سال 2002، همانطور كه خبر داده شده بود، سلطان پاپ در بيست و نهمين مراسم ساليانه ي جوايز موسيقي آمريكا حاضر شد و جايزه ي ”هنرمند قرن“ را دريافت كرد.

مايكل با تشويقهاي ايستاده ي حضار بر روي صحنه رفت و از ليست بلند بالايي از افراد، به اضافه ي مارلون براند كه او را ”پدر ديگرش“ خواند، تشكر كرد و بعد از صحنه خارج شد.

[مايكل در مراسم ساليانه ي جوايز موسيقي آمريكا]

هنرمنداني كه در مراسم ساليانه ي جوايز موسيقي آمريكا برنامه اجرا مي كنند، معمولأ براي شركت در مراسم معتبر تر جوايز گرمي دعوت نمي شوند. به همين دليل مايكل در اين مراسم اجرا نكرد.

در ابتدا مايكل قصد داشت به كلي از شركت در مراسم جوايز موسيقي آمريكا چشم بپوشد تا بدين وسيله، ‌ديك كلارك تهيه كننده ي اين مراسم را ترغيب كند كه عليه مايكل گرين،‌ مسؤل برگزاري جوايز گرمي به خاطر اين رقابت ناعادلانه، شكايت نامه ي ده ميليون دلاري تنظيم كند.

در 17 ژانويه 2002، خبر داده شد كه آهنگ جديد برندي با نام «It's Not Worth It» از آلبوم «Full Moon»، با همخواني مايكل، در روز 5 مارس همان سال عرضه ميشود.

در 9 فوريه سال 2002، مايكل به همراه اليزابت تيلور، در نمايشگاه خيريه ي ”هنر براي ايدز“ كه بمنظور جمع آوري كمك مالي براي بيماران مبتلا به ايدز و در موزه ي لاگيونا در ساحل لاگيونا ـ كاليفرنيا برگزار ميشد، ‌حضور يافت.

[مايكل در نمايشگاه خيريه ي هنر براي ايدز]

در ابتداي مراسم، تيشرتهاي يادگاري با امضاي ستارگان مختلف از جمله مايكل، باب ديلان، مدونا، رينگو استار، شارون استون و هال بري به حراج گذاشته شد.

تيشرتي را كه مايكل دو بار امضا كرده بود، با قيمت حيرت آور هفتصد دلار كه بالاتر از حد ميانگين بود، به فروش رسيد.

ورود دير هنگام مايكل و اليزابت، با پخش آهنگ «Elizabeth I Love You» (مايكل اين آهنگ را براي اليزابت نوشته و در مراسم جشن تولد هفتاد و پنج سالگي او در سال 1977 اجرا كرده بود.) همراه شد. آن دو سپس در مراسم خصوصي شام كه آن هم براي جمع آوري كمك مالي با فروش هر بشقاب غذا به قيمت دو هزار و پانصد دلار، برگزار ميشد، حضور كوتاهي داشتند.

در 11 فوريه سال 2002، مايكل در شانزدهمين مراسم ساليانه ي جوايز موسيقي سول ترين، نامزد دريافت جايزه ي بهترين آلبوم راك و بلوز/سول براي آلبوم «Invincible» شد.

در 13 فوريه، اعلام شد كه مايكل جكسون، استينگ، باري مانيلو و رندي نيومن، ‌در ميان افرادي هستند كه در سي و سومين مراسم ساليانه ي هال آف فيم كه در ماه جوئن برگزار ميشود، به عنوان ترانه سرايان برتر، معرفي ميشوند و پس از آن در مراسم شام هتل شرايتون در مهتن ـ نيويورك، شركت ميكنند.

ترانه سراياني كه بيست سال از فعاليت آنها بصورت حرفه اي، گذشته باشد و ترانه هاي پر مفهومي را نوشته باشند، در ليستي كه هر كسي آرزوي بودن در آن را دارد، قرار ميگيرند و در اين مراسم، معرفي ميشوند.

در 23 فوريه سال 2002، در سي و سومين مراسم ساليانه ي جوايز موسيقي اِن.اِي.اِي.سي.پي كه در سالن آمفي تئاتر يونيورسال در يونيورسال سيتي، سي.اِي برگزار ميشد، مايكل سه جايزه از شش جايزه اي را كه نامزد دريافتشان شده بود، بدست آورد. اما در اين مراسم شركت نكرد.

مايكل در زمينه هاي زير برنده ي جايزه شد:

بهترين شوي تلويزيوني: مايكل جكسون ـ جشن سي امين سال فعاليت هنري فردي

بهترين اجرا در شوي تلويزيوني: مايكل جكسون  ـ جشن سي امين سال فعاليت هنري فردي

بهترين كليپ موسيقي: You Rock My World

در 26 فوريه سال 2002، نورلند اينترتينمنت، كمپاني متعلق به مايكل، پانزده تا بيست ميليون دلار، در كمپاني جهاني توليد و پخش مارك دمون با نام اِم.دي.پي سرمايه گذاري كرد. و بدين ترتيب، مايكل و همكار تهيه كننده ي جديدش راجو پاتل، بالاترين سهام را در اين كمپاني دارا شدند.

