فهرست مطلب

براي آلبوم بعدي كه «پر هيجان» (Thriller) نام داشت و در ابتدا قرار بود «نور ستاره» (Star Light) ناميده شود، مايكل براي بار ديگر با كويينسي جونز، راد تمپرتون و بسياري از موسيقيداناني كه در آلبوم «Off The Wall» با او همكاري كرده بودند، مشغول به كار شد.

مايكل: ”يادم مي آيد يكبار، هنگاميكه بر روي «Thriller» كار ميكرديم، با كويينسي جونز و راد تمپرتون در استوديو بوديم. من داشتم پينبال بازي ميكردم. 

 

يكي از آنها از من پرسيد: ”اگر اين آلبوم به اندازه ي «Off The Wall» خوب از كار در نيايد، مايوس ميشوي؟“

يادم مي آيد كه ناراحت شدم. از اينكه اين سوال حتي پرسيده شده بود، ناراحت شدم. 
به آنها گفتم: ”«Thriller» بايد از «Off The Wall» بهتر باشد.“ من گفتم كه ميخواهم اين آلبوم، پرفروش ترين آلبوم تمام دورانها بشود. و آنها شروع كردند به خنديدن. ظاهرا اين خواسته به نظر آنان غير واقع گرايانه مي آمد.“

مايكل بار ديگر به پل مك كارتني پيوست. دو آهنگ «بگو بگو بگو» (Say Say Say) و «دختره مال منه» (The Girl Is Mine)، نتيجه ي همكاري آن دو بود.

در نهايت، كويينسي جونز و مايكل، آهنگ «The Girl Is Mine» را به عنوان اولين آهنگ قطعي شده ي آلبوم «Thriller» انتخاب كردند.

«عشق من نيست» (Not My Lover) عنواني بود كه آنها براي «Billie Jean» استفاده ميكردند. زيرا كويينسي با نام «Billie Jean» كه مايكل از ابتدا براي اين آهنگ انتخاب كرده بود، مخالف بود. كويينسي احساس ميكرد كه ممكن است مردم فورا به ياد بيلي جين كينگ (Billie Jean King)، تنيسور زن بيافتند.

مايكل: ”بسياري از مردم درباره ي اين آهنگ از من پرسيده اند. و جوابش بسيار ساده است. اين آهنگ در مورد دختري است كه ادعا ميكند من پدر فرزندش هستم و من از بيگناهي خودم دفاع ميكنم زيرا كه اين بچه، پسرِ من نيست.

 

اين مسئله براي برخي از برادرانم پيش آمده است و من هميشه از اين موضوع بسيار متعجب ميشدم. نميتوانستم بفهمم آن دخترها چطور ميتوانستند بگويند كه فرزند كسي را در شكم دارند، درحاليكه چنين چيزي حقيقت نداشت. من حتي نميتوانم در باره ي گفتن چنين دروغي، فكر كنم.“

ادي ون هالن، پذيرفت كه در نواختن آهنگ «باهاش مبارزه كن» (Beat It) همكاري كند. او به تنهايي گيتار را فوق العاده اجرا كرد. و همچنين استيو پركارو [توتو]، استيو لوكدر، گرِگ فيلينگانز، لوئيس جانسون و وينسنت پرايس از افرادي بودند كه در اين آلبوم با مايكل همكاري داشتند.

عاقبت، مايكل و كويينسي از طرف كمپاني ضبط، سخت تحت فشار قرار گرفتند كه هرچه زودتر آلبوم را به اتمام برسانند.

 

مايكل: ”وقتي كمپاني به شما فشار مي آورد كه هرچه زودتر كار را تمام كنيد، شما واقعا تحت فشاريد. و ما را نيز براي آلبوم «Thriller» سخت تحت فشار قرار داده بودند. آنها گفتند كه اين آلبوم بايد درست در يك تاريخ معين به پايان برسد. انجامش بدهيد يا بميريد.

بنابراين ما در موقعيتي قرار گرفتيم كه داشتيم خودمان را ميكشتيم تا كار را درست در زمان تعيين شده به پايان برسانيم. بر روي ميكس آهنگها بسيار سازش كرديم و همينطور اينكه كدام آهنگها بايد بر روي آلبوم قرار بگيرند. آنقدر از سر و ته آهنگها زديم تا بالاخره كل آلبوم يك چيز بي سر و ته شد.


[اسپيلبرگ ـ مايكل ـ كويينسي]


وقتي بالاخره به آهنگهايي كه قرار بود تحويل بدهيم، گوش داديم؛ «Thriller» آنقدر به نظرم افتضاح آمد كه به گريه افتادم. ما سخت تحت فشار بوديم زيرا در همان زمان كه سعي ميكرديم «Thriller» را به اتمام برسانيم، در حال كار بر روي «داستان اي.تي» (The E.T Story Book) بوديم و آن را نيز بايد در زمان تعيين شده به پايان ميرسانديم. مثل اين بود كه تمامي آدمهايي كه در استوديو بودند، با يكديگر سر جنگ داشتند، و ما به اين حقيقت تلخ رسيديم كه ميكس آهنگهاي «Thriller» به درد نميخورد.

همانجا در استوديو نشستيم، استوديوي وستليك در هاليوود، و به تمام آهنگهاي آلبوم گوش داديم. من از شدت غم، ويران شده بودم. تمامي احساسات فرو خورده شده ام را به يكباره بروز دادم. عصباني شدم و اطاق را ترك كردم. به افرادم گفتم كه ”ما اين آلبوم را منتشر نميكنيم. با سي.بي.اس تماس بگيريد و بگوييد كه آنها اين آلبوم را دريافت نميكنند. ما اين آلبوم را به آنها نميدهيم. همين كه گفتم.“

در آخر فهميدم كه بايد تمام آلبوم را دوباره از اول ميكس كنم. وقتي اين كار انجام شد.... بوم!... آلبوم «Thriller» مثل بمب صدا كرد و تمامي رقبا را در آمريكا كنار زد. سي.بي.اس نيز ميتوانست تفاوت بين آنها را تشخيص دهد. «Thriller» پروژه ي پر زحمتي بود.“