مايكل همراه با دوست قديمي اش اليزابت تيلور و برت رتنر، براي امضاي اين قرارداد در مراسمي كه به همين منظور بر پا شده بود، حضور يافت. تا زمان ورودش، مشخص نبود كه آيا مايكل در اين مراسم شركت ميكند يا خير. اما يكدفعه، بازو در بازوي اليزابت، از اطاق نشيمني كه در نزديكي بود، بيرون آمد و در حاليكه مورد تشويق ايستاده ي حضار قرار ميگرفت، وارد چادر شام شد.

وقتي بر روي صحنه، بر صندلي هايشان كه به تخت پادشاهي ميمانست، حاضر شدند، مايكل پشت ميكروفون قرار گرفت و تصميمش را براي سرمايه گذاري در كمپاني اِم.دي.پي و ورود به عرصه ي فيلمسازي مستقل، شرح داد.

مايكل گفت: ”من آرزوهاي بزرگي دارم. هر چيزي كه بدست آورده ام، با يك آروز شروع شده است. و در بين تمام آرزوهايم، بيشتر در مورد اين يكي شور و شوق دارم.

نقاش، نقاشي ميكند. مجسمه ساز، مجسمه ميسازد. اما آنها تنها تصوير كوچكي از زندگي را موضوع كار خود قرار ميدهند. اما فيلمها واسطه هستند. شما با شخصيتهاي داستان زندگي ميكنيد. شما همراه با شخصيتهاي داستان رنج ميكشيد. شما با شخصيتهاي داستان ميخنديد. شما همراه با شخصيتهاي داستان نا اميد ميشويد. اين هنري ترين اثر است. واسطه اي است از بقيه تأثير گذار تر. من به كاري كه انجام ميدهيم افتخار ميكنم. و به شما قول كارهاي عالي و رويايي را ميدهم.“

پس از اين سخنراني، سلطان پاپ كه به كمرويي شهره است، در مصاحبه اي در مورد پروژه ي جديدش، شركت فيلمسازي نورلند، بيشتر شرح داد.

او گفت كه در تمامي جنبه هاي فعاليتي اين شركت، مانند خواندن فيلمنامه، انتخاب بازيگران و كارگرداني، درگير خواهد بود.

مايكل گفت: ”من حرفهاي زيادي، براي گفتن در فيلمها دارم.“

او ضمن اينكه فاش ساخت كه فيلم مورد علاقه اش، «كشتن مرغ مقلد» (To Kill A Mockingbird) است، گفت: ”من هر كاري را انجام ميدهم. چه پشت دوربين و چه جلوي دوربين. من عاشق اين كار هستم.“

در روز 16 مارس 2002، مايكل به همراه اليزابت تيلور، در جشن ازدواج باشكوه ليزا مينلي و ديويد جِست حاضر شد.

اليزابت تيلور و مارسيا برنسون، بازيگر، عروس را همراهي ميكردند و مايكل، تيتو برادر مايكل و دوستان دوران كودكي ديويد جست، ساقدوشان داماد بودند.

 

 

[مراسم عروسي]

مراسم ازدواج در كليساي يكصد و چهل و هفت ساله ي ماربل كوليگيت واقع در خيابان پنجم شهر نيويورك برگزار ميشد. اين اولين ازدواج ديويد جِست 48 ساله، ترتيب دهنده ي كنسرت مايكل در مديسون اسكوئر گاردن، بود. و ليزا مينلي براي بار چهارم ازدواج ميكرد.

در بين دويست مهمان اين جشن، دايانا راس، پاتريشيا نيل، لوتر وندروس، لورن باكل، كارول چنينگ، التون جان، جين سيمونز، مايكل داگلاس، كرك داگلاس، آنتوني هاپكينز، آهنگ ساز اندرو لويد وبر و سرمايه دار بزرگ دونالد ترامپ حضور داشتند.

در 29 مارس سال 2002، خبر رسيد كه مايكل در جشن تلويزيوني دو ساعته، ويژه ي پنجاهمين سال افتتاح اَمريكن بند استند (American Bandstand)، شوي تلويزيوني مشهور آمريكايي كه در پاسادنا ـ كاليفرنيا برگزار ميشود، برنامه اجرا ميكند. اين برنامه در روز 3 ماه مي، از شبكه ي اِي.بي.سي پخش ميگردد.

كمي بعد در روز 11 آپريل، خبر اجرايي ديگر از مايكل داده شد: ”مايكل در مراسمي با عنوان ”حتي يك رأي هم به حساب مي آيد“، كه بمنظور جمع آوري كمك مالي براي برنامه هاي تبليغاتي حذب دموكرات آمريكا، در روز 24 آپريل در سالن تئاتر آپولو در منطقه ي هارلِم از شهر نيويورك برگزار ميشود، اجرا خواهد كرد.“

در روز 21 آپريل، همانطور كه وعده داده شده بود، ‌مايكل در جشن پنجاهمين سال افتتاح اَمريكن بند استند حضور يافت و آهنگ «Dangerous» را دو بار اجرا كرد. اين شو، در روز 5 مي سال 2002، از شبكه ي اِي.بي.سي پخش ميشود.

ديك كلارك، تهيه كننده ي اين مراسم، به حضار خبر داد كه مايكل، دوست كمالگرايش، از اجراي خود راضي نبوده است و تصميم دارد اجرايش را تكرار كند.

 

 

[جشن پنجاهمين سال افتتاح اَمريكن بنداستند]

مايكل در مسيرش براي ورود به سالن، ايستاد تا با طرفداران عاشقش كه براي اعلام حمايت از وي، تجمع كرده بودند، ديدار كند.


 

 

[جشن پنجاهمين سال افتتاح اَمريكن بنداستند]

در روز 24 آپريل 2002، مايكل كميته ي تبليغاتي ايالات متحده را به لرزه در آورد.

مايكل با اجرايي نادر، در كميته ي تبليغاتي حذب دموكرات آمريكا، شهروندان آمريكا را براي رأي دادن به اين حذب ترغيب ميكرد.

مايكل در حضور جمعيتي مشتاق كه در سالن آپوپلو در نيويورك جمع شده بودند، آهنگهاي «Black Or White»، «Dangerous» و «Heal The World» را اجرا كرد.

[در سالن آپوپلو]

مايكل همانند دوران جوانيش، در برابر جمعيت حاضر در سالن برنامه اجرا كرد. الا فيزگرالد، بيلي هاليدي و استيو واندر از ديگر اجرا كنندگان بودند.

فوق ستاره ي پاپ، همراه با بيل كلينتون، رئيس جمهور دموكرات سابق ايالات متحده و خوانندگان، توني بنت و كي دي لَنگ، بر روي صحنه اي قرار گرفت كه سه ميليون دلار براي حذب دموكرات، جمع آوري كرد.

در اين مراسم، كريس تاكر، كمدين و سايسيلي تايسون، بازيگر، نيز حضور داشتند. يكهزار و چهارصد نفر براي تماشاي اجراي اين هنرمندان، هركدام مبلغ پنج هزار دلار پرداخت كرده بودند. اين پول براي فعاليتهاي تبليغاتي كميته ي حذب دموكرات با نام ”حتي يك رأي هم به حساب مي آيد“، در نظر گرفته شد.

بيل كلينتون، مايكل را ”يكي از برجسته ترين صحنه گردانان تاريخ آمريكا“ معرفي نمود. اما برخلاف آنچه كه بسياري اميد داشتند، اجراي مايكل را با نواختن ساكسيفونش همراهي نكرد.

مدتي بعد، مايكل سكوتش را درباره ي كينه اي كه از تامي موتولا، رئيس يكي از كمپاني هاي پخش سوني، به خاطر عدم تبليغ آلبوم جديش، «Invincible»،‌ در دل داشت، شكست.

در زير متن چاپ شده در روزنامه ي انگليسي ميرُر، آمده است:

”مايكل جكسون در طول بيست و چهار سال فعاليت انفرادي، همراه با كمپاني سوني، بيش از يكصد و بيست ميليون آلبوم در سرتاسر جهان به فروش رسانده است. 
اما اكنون تامي موتولا، رئيس يكي از كمپاني هاي پخش سوني را متهم ميكند كه با منتشر نكردن تك آهنگهاي آلبوم جديدش، «Invincible»، كه ميتوانست به فروش جهاني آلبوم كمك كند، با ممانعت از تبليغ آلبوم «Invincible»، در طي پخش يك برنامه ي پر بيننده از يكي از شبكه هاي تلويزيوني ايالات متحده در رابطه با حرفه ي وي، و با تخريب طرحهاي ممكن بمنظور عقد قراردادهاي پر سود بين وي و يك كمپاني ضبط ديگر، بطور عمد به حرفه اش آسيب رسانده است.

جكسون به دوستان نزديكش گفته است كه از رفتاري كه با او شده، منزجر گشته است.“

دوستي گفته است: ”مايكل ميخواهد سوني را ترك كند و معتقد است كه برخي از افراد با نفوذ اين كمپاني، اميد دارند كه بتوانند او را وادار به پرداخت خسارت اين عدم وفاداري بنمايند. كمپاني سوني با متوقف كردن هرگونه تبليغ براي آلبوم «Invincible»، مانع از آن شده است كه مايكل تك آهنگهاي اين آلبوم را منتشر كند. و با اين كار عمدأ به حرفه ي او آسيب رسانده است. جكسون از دست موتولا بسيار خشمگين است و هرگونه رابطه ي كاري بين آن دو، منتفي شده است. آنها، پر قدرت ترين مردان در صنعت موسيقي هستند و اكنون با يكديگر به جنگ برخاسته اند.“

فروش پايين «Invincible»،‌ هفتمين آلبوم مايكل براي كمپاني سوني، كه ناشي از عدم وجود تبليغ براي آلبوم است، آتش اين جنگ را كه تا كنون مخفي مانده بود، شعله ور كرده است.

مايكل اعتقاد دارد كه علت ايجاد اين كينه، زيركي او در امور بازرگاني است كه در نتيجه ي آن، وي حتي پس از ترك سوني، صاحب پنجاه درصد درآمد اين كمپاني است.

در سال 1995، مايكل حق انتشار بيش از يك هزار آهنگ، بانضمام دويست و پنجاه و يك آهنگ از گروه بيتلز را با سوني شريك شد. سوني و جكسون، بطور پنجاه ـ پنجاه در درآمد حاصل از انتشار اين آهنگها سهيم شدند. كه البته آلبومهاي مايكل را شامل نميشود. (مايكل حق انتشار آهنگهايش را بطور كامل در دست دارد.)

مايكل با آلبوم «Invincible» و مجموعه اي از بهترينهاي او كه بعدأ عرضه خواهد شد، تعهد خود را نسبت به كمپاني سوني به پايان مي رساند. و حالا او قصد ترك سوني را دارد. در حاليكه هنوز از اين كمپاني سود ميبرد.

يك منبع گغت: ”تامي موتولا بسيار عصباني است. مايكل اعتقاد دارد كه موتولا ميخواهد مطمئن شود كه تمام سرمايه و وقتي كه مايكل در طول سه سال براي «Invincible» صرف كرده است، كاملأ به هدر ميرود.“

مايكل به اين ماجرا به منزله ي تنبيهش براي زيرك تر عمل كردن نسبت به كمپاني اي كه خود درگير مشكلات مالي است، نگاه ميكند.

او دو كنسرت در مديسون اسكوئر گاردن برگزار كرد كه بليطهاي هر دوي آنها در عرض پنج ساعت به فروش رفت و دوازده ميليون دلار درآمد داشت. اين دو كنسرت،‌ در نوامبر گذشته، در يك ويژه برنامه از شبكه ي سي.بي.اِس پخش گرديد و با ركورد شكني، بيست و شش ميليون نفر تماشاچي داشت. اين پر بيننده ترين برنامه در تاريخ اين شبكه بود.

منابع ادعا كردند كه عليرغم درخواستهاي مايكل، كمپاني ضبط او، از قرار دادن پيامهاي تبليغاتي براي آلبوم «Invincible» در بين پخش تلويزيوني كنسرت او (سي امين سال فعاليت هنري منفرد)، ممانعت ورزيد.

منبع گفت: ”اين احمقانه بود. اين بهترين فرصت براي فروش آلبوم، به تعداد بسيار زيادي از تماشاگران تلويزيوني بود.“

سوني ادعا كرد كه سي.بي.اِس، هيچ فضاي خالي اي براي اين تبليغ نداشت. جكسون درخواست پخش مجدد اين كنسرت را در ژانويه مطرح كرد. اما آنها اعلام كردند كه فضاي خالي اي براي پخش آن در اختيار ندارند. وقتي برنامه ي تلويزيوني، كنسرت مايكل جكسون باشد، چنين پيشامدي عجيب بنظر ميرسد.

مايكل براي كمك به قربانيان حملات يازده سپتامبر، يك آهنگ با حضور بسياري از ستارگان مانند ريكي مارتين،‌ دستينيز چايلد، شكيرا، سلين ديون وگلوريا استفان، ضبط كرده بود. اما عليرغم قدرت تجاري بسيار زياد اين آهنگ، سوني در نهايت تعجب مايكل،‌ از انتشار آن خودداري كرد.

منبع افزود: ”اين آهنگ به منظور جمع آوري كمك مالي براي امور خيريه در نظر گرفته شده بود. و بسياري از ستارگان در آن شركت داشتند كه بدون شك، آهنگ موفقي ميشد.“

مايكل پيشنهاد ساخت يك بازي پلي استيشن را به سوني داد، كه مطمئنأ مورد استقبال واقع ميشد.


او همچنين پيشنهاد داد كه بطور رايگان و فقط بمنظور تبليغ، در پروژه هاي فيلمسازي آنها شركت كند. هر دوي اين پيشنهادات، از طرف سوني رد شدند.

آلبوم «History» كه در سال 1995 عرضه شد، پر فروش ترين آلبوم دوتايي تا آن زمان بود. او در تور «History» در سرتاسر جهان تمام بليطها را به فروش رساند. به اضافه ي كنسرتهايي كه به مدت سه شب در استاديومهاي دابلين و ومبلي برگزار كرده بود.

سپس در سال 1997، آلبوم «Blood On The Dance Floor» را كه يك آلبوم ميكس شده بود، منتشر كرد. عليرغم انتقادات رسانه ها، اين آلبوم، به پر فروش ترين آلبوم ميكس شده ي تاريخ موسيقي تبديل شد.

در اواخر ماه مارس، سوني آلبوم «Invincible» را از ليست محصولات بين المللي مقدماتي خود، حذف كرد. در مقام مقايسه، آلبوم قبلي اش، «History»، تا بعد از گذشت دو سال از انتشارش، همچنان در اين ليست قرار داشت.

يك منبع گفت: ”حتي اگر مايكل امروز از سوني برود، نصف درآمدي را كه بسياري از هنرمندانشان وارد اين كمپاني ميكنند، بدست مي آورد. قبول اين مسئله كه مايكل در اين مورد از آنها زرنگتر بوده، براي آنها مشكل است. براي انتقام گرفتن، سعي ميكنند تا آنجا كه ميتوانند، بستن قرارداد با ساير كمپاني ها را براي مايكل مشكل كنند. فروش پايين آلبوم، نبود تبليغات براي آلبوم، و عصبانيتي كه در طرفداران به وجود مي آيد، جلوي بلند پروازي هاي مايكل را ميگيرد. بسياري از طرفداران فكر ميكنند كه مايكل ديگر به موسيقي علاقه اي نداشته و قصد كنار گذاشتن اين حرفه را دارد.“

حتي زمانيكه مايكل، سال قبل كار بر روي «Invincible» را آغاز نمود، شبانه روز كار ميكرد تا آلبوم موفقي از آب درآيد. او حتي در پاساژي در نيويورك به امضاي آلبومها پرداخت و هزاران نفر از طرفداران با او ملاقات كردند، او قبلأ هرگز اين كار را انجام نداده بود. چيزي كه اتفاق افتاده است، نميتواند نتيجه ي يك بي تفاوتي ساده باشد.

تنها تا پنج سال پيش، مايكل در اوج موسيقي پاپ جهان قرار داشت و ميليونها صفحه موسيقي به فروش ميرساند. او هنوز هم از طرف صنعت موسيقي، با استعداد ترين و با ذكاوت ترين هنرمند جهان محسوب ميشود.

كمپاني هاي موسيقي، هنوز هم براي بستن قرارداد با او، سخت تلاش ميكنند و او در حال حاضر پيشنهادات بالايي از جانب چند كمپاني دريافت كرده است. پيش از اينكه مايكل با يك كمپاني قرارداد ببندد، فقط مسئله ي زمان در بين است. و او تصميم دارد كه بر اين مشكل غلبه كند.

عليرغم شايعاتي كه در مورد مايكل ساخته شده است، او هنوز مصمم است كه جايگاه والاي خود را در صنعت موسيقي حفظ كند. مايكل باور دارد كه هنوز چهره ي مقتدري در موسيقي است و تمام وقايعي كه تا به حال رخ داده است، بر اين واقعيت دلالت ميكند.

اما به دليل اينكه آلبوم «Invincible» خيلي زود از صدر جدول پر فروشها پايين آمد، بسياري استنباط ميكنند كه او قدرت جادويي گذشته را ندارد. اما درك اين موضوع كه چرا اين آلبوم بدون آنكه هيچ اثري از آن باقي بماند ناپديد شده، مشكل است.

در روز 15 جوئن سال 2002، مايكل در تظاهراتي كه طرفداران بر ضد كمپاني سوني در شهر لندن بر پا كرده بودند، حضور يافت. اين تظاهرات بي سابقه، در مقابل نمايندگي اروپايي كمپاني سوني در خيابان مارلبورو در مركز شهر لندن انجام گرفت.

مايكل جكسون در حالي كه در طبقه ي بالايي يك اتوبوس دو طبقه ي سرباز ايستاده بود، بطور غافلگير كننده اي در اين تظاهرات حاضر شد.

 

 

[تظاهرات در لندن]

كمي بعد، در همان روز، در جشن كلوپ طرفدارانش، ‌اِم.جِي.اِن.آي (MJNI)، كه مقر آن در انگلستان است، حضور يافت و بدون پرده پوشي، در رابطه با سوني صحبت كرد:

”من ميخواهم از تمامي افراد با استعداد و فوق العاده اي كه در اين جشن برنامه اجرا كردند،‌ تشكر كنم. اگر شما موسيقي را اجرا كنيد، من هم ميرقصم. [اشاره ميكند به اجرايي كه ارنست والنتينو به نمايش گذاشت]. من ميخواهم از او به خاطر اجراي شگفت انگيزش تشكر كنم. فكر ميكنم اجراي برايتون مك كلور هم حيرت انگيز بود. او همچنين خواننده ي فوق العاده اي است.

به هر حال، اول از همه ميخواستم بگويم كه واقعأ دوست ندارم زياد صحبت كنم. واقعأ دوست ندارم. ترجيح ميدهم اجرا كنم تا اينكه حرف بزنم.

واقعأ ميخواهم بدانيد چه ميگويم.

حديث اجرا كنندگان بزرگ، از سمي ديويس جونيور و جيمز برون گرفته تا جكي ويلسون، فرد آستر و جين كلي، هميشه اين بوده است. داستان هميشه يكي است. گرچه اين افراد، واقعأ سخت كار كردند، اما بطور ناعادلانه اي مورد نقد قرار گرفتند. اين داستان، به شيوه ي يكساني هم پايان مي يابد. آنها معمولأ بسيار خسته و آسيب ديده و غالبأ غمگين هستند. زيرا كمپاني ها، از آنها استفاده ميكنند. واقعأ اين كار را انجام ميدهند.

من ميلياردها دلار عايد سوني كرده ام. آنها حقيقتأ فكر كرده اند كه تمام فكر و ذكر من، موسيقي و رقص است. غالبأ هم همينطور است، اما آنها هرگز فكر نكردند كه ممكن است من روزي آنها را از ذهنم بيرون كنم.

بنابراين ما نميتوانيم به آنها اجازه دهيم كه آزادانه كاري را كه ميخواهند انجام بدهند. زيرا من حالا مختار هستم و تنها يك آلبوم ديگر به كمپاني سوني بدهكارم. كه يك مجموعه آهنگ است به اضافه ي دو آهنگ جديد كه آنها را مدتها پيش نوشته ام. من براي هر آلبومي كه براي سوني ميساختم ـ بدون اغراق، راستش را ميگويم ـ براي هر كدام حداقل صد و بيست آهنگ مي نوشتم. بنابراين ميتوانم آن مجموعه آهنگها و هر دو آهنگ جديدي را كه ميخواهند، ‌به آنها بدهم.

بنابراين دارم سوني را ترك ميكنم. من حالا مختارم و صاحب نيمي از درآمد كمپاني ضبط و پخش سوني هستم و تصميم دارم تركشان كنم. و آنها از دست من بسيار عصباني هستند، زيرا من فقط در كارم زرنگي كردم، شما ميدانيد.

پس با تلاش براي خراب كردن آلبوم من، سعي در انتقام گرفتن از من دارند. اما من هميشه گفته ام، شما ميدانيد، هنر ـ هنرِ ممتاز،‌ هرگز نمي ميرد.

و تامي موتولا يك شيطان است. من نبايد اين را بگويم، اما مجبورم اجازه بدهم كه شما از اين موضوع اطلاع پيدا كنيد... [به جمعيت اشاره ميكند] لطفأ اين چيزي را كه ميخواهم بگويم ضبط نكنيد. باشد؟ لطفأ (دوربينهايتان را) خاموش كنيد... [مكث ميكند و نظرش را تغيير ميدهد]. ضبط كنيد، ضبط كنيد. من اهميت نميدهم.

ماريا كري پس از اينكه از تامي موتولا جدا شد، با گريه نزد من آمد. گريه ميكرد. آنقدر شديد گريه ميكرد كه من مجبور شدم او را در آغوش بگيرم. او به من گفت: ”او يك مرد شيطاني است. مايكل، او مرا تعقيب ميكند.“ او مكالمات تلفنيش را ضبط ميكند و واقعأ شيطاني است. ماريا به او اعتماد ندارد.

ما بايد تا زماني كه او را شكست نداده ايم، به مبارزه ي خودمان ادامه دهيم. نميتوانيم به او اجاه دهيم كه همين كار را با هنرمندان بزرگ انجام دهد. نميتوانيم.

فقط ميخواستم بدانيد كه من از هركاري كه شما انجام داده ايد، قدرداني ميكنم. شما شگفت انگيز بوده ايد. شما بسيار به من وفادار هستيد. [با دقت به جمعيت نگاه ميكند]. دايانا، والدو، همگي شما، همه ي كساني كه اينجا هستند، شما را دوست دارم. شما شگفت انگيز بوده ايد. دوستتان دارم. اما هنوز، اما هنوز هم به شما قول ميدهم كه بهترينش در راه است.“

در روز 3 جولاي سال 2002، فيلم «مردان سياه پوش 2» در اولين نمايش عمومي خود در سينماها، تماشاگران را با حضور كوتاه بيست و چهار ثانيه اي مايكل در فيلم، كه نقش مأمور اِم را ايفا ميكرد، غافلگير ساخت.

هم منتقدان و هم مخاطبان عام فيلم، از بازي مايكل در اين فيلم، ستايش كردند.

سه روز بعد، در 6 جولاي، مايكل در مقابل جمعيت سيصد و پنجاه نفري كه در داخل اداره ي مركزي شبكه ي ملي شارپتون، در منطقه ي هارلم در شهر نيويورك تجمع كرده بودند، درباره ي موتولا عنوان كرد:

”او يك نژاد پرست و بسيار، بسيار، بسيار شيطان صفت است.“

هنرمندان موسيقي، تهيه كنندگان و مديران اجرايي، از جمله مايكل جكسون، در اين تظاهرات خواستار رفتار بهتر كمپاني هاي ضبط با هنرمندان سياه پوست شدند. مايكل در اداره ي مركزي شبكه ي ملي شارپتون سخنراني كرد. اما قبل از اينكه بتواند پذيراي سؤالي در رابطه با حمله ي خود بر ضد موتولا باشد، داخل اتومبيل ليموزين خود شد و رفت.

در پي اين تظاهرات، مايكل با حضور در مراسمي با ميزباني طرفداران، جايزه ي ”سي امين سالگرد فعاليت هنري“ را از آنها دريافت كرد.

بعد از آن، مايكل همراه با صد و پنجاه نفر، در مقابل اداره ي مركزي كمپاني سوني در نيويورك، اعتراض خود را نشان داد.

[در نيويورك]

در روز 23 آگوست 2002، مجله ي پيپل، بطور رسمي خبر داد كه مايكل دوباره پدر شده است. اين مجله اعلام كرد كه مايكل در حال حاضر يك پسر شش ماهه دارد كه او را پرينس مايكل دوم صدا ميزند. مشخصات مادر پرينس مايكل دوم مخفي ماند.

در خبرها چنين اعلام شد كه پسر دوم مايكل، توسط يك مادر نيابتي باردار و متولد شده است.

در روز 29 آگوست سال 2002، خبر رسيد كه مايكل در آلبوم جديد مونيكا، با نام «All Eyes On Me»، بطور كمكي آواز خوانده است.

در همين روز، در روز تولد مايكل، سلطان پاپ در مراسم جوايز ساليانه ي كليپ موسيقي اِم.تي.وي در شهر نيويورك، ”هنرمند هزاره“ ناميده شد. بريتني اسپيرز اين جايزه را به او تقديم كرد.


[مايكل ـ بريتني اسپيرز]

مايكل در اين مراسم گفت: ”وقتي پسر كوچكي بودم و در اينديانا بزرگ ميشدم، اگر يك نفر به من ميگفت كه روزي جايزه ي ”هنرمند هزاره“ را دريافت خواهم كرد، هرگز باور نميكردم.“

[مراسم اِم.تي.وي]

در روز 8 سپتامبر سال 2002، مايكل جكسون پيام تسليت خود را، به خاطر سيل ويرانگري كه مردم كشور آلمان را محنت زده كرده بود، بر روي يك نوار صوتي به مردم آن كشور تقديم نمود.

پيام مايكل اينچنين بود:

”به مردم آلمان،

 من عميق ترين نگراني ها و تسليت قلبي و خالصانه ام را به شما تقديم ميكنم. شما تنها نيستيد. شما در ذهن و دعاهاي من جاي داريد. به ياد داشته باشيد كه خدا همراه شماست و به اين حقيقت ايمان داشته باشيد كه اين نيز خواهد گذشت. تمام عشق و انديشه ي من تقديم به شما. براي هميشه دوستتان دارم. از شما ممنونم.“

مايكل يك خانواده ي آلماني را همراه با چهار فرزندشان به لاس وگاس دعوت كرد تا آخر هفته را با او بگذرانند. اين خانواده يكي از خانواده هاي بسياري بودند كه بر اثر سيل، تمام زندگيشان را از دست داده بودند.

بعلاوه، او شخصأ كالاهايي را براي كمك به قربانيان اين حادثه، در لاس وگاس به حراج گذاشت.

[در لاس وگاس]

در 2 نوامبر سال 2002، ميكائيل گورباچوف، ”جايزه ي جهاني هنر“ را به مايكل اعطا كرد. البته مايكل در اين مراسم حضور نيافت.

[جايزه ي جهاني هنر]

پيغام ضبط شده ي مايكل به اين شرح بود:

”مهمانان محترم، جناب آقاي گورباچوف

انتخاب شدن از جانب آقاي گورباچوف و كميته ي اهداي جوايز، براي دريافت ”جايزه ي جهاني هنر”  سال 2002، براي من افتخار بزرگي است. شعار جوايز جهاني امسال، صلح و تحمل است. اين ارزشها براي من بسيار محترم هستند. در قلب و ذهنم، همراه با شما، براي صلح، عشق و تحمل براي جهان، متحد ميشوم.

من از آقايان گانتر استام و جورج كايندل و رئيس جمهور گورباچوف تشكر ميكنم. بسيار دوستتان دارم و بسيار از شما متشكرم.“

در 13 نوامبر سال 2002، مايكل به دليل شكايت بيست و يك ميليون دلاري مارسل آورام كه مدتها اسپانسور كنسرتهايش بود، در جايگاه شهود دادگاه سانتا ماريا ـ كاليفرنيا قرار گرفت تا به اتهامش مبني بر لغو كردن دو كنسرتي كه براي اواخر هزاره برنامه ريزي شده بود، رسيدگي شود.

 

 

[در دادگاه]

آورام، اسپانسور آلماني الاصل، ادعا كرده بود پس از اينكه مايكل اين دو كنسرت را كه قرار بود در 31 دسامبر سال 1999، در هونولولو و سيدني برگزار شوند، كنسل كرد؛ متحمل صدها هزار دلار هزينه شده است.

در حدود يكصد طرفدار مشتاق، بيرون از دادگاه با مايكل ديدار كردند. برخي از آنها پلاكاردهايي در دست داشتند كه رويشان نوشته بود: ”مايكل را آزاد بگذاريد“. حدود سي طرفدار، در يك بخت آزمايي، صندلي هايي را در داخل دادگاه بدست آوردند.

ضيا مدبر، وكيل ايراني مايكل، گفت: ”اين آورام بوده كه در طي ديداري با نمايندگان مايكل در اكتبر سال 1999، برگزاري كنسرتها را به تعويق انداخته است.“

مدبر عنوان كرد، آورام كه موافقت كرده بود پانزده ميليون دلار به خاطر كنسرتها به مايكل بپردازد، پي برده بود كه اين كنسرتها، آنطور كه او اميد داشت، پر سود نخواهند بود.

در 14 نوامبر سال 2002، مايكل در دومين جلسه ي دادگاه حضور يافت.

 

 

[ورود مايكل به دادگاه]

هنگاميكه قاضي ميلر از مايكل درباره ي ادعايش مبني بر اينكه وي بمنظور آماده شدن براي اين كنسرتها، حركات رقصش را تمرين كرده است و حتي در نظر داشته در كنسرتها از سحر و جادو استفاده كند، سوال كرد؛ ‌مايكل پاسخ داد: ”بله، جادو، مثل اجي مجي“

پاسخ مايكل، حاضرين در سالن را به خنده انداخت.

روز بعد، در 15 نوامبر، مايكل براي سومين بار در دادگاه حاضر شد.

 

 

[مايكل در دادگاه]

مايكل اظهار كرد كه اين آورام بوده كه به خاطر نگراني بابت احتمال پر سود نبودن كنسرتها، آنها را لغو كرده است و نه او. مايكل در ادامه گفت كه نميتواند جلسات متعدد بحث بر سر اين كنسرتها را، به خاطر بياورد.

چهار روز بعد، در 19 نوامبر، مايكل براي دريافت جايزه ي بَمبي، به برلين ـ آلمان سفر كرد. در اين روز، او جنجال ديگري آفريد. 

مايكل از ميان انبوه جمعيت كه وي را از فرودگاه تا هتل دنبال كرده بودند، به زحمت راهش را تا اطاقش ادامه داد. او در پاسخ به فريادهاي جمعيت كه در بيرون ساختمان،‌ نام او را صدا ميزدند، پسر نه ماهه اش، پرينس مايكل II را از بالكن اطاقش در طبقه ي چهارم هتل، آويزان كرد.

اين حركت مايكل، واكنش شديد رسانه ها و فعالان حقوق كودكان را در پي داشت. كه در نتيجه ي آن، مايكل از كار خود ابراز پشيماني كرد و آن را يك اشتباه وحشتناك خواند. او گفت كه هرگز قصد آسيب رساندن به پسرش را نداشته است.

دو روز پس از اين جنجال، در 21 نوامبر سال 2002، مايكل در مراسم ساليانه ي جوايز بَمبي در برلين ـ آلمان، جايزه ي ”هنرمند پاپ هزاره“ را دريافت كرد.

[جوايز بَمبي]

مايكل پس از دريافت جايزه گفت: ”ممنونم... ممنونم... خيلي از شما ممنونم.... [خطاب به بوريس بكر: حالتون چطوره؟... بوريس بكر: من خوبم]... از جملات زيباي شما بسيار ممنونم. اُه پسر. [مايكل عينك طبي اش را از جيبش بيرون ميكشد.] معذرت ميخواهم. مجبورم عينك مطالعه ام را به چشمم بزنم. اَه عيسي... خوب شروع ميكنم.


جناب دكتر بوردا، جناب دكتر ترنهافر، خانمها و آقايان

من خاطرات فوق العاده اي از سفرم به آلمان دارم. بازگشت من به برلين ـ برلين شهري پر از انرژي ـ براي من بسيار خاص است. برلين، ايچ ليئبه ديچ [به آلماني ميگويد: برلين، دوستت دارم]

(حملات تروريستي) يازده سپتامبر جهان ما را تغيير داده است. در زمان نه چندان دوري، ديوار برلين فرو ريخت. اما به تازگي ديوارهاي جديدي ساخته شده اند. در سال 1989، مردم آلمان فرياد زدند: ”وير سين اِن وُل“ [ما يك ملت هستيم]... ما آلماني هستيم. ما ارمني هستيم. فرانسوي، ايتاليايي، روسي، آمريكايي، آسيايي، آفريقايي،... و بسياري ديگر از مليتها... ما مسيحي هستيم، يهودي، مسلمان و هندو... ما سياه پوست هستيم. ما سفيد پوست هستيم. ما يك جامعه ي مملو از تفاوتها هستيم. بسيار پيچيده و در عين حال بسيار ساده. ما به جنگها نياز نداريم. و ميخواهم به بچه هاي آلمان اين را بگويم: ما به شما نياز داريم. دنيا به شما نياز دارد. خواهش ميكنم به دنبال آرزوهايتان برويد. ايده آلهايتان هرچه كه باشد... شما قادر هستيد آنچه كه ميخواهيد بشويد. يك فضانورد يا يك دانشمند مشهور، پزشكهاي مشهور و البته ميتوانيد هنرمند شويد... [با لبخندي فراخ]... و شايد روزي مانند من يك جايزه ي بَمبي دريافت كنيد.

ميخواهم بدانيد كه من عاشق آلمان هستم و شما جايگاه بسيار ويژه اي در قلب من داريد. من شما را بسيار دوست دارم... جدي ميگويم!

هميشه از نعمات زندگيتان قدرداني كنيد. شاد باشيد و اوقات خوشي را بگذرانيد.

دوستتان دارم.“

[حضار پس از اين سخنراني، مايكل را ايستاده مورد تشويق قرار دادند. و بعد تعدادي از آنها، بر روي صحنه به مايكل پيوستند و آهنگ «We Are The World» را خواندند.]

در روز 3 دسامبر، چهارمين جلسه ي دادگاه رسيدگي به شكايت مارسل آورام از مايكل، برگزار شد. مايكل در حاليكه يك كفش به پا نداشت، از اتومبيل ليموزينش پياده شد و در بدو ورود، از فيلمبرداري كه از پاي بدون كفش او در حال فيلمبرداري بود، ايراد گرفت و دست خود را بر روي لنز دوربين قرار داد. مايكل كه پايش در زير جوراب، باند پيچي شده بود، گفت كه پاي چپش بر اثر نيش عنكبوت، متورم و بسيار دردناك شده است. 

او گفت: ”من عاشق رتيلها هستم. اما نه نوع كوچكش (عنكبوت)“

مايكل با طرفدارانش كه در محوطه جمع شده بودند، ديدار كرد. او پس از بوسيدن سر يك دختر بچه ي يازده ساله و امضا كردن آلبوم او، به داخل دادگاه رفت. 

هنگاميكه مايكل در جايگاه شهود قرار گرفت، چند بار در داخل ميكروفون، صداهاي تقريبا بلندي با دهانش ايجاد كرد و شكلكهاي بامزه اي رو به حضار بر روي صورتش ايجاد نمود.

مايكل در دادگاه گفت كه جزييات كنسرتهاي كنسل شده را به خاطر نمي آورد.

”اين ها امور اداري است. كار من نيست. من يك صحنه گردانم.“ جمله اي بود كه مايكل در جايگاه شهود، چندين بار پشت سر هم تكرار كرد. قاضي در واكنش به مايكل، از او پرسيد كه آيا مشكل حافظه دارد، مايكل پاسخ داد كه : ”نميتوانم به خاطر بياورم.“ > 

در روز 4 دسامبر، مايكل در پنجمين جلسه ي دادگاه شركت نمود و طبق معمول، با صدها نفر از طرفدارانش در خارج از دادگاه ديدار كرد.

[در دادگاه]

پنج روز بعد، در روز 9 دسامبر سال 2002، جوايز ساليانه ي ”جدول برترينها“ جايزه ي خاصي را بابت آلبوم «Thriller» كه هفته هاي بيشتري [سي و هفت هفته] را نسبت به ساير آلبومها در صدر جدول قرار داشته است، به مايكل اهدا كرد.

كريس تاكر، هنرپيشه و كمدين معروف، در نورلند،‌ ويلاي مايكل جكسون حاضر شد تا اين جايزه را به او تقديم كند.

مايكل گفت: ”من بسيار مفتخر شدم. بسيار خوشحالم. من از تمامي طرفدارانم در سرتاسر جهان تشكر ميكنم. من بدون شما، نمي توانستم اين چيزي كه الآن هستم، باشم.“